< فهرست دروس

درس کلام استاد ربانی

97/02/03

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: اجتهاد در علم کلام

وجوب معرفت در اعتقادات دينیکلام علامه حلی و نقد مرحوم شيخ انصاری

سخن در بررسی وجوب معرفت تحقيقی در اعتقادات دينی است. علامه حلی در کتاب «باب حادی عشر» کلامی دارند که مورد انتقاد مرحوم شيخ انصاری قرار گرفته است. وی در آنجا می فرمايد: «أجمع العلماء كافّة على وجوب معرفة اللّه تعالى و صفاته الثّبوتيّة و السّلبيّة، و ما يصحّ عليه و ما يمتنع عنه، و النّبوّة و الإمامة و المعاد، بالدّليل لا بالتّقليد. فلا بدّ من ذكر ما لا يمكن جهله على أحد من المسلمين، و من جهل شيئا من ذلك خرج عن ربقة المؤمنين، و استحقّ العقاب الدّائم‌»[1] : شناخت خداوند و صفات ايشان و ساير اعتقادات به صورت تفصيلی بر همه مکلفان واجب است و اگر کسی چنين شناختی نداشته باشد از ايمان خارج می شود.

مرحوم شيخ انصاری در «فرائد الاصول» اين کلام را نقد کرده و می فرمايد: اين سخن در نهايت اشکال است. هر چند شناخت اجمالی بر همگان لازم است اما شناخت تفصيلی تنها بر برخی افراد که توانايی لازم را دارند واجب است. (کلام علامه حلی در اينجا مشعر به اين است که شناخت تفصيلی واجب عينی است اما مرحوم شيخ آن را واجب کفايی می داند). انصاف اين است که بگوييم اگر فردی بخواهد محققانه در مباحث اعتقادات وارد شود ابتدا به بررسی آيات و روايات می پردازد و بعد از اينکه ياس از فحص پيدا کرد، ‌اگر به معرفت يقينی دست پيدا کرد همان را عمل می کند و اگر دليل عقلی يا نقلی که مفيد يقين باشد پيدا نکرد در آنجا توقف می کند و به مدلول اين ادله ظنی معتقد نمی شود، و علم آن را به اهلش وا می گذارد و به همان معرفت اجمالی اکتفا می کند. (موضوع ايشان اصول و شالوده های اعتقادی نيست بلکه سخن در تفاصيل اعتقادات است).

ايشان سپس می فرمايد: «و من هنا قد يقال إن الاشتغال بالعلم المتكفل لمعرفة الله و معرفة أوليائه صلى اللَّه عليه و آله أهم من الاشتغال بعلم المسائل العملية بل هو المتعين لأن العمل يصح عن تقليد فلا يكون الاشتغال بعلمه إلا كفائيا بخلاف المعرفة هذا». بر اساس آنچه گفته شد اشتغال به علمی که متکفل اعتقادات است از علمی که متکفل مسائل عمليه است اهميت بيشتری دارد، زيرا در احکام، عمل بر پايه‌ی تقليد صحيح است اما در مورد اعتقادات تقليد جايز نيست و بايد فرد خودش تحقيق کند.

حاصل کلام مرحوم شيخ اين است که بر اساس مقتضای تحقيق، شناخت تفصيلی آموزه های دينی تنها بر مکلفانی واجب است که توانايی لازم را داشته باشند. ايشان چهار دليل بر اين مطلب اقامه می نمايد:

«نعم يمكن أن يقال إن مقتضى عموم وجوب المعرفة مثل قوله تعالى و ما خلقت الجن و الإنس إلا ليعبدون أی ليعرفون (و قوله صلى اللَّه عليه و آله: ما أعلم شيئا بعد المعرفة أفضل من هذه الصلوات الخمس) بناء على أن الأفضلية من الواجب خصوصا مثل الصلاة تستلزم الوجوب و كذا عمومات وجوب التفقه فی الدين الشامل للمعارف بقرينة استشهاد الإمام عليه السلام بها لوجوب النفر لمعرفة الإمام بعد موت الإمام السابق عليه السلام و عمومات طلب العلم هو وجوب معرفة الله جل ذكره و معرفة النبی صلى اللَّه عليه و آله و الإمام عليه السلام و معرفة ما جاء به النبی صلى اللَّه عليه و آله على كل قادر يتمكن من تحصيل العلم فيجب الفحص حتى يحصل اليأس فإن حصل العلم بشی‌ء من هذه التفاصيل اعتقد و تدين و إلا توقف و لم يتدين بالظن لو حصل له»

1. آيه شريفه: ﴿وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِيَعْبُدُونِ﴾[2] که در روايات آمده است مراد از ﴿ليعبدون﴾، ليعرفون است.

2. پيامبر اکرم (ص) فرمود: «ما أعلم شيئا بعد المعرفة أفضل من هذه الصلاة»[3] : من بعد از معرفت چيزی مهم تر از همين نماز نمی دانم. استدلال مرحوم شيخ بر اين مبنا است که چيزی که از نماز های يوميه اهم است، قطعا واجب است.

3. آيات و روايات دال بر وجوب تفقه در دين. اين ادله شامل اعتقادات نيز می شود زيرا در آن امام (ع) استشهاد می کنند به آيه نفر بر وجوب معرفت امام، آن گاه که از ايشان سوال شد: اگر امامی از دنيا رفت وظيفه شيعيان چيست؟ حضرت فرمود: مگر به آيه نفر توجه نداريد. بايد فحص و جستجو کنيد يا امام را بشناسيد. پس آيه نفر اختصاصی به فروع احکام ندارد و شامل معرفت تحقيقی نيز می شود.

4. ادله وجوب طلب علم که عموميت دارد و شامل معرفت تحقيقی و تقليدی است.

مرحوم شيخ در ادامه می فرمايد: « و لكن الإنصاف ممن جانب الاعتساف يقتضی الإذعان بعدم التمكن من ذلك إلا للأوحدی من الناس لأن المعرفة المذكورة لا تحصل إلا بعد تحصيل قوة الاستنباط المطالب من الأخبار و قوة نظرية أخرى لئلا يأخذ بالأخبار المخالفة للبراهين العقلية و مثل هذا الشخص مجتهد فی الفروع قطعا فيحرم عليه التقليد».[4] انصاف اين است که تحصيل چنين معرفتی يعنی معرفت تفصيلی در باب اعتقادات و نه معرفت اجمالی ساده، جز برای اوحدی و نوادر ممکن نيست. اکثر مردم در حد معرفت شالوده ای و اجمالی توانمندی دارند، علت آن نيز اين است که اين قدرت و تمکن حاصل نمی شود مگر بعد از تحصيل قدرت استنباط در روايت (زيرا بخشی از اين علم نقل است و فرد بايد بتواند در حوزه نقل نيز استنباط کند). اين همان قوه ای است که فقها در فروع از آن بهره می گيرند.

علاوه بر اين عالم عقايد نيازمند يک قوه نظريه ديگری است تا در پرتو آن به اخبار مخالف براهين عقلی اخذ نکند. (مثلا از ظواهر روايات، تشبيه يا تجسيم را بدست نياورد). قطعا کسی که در اصول دارای اين قوه استنباط باشد در فروع نيز اين توانمندی را دارد، مگر اينکه می داند اگر وارد فروع شود از مسائل مهمتر باز می ماند و لذا می تواند در اين بخش از اعلم تقليد کند.

حاصل اشکال و جواب مرحوم علامه و مرحوم شيخ اين شد که کلام مرحوم علامه در باب حادی عشر گويای آن است که معرفت تفصيلی و اجمالی بر مکلفان واجب عينی است، اما مرحوم شيخ آن را واجب کفايی می داند.

 

انتقاد مرحوم آخوند خراسانی

مرحوم آخوند خراسانی صاحب «کفاية‌ الاصول»، ادله مرحوم شيخ را مورد نقد قرار داده و گفته است:

«و لا دلالة لمثل قوله تعالى و ما خلقت الجن و الإنس الآية و لا (لقوله صلى الله عليه و آله و سلم: و ما أعلم شيئا بعد المعرفة أفضل من هذه الصلوات الخمس) و لا لما دل على وجوب التفقه و طلب العلم من الآيات و الروايات على وجوب معرفته بالعموم ضرورة أن المراد من ليعبدون هو خصوص عبادة الله و معرفته و النبوی إنما هو بصدد بيان فضيلة الصلوات لا بيان حكم المعرفة فلا إطلاق فيه أصلا و مثل آية النفر إنما هو بصدد بيان الطريق المتوسل به إلى التفقه الواجب لا بيان ما يجب فقهه و معرفته كما لا يخفى و كذا ما دل على وجوب طلب العلم إنما هو بصدد الحث على طلبه لا بصدد بيان ما يجب العلم به»[5] . آيه ﴿و ما خلقت الجن و الانس الا ليعبدون﴾ خصوص معرفت خداوند است و ساير اعتقادات را شامل نمی شود زيرا تعبير «يعرفونی» در روايت آمده است. روايت نبوی نيز در مقام بيان فضيلت نماز است نه در مقام بيان حکم معرفت و لذا بر وجوب آن دلالت ندارد. آيه نفر و روايات تفقه نيز در مقام بيان وجوب تفقه نيستند، بلکه در مقام بيان طريق تفقه هستند که نفر و کوچ کردن است. اين روايت می فرمايد طريق تفقه واجب، نفر است اما ديگر بيانی ندارد که مصداق آن تفقه واجب کدام است، و چون در مقام چنين بيانی نيست نمی توان از آن ها اطلاق گيری کرد. روايات فريضه علم نيز در مقام بيان تشويق به کسب علم هستند اما در اينکه کدام علم واجب است يا نه ديگر بيانی ندارد و لذا از اين جهت اجمال دارند و نمی توان از آنها اطلاق گرفت.

بررسی

نقد اول مرحوم آخوند وارد نيست، زيرا همان طور که در ابتدای سال نيز بيان شد موضوع علم کلام خداشناسی است، و شناخت خداوند اعم از شناخت ذات و صفات ذاتی و فعلی. مباحثی از قبيل پيامبر شناسی، امام شناسی و معاد شناسی به صفات فعل الهی باز می گردد و لذا اين گونه اعتقادات در حقيقت جلوه های معرفت الله است.

در مورد نقد دوم اين سوال مطرح است که آيا امکان دارد امری افضل از واجب باشد اما خودش واجب نباشد؟ پاسخ مثبت است، زيرا مستحباتی داريم که از واجب ثواب بيشتری دارند، همانند سلام و جواب آن که جواب سلام واجب است و يک بهره از ثواب را دارد و ابتدای به سلام مستحب است و 69 قسمت از ثواب را دارد. ادامه بحث انشاء الله در جلسه آينده بيان می شود .


[1] الباب الحادی العشر، علامه حلی، ‌ ص1، ط: موسسه مطالعات اسلامی.
[5] کفایه الاصول، آخوند خراسانی، ج2، ص156.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo