< فهرست دروس

درس کلام استاد ربانی

96/12/19

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: کاربردهای عقل و نقل

ادامه بررسی نقش ارزيابی نقل و وحی

يکی از نقش ها و کارکردهای وحی و نقل تعيين معيار درستی و نادرستی آرائی است که متفکرين در مورد يک مساله اعتقادی اظهار کرده اند. در همين راستا مساله قضا و قدر و تفسيرهای مختلفی که در اين باره آمده بود بيان، و گفته شد: مرحوم علامه طباطبايی به جهت همنشينی بيشتری که با آيات و روايات داشته است توانسته تفسير صحيح تری ارائه دهد به گونه ای که تفسير او با آيات و روايات نيز هماهنگ باشد .

مرحوم علامه قدر را به قدر علمی و فعلی تقسيم کردند. قدر فعلی همان اندازه و خصوصياتی است که هر کدام از اشيا دارند. قدر علمی نيز همين ويژگی ها است منتهای قبل از تحقق عينی آن يعنی در مرتبه علم الهی. علم الهی نيز در دو مقام است: علم ذاتی الهی، و علم فعلی که همان وجود پديده ها است. هر موجودی هم فعل و هم علم (حضوری) الهی است.

نکته ديگری در اينجا اين است که موجودات يک وجود علمی ديگر دارند که قبل از تحقق عينی آنها در دو مرتبه صورت می گيرد: يک مرتبه آن، ام الکتاب يا لوح محفوظ است و مرتبه پايين تر، لوح محو و اثبات است. هم لوح محفوظ و هم لوح محو و اثبات هر دو فعل الهی هستند منتهی همانند تابلويی هستند آنچه در يکی بيان می شود ثابت و ديگری قابل تغيير است.

به عنوان نمونه فردی را در نظر بگيريد که می خواهد چيزی را بسازد. وی ابتدا در ذهن خود طرحی را ايجاد می کند و سپس آن طرح را روی کاغذ پياده می کند. اين نقشه غير از وجود عينی طرح است اما جزئيات و مشخصات آن را در بر دارد. سپس وی آن طرح را در عالم خارج می سازد. در گام اول اندازه هايی که در ذهن وی شکل گرفته همان قدر علمی است و تصميم او بر اجرای اين طرح قضای علمی در نفس او است. در گام دوم که وارد طراحی و نقاشی می شود، اگر اين طراحی نهايی شده باشد همانند ام الکتاب است و اگر هنوز جای تغيير و تصرف دارد همانند لوح محو و اثبات است. در گام سوم آن طرح را در عالم خارج پياده می کند که همان قضا و قدر عينی است.

 

روش صحيح بيان صفات الهی

ابتدا تصوير اين مساله را در مورد خودمان بيان می کنيم، سپس آن را در مورد خدای متعال به گونه ای که تنزيه باشد و تشبيه نباشد پياده کنيم. مرحوم علامه طباطبايی در مباحث خداشناسی روشی دارد که آن را روش فطرت ناميده است. اين روش اين گونه است که ابتدا در مورد انسان کمالات وجودی را بيابيم مثلا می بينيم که در انسان علم، قدرت، حيات، اراده، اختيار و ديگر کمالات وجودی، وجود دارد. سپس می گوييم خدای متعال قطعا اين کمالات را دارد زيرا فاقد شی نمی تواند معطی شی باشد، اما اطلاق اين صفات در مورد خدای متعال به نحو تنزيه صورت می گيرد. اين روش جمع بين اثبات و نفی است. مرحوم علامه می فرمايد اين همان روش مخلصين است که قرآن کريم به آن اشاره فرموده است: ﴿سُبْحانَ اللَّهِ عَمَّا يَصِفُونَ. إِلاَّ عِبادَ اللَّهِ الْمُخْلَصين[1] . ويژگی مخلصين آن است که وقتی می خواند وصفی کمالی را برای خداوند اثبات کنند، همواره توجه دارند که چيزی همانند او نيست. از امام جواد (ع) سوال شد: «يَجُوزُ أَنْ يُقَالَ لِلَّهِ إِنَّهُ شَی‌ءٌ؟»: آيا جايز است که بگوييم خداوند شی است؟ حضرت فرمود: «نَعَمْ يُخْرِجُهُ مِنَ الْحَدَّيْنِ حَدِّ التَّعْطِيلِ وَ حَدِّ التَّشْبِيه‌»[2] : آرى، به شرط اينکه او را از دو حد تعطيل و حد تشبيه بيرون برد. اگر بگوييم شی نيست به اين معنا است که نعوذبالله عدم است. و اگر بگوييم شی هست می شود همانند ساير اشياء. پس بايد به گونه ای گفت که از حد تعطيل و حد تشبيه خارج شويم و آن اينکه بگوييم خدای متعال شی است اما نه مانند ساير اشيا.

قضای الهی در لوح محفوظ و محو و اثبات

آنچه کتابت يافته است، همين نوشته شده قضای آن است. مرحوم طبرسی در تفسير آيه ﴿ثُمَّ قَضى‌ أَجَلاً وَ أَجَلٌ مُسَمًّى عِنْدَهُ﴾[3] فرمود: مراد آيه کتب و قدر است. کتابت همان قضا است منتها لازمه اين کتابت تقدير و اندازه است (نبايد گفت که وی قضا در آيه را به معنای قدر گرفته است). اينکه اين مسائل نوشته شده، امری حتمی و قطعی است منتها اين نوشته ها دو گونه است: گاه مکتوب و متعلق آن ديگر تغييری نمی کند و آن همان است که در ام الکتاب يا لوح محفوظ آمده است، و گاه مقضی آن تغيير می کند و آن همان است که لوح محو و اثبات آمده است. مثلا بارش باران هم در لوح محفوظ و هم لوح محو و اثبات نوشته شده است اما آنچه در لوح محفوظ نوشته شده آن بارانی است که علت تامه آن محقق خواهد شد، اعم از اينکه اسباب طبيعی داشته باشد يا عوامل معنوی. بارش باران در لوح محو و اثبات نيز نوشته است اما به صورت معلق و مشروط به اين معنا که بر عوامل طبيعی و معنوی متوقف شده است. هم آنچه در لوح محفوظ نوشته شده قضا است و هم آنچه در لوح محو و اثبات آمده است منتها يکی متعلقش تغيير پذير نيست و ديگری هست.

مثال ديگر: گفته شده اين مساله همانند امتحان دانش آموزانی است که گرفته شده و نتايج آنها در تابلوی اعلانات زده شده است. در اينکه همه افراد وضعيتشان نوشته شده، همه يکسان هستند و اين همان قضا است. اما کسانی که نوشته شده سه گروه اند: برخی قبول و برخی مردود و برخی تجديدی هستند. دو گروه اول هم از نظر کتابت و هم مقضی، اموری قطعی و تغيير ناپذيرند. اما گروه سوم، از نظر کتابت، قطعی هستند اما از جهت مقضی و متعلق، متغيرند.

همين مساله در قضا و قدر تشريعی نيز وجود دارد. احکام خمسه (واجب، حرام، مستحب، مکروه و مباح) و احکام وضعيه (صحيح و باطل)، همه قضا و قدر تشريعی الهی اند. همه اينها نوشته شده است و در اين جهت فرقی ميان نگارش واجب و مباح يا حرام و مستحب نيست. مثلا نوشته شده که نماز صبح واجب و نماز شب مستحب است. هر دوی اينها ثبت شده است و کسی نمی تواند حتی مستحبات الهی را به هم بزند، منتها می تواند آن را ترک کند و عقابی ندارد. همانند قضا و قدر تشريعی، قضا و قدر تکوينی است. در آنجا نيز در مسائل از نظر کتابت يکسان هستند اما از جهت متعلق، برخی ثابت و بدون تغيير و برخی تغيير پذيرند. بنابراين حتميت امری با اينکه متعلق آن تغيير کند منافاتی ندارد.

 

فايده وجود لوح محو و اثبات

گفته شد که دو لوح وجود دارد يکی ام الکتاب و ديگری لوح محو و اثبات. اکنون اين سوال مطرح می شود که با وجود لوح ام الکتاب، لوح محو و اثبات چه فايده ای دارد؟ آنچه در نفس الامر وجود دارد اين است که يا علت پديده ای محقق می شود يا نمی شود و ديگر ثبت آن در لوح محو و اثبات چه ضرورتی دارد؟

پاسخ اين است که برای وجود لوح محو و اثبات دو فايده عظيم وجود دارد که يکی مربوط به مکلفين و ديگری مربوط به انبياء الهی است:

1. وجود اين لوح مصداق لطف و حکمت الهی است. اين که کار خوب و بد سرنوشت انسان را تغيير می دهد در مکلفين ايجاد انگيزه می کند و آنان را وا می دارد تا تقدير خوبی را برای خود رقم زنند. اگر انسان ها از ام الکتاب اطلاع می داشتند ديگر اين شور و انگيزه در آنان ايجاد نمی شد. اين مساله همانند بيان وعد و وعيد های الهی است که برانگيزنده و بازدارنده است.

ثبت اين امور مشروط و معلق بالاخره بايد در جايی تجلی پيدا کند. اين مساله در ذات الهی که امکان ندارد، پس بايد جايی باشد که پذيرای اين تغييرات باشد. وجود علمی اين تغييرات راه ديگری ندارد جز اينکه در عالم هستی جايی برای اين تابلو باشد و آن همان لوح محو و اثبات است .

2. فايده ديگر اين لوح مربوط به انبياء الهی است که انشاء الله در جلسه آينده بيان می شود.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo