< فهرست دروس

درس کلام استاد ربانی

97/02/10

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: بحث وجوب نظر و فکر در معرفت

بررسی بحث وجوب نظر و فکر

موضوع بحث بررسی وجوب معرفت و اجتهاد در علم کلام بود. ابتدا تعريف اجتهاد در اين باره بيان شد و سپس گفته شد اجتهاد در مباحث اعتقادات در دو سطح مطرح می شود: اجتهاد ساده و بسيط که وجوبش همگانی است، و اجتهاد فنی و پيچيده که وجوب عينی حتی برای متمکنين ندارد اما واجب کفايی است. در اين باره نظر بزرگانی همچون علامه حلی، شيخ انصاری، مرحوم آخوند خراسانی و ديگران بيان شد. در همين زمينه در کتب کلامی بحثی بنام «وجوب نظر در معرفت الله» آمده است. قيد معرفت الله در اين عنوان خصوصيتی ندارد بلکه ملاک آن وجوب چيزی است که اولا: اعتقاد به آن واجب است و ثانيا راهی نيز برای شناخت آن غير از تفکر نيست.

متکلمان اسلامی عموما درباره نظر و فکر بحث کرده اند و به جنبه های مختلف به آن پرداخته اند که برخی از آنها از اين قرار است:

1. بحث از وجوب نظر و تفکر از منظر معرفت شناسی، و آن اين است که آيا تفکر و نظر می تواند ما را به معرفت و آگاهی برساند يا نه؟ آيا فکر و نظر از ادوات معرفت به شمار می آيد يا نه؟ گروهی بودند در گذشته از حکمای هند به نام «سمنيه» که قائل بودند بشر نمی تواند از راه فکر به معرفت دست يابد. آنان تنها راه معرفت را حس می دانستند. اين همين ديدگاهی است که قائلين به اصالت حس در دنيای غرب در عصرهای جديد تر بيان کرده اند. متفکرين اسلامی احساس کرده اند اگر اين شبهه را حل نکنند راهی برای ادامه مباحث آنها باقی نخواهد ماند.

2. وجه ديگر مباحث درباره تفکر، مباحث فلسفی و منطقی است و آن اينکه آيا در بحث نظر و فکر ميان مقدمات و نتيجه رابطه ای برقرار هست يا نه و آيا اين رابطه، رابطه لزومی و علت و معلولی است يا عاده الله است (نزاع ميان اشاعره و عدليه)؟

3. از جمله مباحث ديگر اين بحث، جنبه فقهی آن است که آيا بر انسان نظر و تفکر واجب است يا نه؟

نکته: بحث وجوب نظر در دو جا در کتب کلامی مطرح شده است: گاه به عنوان مقدمات مباحث علم کلام طرح شده است مانند کتاب «المحصل»، فخر رازی، «مواقف» و «شرح مواقف»، «شرح مقاصد»، تفتازانی، «الياقوت»، ابن نوبخت، «انوار المکوت»، علامه حلی، «اللوامع اللهيه»، فاضل مقدار؛ اينان اين بحث را در مباحث مقدمات کتاب خود آورده اند. اما برخی ديگر اين بحث را در مباحث جواهر و اعراض و کيف نفسانی آورده اند مانند «تجريد الاعتقاد»، خواجه نصير الدين طوسی، «کشف المراد»، علامه حلی،‌ «ارشاد الطالبين»، فاضل مقداد آورده اند.

بررسی دلايل وجوب نظر

ابتدا بايد ديد آيا مراد از وجوب نظر، واجب عينی است يا کفايی؟ ظاهر کلام عالمانی که اين بحث را مطرح کرده اند اين است که اين بحث واجب عينی است. البته اين وجوب نفسی نيست بلکه غيری است، يعنی نظر و فکر واجب است تا فرد به معرفت الله و معرفت النبی (ص) دست يابد. دليلی که برای اين مطلب بيان شده يا عقل است يا نقل. عقل گرايان در اين باره دليل عقلی آورده اند اما اشاعره که به مستقلات عقليه و واجبات عقلی قائل نيستند از ادله نقلی برای اثبات اين مطلب استفاده کرده اند .

مشهور ترين دليل عقلی بر وجوب نظر اين است که چون معرفت الله و معرفت النبی (ص) بر هر مکلفی واجب است، و اين معارف نيز بديهی نيستند و راهی جز تفکر ندارند، در نتيجه تفکر و نظر در اين باره واجب است. اگر اين معرفت ها بديهی می بودند ديگر اختلاف بردار نبودند. بديهيات اموری همگانی هستند و چون معرفت خداوند نزد همه اين گونه نيست پس نظری است. از آن سو نمی توان گفت که معرفت الله وجوبش منوط به نظر است، به اين معنا که اگر نظر کردی و رسيدی معرفت الله بر او واجب است و الا واجب نيست. اين هر دو باطل است، پس نظر واجب است .

نکته: ديدگاه اشاعره در باره عقل اين گونه است که آنان عقل نظری که مربوط به حوزه هست و نيست ها و جهان بينی هاست را معتبر می دانند و لذا در مباحث ذات و صفات الهی از آن بهره می گيرند، اما در حوزه عقل عملی يعنی بايدها و نبايدها، و حسن و قبح ها، عقل را نپذيرفته و نقلی و سمعی هستند. در مقابل عدليه واجبات عقليه را قبول دارند.

بررسی دو اشکال و جواب

1. برخی بر اين دليل عقلی بر وجوب نظر و فکر اشکال کرده و گفته اند ما قبول نداريم که وجوب معرفت الله، واجب مطلق است بلکه واجب مشروط به دو چيز است: يکی عدم العلم و ديگری شک. و لذا کسی که معرفت الله دارد، ديگر بر او تحصيل آن واجب نبست زيرا تحصيل حاصل است.

پاسخ اين است که ملاک تقسيم واجب به مطلق و مشروط آن چيزی نيست که شما گفته ايد، بلکه ملاک آن مقدماتی است که واجب بر آنها متوقف است. اگر وجوب واجب، متوقف بر مقدمات تحقق آن نشده باشد در اين صورت آن را واجب مطلق گويند مانند نماز که هر چند طهارت از مقدمات آن است اما وجوب نماز متوقف بر طهارت نشده است، به همين خاطر است که اگر فردی طهارت نداشته باشد واجب است که آن را برای نماز تحصيل کند. از آن طرف واجب مشروط واجبی است که وجوب آن متوقف بر تحقق مقدمه می باشد مانند حج که در صورتی بر مکلف واجب می شود که استطاعت برای او حاصل شده باشد. در اينجا ديگر بر مکلف واجب نيست که تلاش کند تا استطاعت را به دست آورد. به تعبير ديگر مقدمات اگر شرط واجب باشند، آن واجب را واجب مطلق گويند و اگر شرط وجوب باشند، آن را واجب مشروط گويند.

در بحث ما نيز برای اينکه ببينيم آيا وجوب نظر واجب مطلق است يا مشروط، بايد ديد مقدمات معرفت الله چگونه است. آيا اين مقدمات همانند طهارت نسبت به نماز است يا همانند استطاعت نسبت به حج؟ پاسخ اين است که وزان تفکر برای معرفت الله، وزان طهارت برای صلاه است و لذاست که بر مکلف لازم است تا آن را تحصيل کند .

2. در اشکال ديگری گفته شده: وجوب نظر، غيری است نه نفسی و وجوب غيری وجوبش عقلی است نه شرعی، در حالی که ما در صدد آن هستيم که وجوب شرعی تفکر را اثبات کنيم. وجوب شرعی آن گاه است که خطابی از سوی شارع نازل شده باشد. پاسخ اين اشکال به صورت اجمالی چنين است:

الف) خطابی که از سوی خدای متعال برای بشر آمده است دو گونه است: گاه اين خطاب ها لفظی است و گاه از طريق عقل است.

ب) از طرفی می توان گفت که اين مساله خطاب لفظی نيز دارد، منتهی خطاب لفظی دو گونه است: اصلی و تبعی. هميشه لازم نيست خطاب به صورت لفظی و مستقيم باشد.

ج) در اين اينجا تکليف به گونه ای است که حقيقتا مربوط به مقدمه است نه ذی المقدمه زيرا ما در عمق مساله مکلف به معرفت الله نيستبم بلکه مکلف به اسباب آن هستيم.

ادامه اين بحث انشاء الله در جلسه آيند بيان می شود .

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo