< فهرست دروس

درس کلام استاد ربانی

96/11/16

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: روش شناسی علم کلام

بررسی نمونه های از کارکرد تبيينی عقل

سخن در نقش و کاربرد تبيينی عقل در حوزه اعتقادات دينی بود. در اين نقش ممکن است در ميان صاحب نظران اختلاف نظر وجود داشته باشد و لذا بايد بررسی کرد و ديدگاه صحيح را گزينش نمود.

يکی از نمونه های اين کاربرد که در جلسه گذشته بيان شد، مساله علم گستره الهی به نحو حضوری و تفصيلی قبل و بعد از ايجاد موجودات بود. اين مساله هم مقتضای عقل و هم در نصوص دينی بيان شده است. در اين باره سه ديدگاه بيان شد. ديدگاه اول از آن مشائين و ابن سينا بود که گفته بودند: علم الهی به موجودات قبل از خلقت به نحو حصولی است به اين نحو که صورت اشياء نزد خدای متعال وجود دارد و خداوند به آن صور علم دارد. ديدگاه دوم از آن شيخ اشراق است، وی اين علم را حضوری اما اجمالی دانسته و معتقد است تفصيل آن بعد از خلقت اشياء ايجاد می شود. مرحوم صدرا در ديدگاه سوم فرموده بود: سخن شيخ اشراق در مورد علم الهی بعد از خلقت خوب است اما نبايد آن را به گونه ای معنا که ميان آن و علم قبل از ايجاد تفاوت ايجاد شود. ايشان علم الهی قبل از ايجاد را علم اجمالی و بسيط در عين کشف تفصيلی می داند. برای تقريب به ذهن به انسانی که ملکه علم را به صورت کامل دارد مثال زده می شود. اين فرد به نحو بساطت اين علم را دارد و وقتی آن را بيان می کند، نه چيزی به آن اضافه شده و نه از آن کاسته می شود. يا در مثال ديگری به وجود همه کمالات انبياء در پيامبر اکرم (ص) مثال زده شد. آن حضرت همه اين کمالات را به نحو وحدت دارا بودند.

ديدگاه چهارمی که در اين باره مطرح شده از آن مرحوم خواجه نصير الدين طوسی است. ايشان در ديدگاه وسطی، ميان نظريه مشاء و اشراق جمع کرده و گفته است: نمی توان علم در مورد خدای متعال را از طريق صورت اشياء دانست، بلکه عالم از ذره تا مجرّه، قبل از خلقت به صورت تفصيلی نزد خدای متعال حاضر است. نحوه علم الهی اين گونه است که خدای متعال موجودی خلق کرده که طبق اصطلاحات فلاسفه صادر اول يا عقل، و در لسان قرآن لوح محفوظ يا امام مبين ناميده می شود. ﴿وَ لا رَطْبٍ وَ لا يابِسٍ إِلاَّ فی‌ كِتابٍ مُبين‌﴾[1] : هيچ امر کوچک و بزرگی نيست مگر اينکه در کتاب مبين آمده است و خدای متعال به آن علم دارد. (کتاب در اصطلاح قرآن به چيزی گفته می شود که حقايق در آن تثبيت شده است اعم از حقايق تکوينی و تشريعی.) مرحوم خواجه می فرمايد: هرگز صور ذهنی در خداوند نيست، زيرا لازمه آن اين است که چيزی بر ذات الهی عارض شود و اين مساله با عينيت ذات و صفات نمی سازد. خدای متعال موجودی را خلق کرده است که در آن جميع صور علمی عالم از اول تا آخر آمده است. به عنوان مثال گاه مهندسی طرح بنايی که می خواهد بسازد را ابتدا در ذهن خويش به صورت کامل تصور می کند و سپس آن را پياده می کند، و گاه آن طرح را بر روی کاغذ می کشد. اين بنا قبل از وجود عينی، يک وجود علمی يافته است. در مورد خدای متعال تفصيلی در مقام ذات نيست، زيرا همان طور که گفته شد اين مساله محال است. نبود اين محال نيز نقصی به شمار نمی رود، زيرا چيز که نشدنی است کمالی به شمار نمی رود. مثلا خدای متعال جسم ندارد و اين امر محال است و اين نداشتن، نقص نيست بلکه برعکس داشتن جسم خود نقص است. چيزی که نمی شود کمال نيست اين صور علمی نيز کمال نيست و مستحيل است. راه ممکن آن ايجاد موجودی است که عقلا کثرت پذير باشد. خدای متعال به قدرت ذاتيه و علم بسيط خويش اين نقشه کامل را در آن وجود طراحی کرده است.

امر محال مانند اين است که به مهندسی گفته شود اگر تو توانا و عالم هستی، مثلتی چهار ضلعی را طراحی کن. اصلا اين امر شدنی نيست و آنچه شدنی نيست کمال به شمار نمی رود و عدم انجام آن نيز نقصی نيست. نقص آن جا است که چيزی بشود اما آن را نداشته باشد. (در يکی از مباحثی که با اهل سنت در بلوچستان داشتيم، مساله اجتهاد پيامبر مطرح شد. آنان می گفتند پيامبر خدا(ص) نيز دارای اجتهاد بود، زيرا اجتهاد يک کمال برتر است و قطعا حضرت نيز از اين کمال برخوردار بودند. قائلين به اين نظر توجه نداشته اند که اجتهاد هر چند کمال است اما کمال مطلق نيست، بلکه برای کسی که علم کامل ندارد، و از اين طريق می تواند به يک معرفت ظنی دست يابد کمال است. پيامبر اکرم (ص) که برخوردار از علم لدنی بود، ديگر نيازی به اين معارف ظنی نداشت).

نمونه ديگری که در مورد کارکرد تبيينی عقل در حوزه اعتقادات دينی بيان شده عدم تنافی ميان علم ازلی الهی و مساله جبر و اختيار انسان است. همان طور که گفته شد علم الهی به فعل، به تمام شرايط و مقدمات آن تعلق گرفته است. اگر آن فعل جبری و غير اختياری باشد، آن علم نيز علم به امری غير اختياری است و اگر امر اختياری باشد آن علم نيز علم به امر اختياری است.

ديدگاه مرحوم خواجه در اينجا با آيات قرآن و روايات نيز سازگار تر است. قرآن می فرمايد: ﴿وَ كُلَّ شَی‌ءٍ أَحْصَيْناهُ فی‌ إِمامٍ مُبينٍ﴾[2] . در روايات کتاب مبين به اميرالمومنين (ع) معنا شده است. بنابراين پيامبر اکرم (ص)‌ و اميرالمومنين (ع) از جهت تکوينی همان لوح محفوظ الهی است که همه معارف در آنها ثبت شده است. برای تقريب به ذهن بلاتشبيه اکنون بشر وسايلی را ساخته است که می تواند اطلاعات فراوانی را در چيزی به اندازه عدس و کوچک تر از آن ذخيره کند. بعدها که معلوم نيست در اين زمينه چقدر پيشرفت می کند، حال خدای متعال در حد اعلی بر اين امور قادر است .

 

کارکرد و نقش پنجم عقل: کارکرد دفاعی

نقش ديگری که عقل در حوزه اعتقادات دينی ايفا می کند، نقش دفاعی آن است. در چهار کارکرد قبلی عقل نقش معرفتی داشت، اما در اينجا عقل بر اساس معارفی که می تواند بدست آورد کارکرد دفاعی از آموزه های دينی دارد. در اين کارکرد عقل شبهات را رد کرده و پاسخ می دهد. ابزار و تجهيزاتی که عقل در اين دفاع به کار می گيرد گاه همان استنباط از نقل است، و گاه از طريق تبيين آموزه های دينی به اين امر می پردازد و گاه مستقلا وارد شده و برهان اقامه می کند. در ميان صناعات پنج گانه غالبا اين نقش عقل، بر اساس صنعت جدل است .

 

موضوعی برای پايان نامه

مبحثی که در اينجا به عنوان کارکردهای عقل در الهيات بيان شد می تواند به عنوان موضوعی برای پايان نامه مورد استفاده قرار گيرد. اين موضوع در دو محور مطرح می شود در مبادی و در مسائل، آنچه بيان شد مربوط به مسائل اين مساله بود.

آنچه تا کنون بيان شد سخن در روش شناسی علم کلام بود و در اين باره به نقش و کارکرد عقل در اين باره پرداختيم. اکنون خوب است به کارکرد و نقش نقل نيز در اعتقادات بپردازيم. از جمله سوالاتی که بايد در اين جا مورد بررسی قرار گيرد اين است که آيا جايز است خود نقل وارد مباحثی شود که هويش بر آنها مبتنی شده است؟ انشاء الله در جلسه آينده به بررسی سه نقش نقل در حوزه اعتقادات دينی می پردازيم .

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo