< فهرست دروس

درس کلام استاد ربانی

96/11/15

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: روش شناسی علم کلام

 

کارکرد عقل در تبيين آموزه ها و اعتقادات دينی

سخن در کارکردهای عقل در حوزه اعتقادات دينی بود که از جمله آنها تبيين آموزه ها و اعتقادات دينی بود. برخی از آموزه ها در متن وحيانی و قرآن کريم بيان شده، اما تبيين نشده است. عقل می تواند بر اساس موازين و معيار ها، دست به تبيين زده و آن ها را روشن کند. يکی از اين نمونه ها که در جلسه گذشته بيان شد، علم گسترده الهی به موجودات قبل و بعد از ايجاد است. در اين باره سه ديدگاه بيان شد که در ميان آنها تبيين مرحوم صدار از همه بهتر بود. ايشان علم الهی به موجودات قبل و بعد از ايجاد را هم حضوری و هم تفصيلی می دانند.

 

علم پيشين الهی و مساله اختيار

سوال: آيا علم پيشين الهی که به صورت تفصيلی است، مستلزم جبر نيست؟

پاسخ منفی است، زيرا خدای متعال به آنچه در عالم واقع هست با شرايط و مبادی آن ها علم دارد. علم پيشين الهی، علمی واقع نما است. اگر معلومی که می خواهد واقع شود بر اساس ساختار اسباب و مسببات رخ دهد و جبری باشد، علم به آن نيز علم به جبر خواهد بود، مانند علم الهی به سوزاندگی آتش و يا علم الهی به حرکت خون در بدن. وقوع اين مسائل به صورت جبری رخ می دهد و خدای متعال به آنها علم دارد. اما اگر ساختار آن اختياری باشد، علم به آن نيز علم به اختيار است، مانند علم الهی به اينکه فرد به اختيار خود تکلم می کند. بنابراين علم الهی واقع را دگرگون نمی کند بلکه همان گونه که هست آن را نشان می دهد. از اين مطلب روشن می شود که علم الهی نه تنها مزاحم اختيار بشر نيست بلکه پشتوانه اختيار نيز می باشد، زيرا علم الهی تخلف ناپذير است و لذا علم الهی به اينکه فرد از روی اختيار مرتکب فعل می شود، هرگز قابل سلب نيست. خدای متعال از ازل می دانسته که اين فعل از روی اختيار انجام می گيرد.

اشتباهی که نوعا در اينجا رخ می دهد و سبب مغالطه و شبهه می شود اين است که در مساله علم الهی به افعال،‌ وسايل آن در نظر گرفته نشده و علم به صورت مستقيم روی وقوع فعل می رود، در حالی که علم الهی به فعل، بر اساس مبادی آن واقع می شود، اين مبادی گاه اختياری و گاه غير اختياری است.

 

نحوه تعلق علم الهی به موجودات قبل از ايجاد

موجودات در عالم دو جنبه دارند: وجودی و عدمی. آنان با جنبه های وجودی و کمالی خود (بدون جنبه های عدمی) به ذات الهی منتسب می شوند. علم الهی نيز به همين هستی های اشيا که به نحو اجمالی در ذات او وجود دارند تعلق می گيرد. اين مساله شبيه آن است که فرد، ملکه علم را دارد و بعد از اينکه علم خويش را اظهار کرد، آن علم بسيط کثرت می يابد. کمالات وجودی موجودات در خدای متعال هست و اگر نباشد چگونه در حالی که فاقد شی است می تواند معطی آنها باشد؟

نکته ديگر اين که آن مقدار از کمالات الهی که افاضه می شود، چيزی از آنها کاسته نمی شود، يعنی مانند نور خورشيد نيست که هر مقداری نورافشانی می کند از خودش کاسته می شود، بلکه همانند علم است که هر چقدر بيان شود چيزی از خود آن کاسته نمی شود. همين است که فرموده اند: «من عرف نفسه فقد عرف ربه».

نمونه ديگر همانند کمالات پيامبر اکرم (ص) است. آن حضرت به وحدته کمالات وجودی همه انبيا را داشتند. وجودی نوری ايشان حضرت در سلسله وجودی به اذن الهی، مدبر همه انبيا بوده است، يعنی در باطن آنان، اين پيغمبر بوده که پيغمبری می کرده است، منتها جلوه ايشان در منشا ملک آخرين نفر بوده است. ايشان در سلسله موجودات، حقيقتشان صدر نشين است، «اول ما خلق الله نوری». حتی جبرئيل نيز تحت رهبری حقيقت نوری آن حضرت می باشد. اين اجمال در عين کثرت است، «آنچه خوبان همه دارند تو تنها داری». «نام احمد نام جمله انبيا است چون که صد آمد نود هم پيش ماست».

پيامبر اکرم (ص)‌ نسبت به موجودات عالم يک نسبت عرضی دارند و آن وقتی است که نشئه ملکی می يابند و يک نسبت طولی دارند که در رتبه بعد از واجب الوجود قرار دارند.

«دو سر هر دو حلقه هستی به حقيت تو به هم پيوستی».

عالم همانند دايره، من الله و الی الله است، و آن کسی که اين دو سر را به هم وصل می کند پيامبر اکرم (ص) است. آن حضرت مبدا المبادی بعد از خدای متعال و غايه الغايات بعد از خدای متعال است. لذا آن حضرت همه چيز را می داند اما اينکه با مردم چگونه برخورد کرده و مديريت و جامعه را اداره می کند، امری ثانوی است که مطابق با مصلحت رخ می دهد. مثلا گاه مصلحت اقتضا می کند که آن حضرت با مردم مشورت کرده و حتی نظر ديگران را مقدم دارد.

مرحوم آيت الله شيخ محمد غروی اصفهانی (کمپانی) درباره حضرت زهرا (س) در سروده ای می فرمايد:

«ام الائمه العقول الغرّ بل ام ابيها و هو عله العلل»

حضرت زهرا (س) مادر امامان تابنده است، بلکه بالاتر، او مادر پدرش است که او علت العلل است. پيامبر (ص) که پدر حضرت زهرا (س) است، در مرتبه سير الی الله، اعلی درجه ای است که به واجب تعالی وصل است. حال حضرت زهرا (س) مادر اين چنين وجودی است.

 

سخن گفتن در مورد دين نيازمند تخصص

نبايد اين گونه باشد که هر فردی در منصبی سياسی يافت، به خود اجازه دهد که در باره دين اظهار نظر کند. کسانی که متولی امور سياسی جامعه هستند بايد کار سياسی و مديريتی خود را انجام دهند و در مباحثی همچون دين که حقيقتا امری تخصصی است ورود نکنند. چرا همه به دين که می رسند کارشناسی شده و اظهار نظر می کنند؟‌ مرحوم علامه جعفری در نقد خويش به بتراند راسل در نامه ای می نويسد: درست است که شما در فلسفه و رياضيات متخصص هستيد اما دين نيز امری تخصصی است و بايد افراد متخصص در آن اظهار نظر کنند. چرا با مزاح مباحث دينی را مطرح کرده و رد می شويد؟. اگر مسائل دين از مسائل رياضی و مهندسی و مانند آن پيچيده تر نباشد که هست، قطعا ساده تر نيست. چرا وقتی مثلا گنگره فلان عالم گرفته می شود، برخی مسولان سياسی برای سخنرانی دعوت می شوند؟ آيا آنان در زمينه اين شخصيت تخصص دارند؟ بايد اگر گنگره يک فقيه برگزار می شوند، يک فقيه برجسته سخن بگويد، يا اگر گنگره يک فيلسوف گرفته می شود يک فيلسوف توانمند سخن بگوييد. علامه طباطبايی با آن همه عظمت، هر جا که به مساله فقهی می رسند، آن را رها کرده و می گويد بايد اين بحث در علم فقه مطرح شود، با اينکه ايشان توانمندی فقهی نيز داشتند.

نکته ديگر اينکه عمومی کردن مطالب تخصصی کاری اشتباه است اين مسائل بايد در جای خود مطرح شود.

 

نمونه ديگر مساله تجسم اعمال

قرآن کريم در بحث تجسم اعمال می فرمايد: ﴿يَوْمَ تَجِدُ كُلُّ نَفْسٍ ما عَمِلَتْ مِنْ خَيْرٍ مُحْضَراً وَ ما عَمِلَتْ مِنْ سُوءٍ تَوَدُّ لَوْ أَنَّ بَيْنَها وَ بَيْنَهُ أَمَداً بَعيدا﴾[1] : روزى كه هر كسى آنچه كار نيك به جاى آورده و آنچه بدى مرتكب شده، حاضر شده مى‌يابد؛ و آرزو مى‌كند: كاش ميان او و آن [كارهاى بد] فاصله‌اى دور بود. اين آيه می فرمايد: حقيقت اعمال انسان با اينکه هم اکنون وجود دارند، اما در اين نشئه ملکيه ظهور نداشته و ديده نمی شود. اما در دنيای ديگر انسان همين اعمال خود را که به صورت های مختلفی همانند حور و باغ يا آتش و آب سوزان مشاهده می کند. به عنوان مثال صراط که پلی است بر روی جهنم،‌ و برای مومن خيلی وسيع و برای فاسق از مو باريکتر و از شمشير تيز تر است، همين الان موجود است و ما بر روی آن حرکت می کنيم. جهنم آن نيز همين غرايز فرد است که اکنون بر روی آن عبور می کند. کسانی که اهل تقوا هستند به راحتی از آنها عبور می کنند اما کسانی که مشکل دارند افتان و خيزان عبور می کنند. قرآن کريم با چند تاکيد می فرمايد: ﴿وَ إِنْ مِنْكُمْ إِلاَّ وارِدُها كانَ عَلى‌ رَبِّكَ حَتْماً مَقْضِيًّا﴾.[2] از پيامبر(ص) سوال شد آيا شما نيز از جهنم عبور می کنيد؟ فرمود: آری همه از جهنم عبور می کنيم اما «جزناها و هى خامدة»: آن جهنم برای ما خاموش است. آنان به جهت اينکه غرايز خويش را کاملا تحت کنترل عقل در آورده اند، با آسودگی از آن عبور می کنند.

نکته ای در ظهور و تاويل

آيا می توان گفت مراد از ورود در جهنم شمول بر آن است؟ اين مساله تاويل است و تا زمانی که بتوان متن آيه را بدون تاويل معنا کرد نبايد دست به تاويل زد. بله جايی که دليل داشته باشيم می توان تاويل کرد. مثلا برخی اين آيه را تاويل کرده و گفته اند مراد از تسبيح در اين آيه تسبيح تکوينی است: ﴿وَ إِنْ مِنْ شَی‌ءٍ إِلاَّ يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَ لكِنْ لا تَفْقَهُونَ تَسْبيحَهُمْ﴾[3] . اما همان طور که مرحوم علامه می فرمايد مراد اين است که اين موجودات تسبيح دارند اما شما تسبيح آنها را نمی فهميد. وقتی معنای ظاهری ممکن است نبايد دست از ظهور برداشت و دست به تاويل زد .

 

نمونه ديگر مساله عدل الهی و تبيين مساله شرور

نمونه ديگر در کارکرد تبيينی عقل در اعتقادات، مساله عدل الهی است. قرآن می فرمايد: ﴿شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ وَ الْمَلائِكَةُ وَ أُولُوا الْعِلْمِ قائِماً بِالْقِسْطِ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ الْعَزيزُ الْحَكيم‌﴾[4] : خدا كه همواره به عدل، قيام دارد، گواهى مى‌دهد كه جز او هيچ معبودى نيست؛ و فرشتگانِ [او] و دانشوران [نيز گواهى مى‌دهند كه:] جز او، كه توانا و حكيم است، هيچ معبودى نيست. در روايت نبوی نيز آمده است: «بالعدل قامت السموات و الارض». عدل الهی امری قطعی است که در حوزه تکوين در تشريع و در جزاء به نحو کامل برقرار است. در اينجا بحث شرور به عنوان يک مساله ناهمخوان با عدل الهی مطرح است. هم شرور طبيعی مانند سيل و زلزله، و هم شرور اخلاقی مثل ظلم ها و ستم ها، نسبت به عدل الهی سوال برانگيز است که چگونه عدل الهی با اين شرور سازگاری دارد؟ در اين باره ر.ک: کتاب «عدل الهی»، شهيد مطهری؛ کتاب «عقائد استدلالی»، حضرت استاد؛ مقاله شرور در مجله «کلام اسلامی». بررسی اين بحث انشاء الله در جلسه آينده بيان می شود .

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo