< فهرست دروس

درس کلام استاد ربانی

96/10/30

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: روش شناسی علم کلام

بررسی روش سير و سلوک از منظر روايات

در جلسات گذشته درباره اين نکته بحث شد که در علم کلام علاوه بر راه عقلی و نقلی، راه ديگری به نام سير و سلوک باطنی برای کسب معرفت نيز وجود دارد. ابتدا از نظر عقلی وجود اين راه ثابت شد و سپس از منظر آيات قرآن به بررسی اين راه پرداخته شد و آياتی که مورد استشهاد قرار گرفته بود بيان شد و اجمالا اين نتيجه از بررسی آيات بدست آمد که از نظر قرآن کريم اين راه معرفت وجود دارد و افراد می تواند با رعايت شرايط، به معرفت دست يابد. اکنون به بررسی اين روش از منظر روايت می پردازيم.

رواياتی که در اين زمينه مورد استناد قرار گرفته چند گونه اند: برخی از آن ها اگر چه از نظر سند مرسل هستند اما شهرت يافته اند. برخی ديگر مسند هستند اما از نظر رجالی ضعيف هستند. دسته سوم رواياتی هستند که دارای سند معتبر می باشند. اما با غمض عين از اين مساله از آنجا که تعداد متنابهی روايت در اين زمينه آمده است طبق قاعده کثرت طرق، اين وثوق و اطمينان حاصل می شود که آنها از سوی پيامبر اکرم (ص) و ائمه اطهار (ع) صادر شده است. اين همان سبکی است که مرحوم علامه شرف الدين در «المراجعات» برای اعتبار بخشی به حديث بر اساس قاعده کثرت طرق در پيش گرفته اند.

برخی از اين روايات چنين است:

1. از پيامبر اکرم (ص) از طريق اهل سنت نقل شده که فرمود: «مَنْ أَخْلَصَ لِلَّهِ أَرْبَعِينَ يَوْماً فَجَّرَ اللَّهُ يَنَابِيعَ الْحِكْمَةِ مِنْ قَلْبِهِ عَلَى لِسَانِه‌»[1] : کسی که چهل روز خود و همه کارهايش (حتی مباحات) را برای خداوند خالص کند، خدای متعال سرچشمه های حکمت را از قلب به زبان او جاری می کند. حضرت می فرمايد اين سلوک مخلصانه در قلب فرد تاثير گذاشته و سبب درک معارف باطنی می شود (قلب همان هويت و نفس ناطقه انسان است). در برخی ديگر از نقل های اين روايت کلمه «ظهرت» به جای «فجر» آمده است که يک معنا را می رساند.

2. در رواياتی از امام باقر (ع) با مضمون روايت قبل آمده است که آن حضرت فرمود: «مَا أَخْلَصَ الْعَبْدُ الْإِيمَانَ بِاللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَرْبَعِينَ يَوْماً أَوْ قَالَ مَا أَجْمَلَ عَبْدٌ ذِكْرَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَرْبَعِينَ يَوْماً إِلَّا زَهَّدَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِی الدُّنْيَا وَ بَصَّرَهُ دَاءَهَا وَ دَوَاءَهَا فَأَثْبَتَ الْحِكْمَةَ فِی قَلْبِهِ وَ أَنْطَقَ بِهَا لِسَانَه...‌»[2] : هيچ بنده‌اى چهل روز ايمان خالص به خدا نيارد يا فرمود: خدا را چهل روز به نيكى ياد نكند جز آن كه خدا او را نسبت به دنيا زاهد سازد و درد و داروى دنيا را به او بنمايد و حكمت را در دلش پا برجا كند و زبانش را بدان گويا سازد، سپس خواند (151 سوره اعراف): «به راستى آن كسانى كه گوساله پرستيدند به زودى بدانها رسد با خوارى در زندگى دنيا و همچنين افتراءبندان را سزا دهيم» هيچ‌ بدعت‌گذارى را نبينى جز اينكه خوار است و هر كه به خدا عز و جل و بر رسولش و بر خاندان او (ع) افتراء بندد خوار باشد.

زاهدين طبق فرموده حضرت کسانی هستند که به دنبا رغبتی نداشته و دل به آن نبسته اند. اهل دنيا شب و روز به فکر دنيا هستند و برای آن می دوند و اين امر برايشان لذت بخش است. امام زين العابدين (ع) در روايتی فرمود: خدای متعال در قرآن زهد را در دو کلمه خلاصه نموده است: ﴿لكى لا تأسوا على ما فاتكم و لا تفرحوا على ما آتاكم﴾ زهد امری قلبی است. زاهد کسی که بر آنچه از دست می رود تاسف نخورد.

نکته ديگری که حضرت می فرمايد اين است که در اثر اخلاص و تقوا، فرد دردها و دواهای خود را می فهمد. مراد، دوا و درد روحانی است که در اثر زهد و بصيرت برای فرد ايجاد می شود. در اثر اين تلاش ها حکمت در قلب فرد ثابت شده و لنگر می اندازد؛ او که گه گاه حکيمانه سخن می گفت اکنون همواره سخن حکيمانه می گوييد.

کارکردهای مختلف روش های معرفت

در کلام و الهيات همان طور که گفته شد سه روش وجود دارد اما کارکرد اينها متفاوت است. اساسا علم کلام علمی است که از جهت کارکردها چند منظوره است. روش عقلی هم لنفسه و هم لغيره است، و در مورد غير نيز فرقی ميان مومن و غير مومن نيست. روش نقلی نيز هم لنفسه و هم لغيره است اما غير دايره محدودتری دارد و برای کسانی است که به آن نقل معتقد هستند. روش سير و سلوک نيز لنفسه است اما نوعا لغيره نيست. اين روش برای ديگران حجيتی ندارد مگر برای کسانی که به آن عارف اعتماد دارند اما اگر اين اعتماد نباشند، برای آنها حجت نيست. البته سخنان معصوم از اين مساله بيرون بوده و حجت است.

3. از پيامبر اکرم (ص)‌ در روايتی نقل شد که فرمود: «لولا تكثير فی كلامكم و تمريج فی قلوبكم لرأيتم ما أرى و لسمعتم ما أسمع‌»:[3] اگر کمتر سخن می گفتيد در قلب های شما خطورات نفسانی و شيطانی نباشد و دلتان صاف بود، آنچه من می ديدم شما نيز می ديديد.

نکته: در رواياتی که سمت و سکوت از نشانه های مومن به شمار آمده، مراد اين نيست که فرد سخن نگويد بلکه مراد اين است که سخنان بيهوده و غير لازم بر زبان نياورد و الا مواردی که لازم است سخن بگويد و ديگران را ارشاد کند بايد سخن بگويد. در روايات داريم که زبان خيلی نقش مهمی دارد و مانند قفلی است که به ساير اعضا زده شده است.

4. از امام صادق (ع) نقل شده است که فرمود: «لَوْ لَا أَنَّ الشَّيَاطِينَ يَحُومُونَ عَلَى قُلُوبِ بَنِی آدَمَ لَنَظَرُوا إِلَى مَلَكُوتِ السَّمَاوَات‌»:[4] اگر اين گونه نبود که شياطين دور قلب های بنی آدم پرسه زنند ملکوت آسمان ها را مشاهده می کردند.

5. در روايتی از پيامبر اکرم (ص) نقل شده که فرمود: «مَنْ عَمِلَ بِمَا يَعْلَمُ وَرَّثَهُ اللَّهُ عِلْمَ مَا لَمْ يَعْلَم‌».[5] حضرت در اين روايت سه مرحله را بيان می فرمايد: ابتدا دانستن واجبات و محرمات و فراگيری چهارچوب شريعت است. سپس بر اساس آن چهارچوب دست به عمل می زدند. در مرحله سوم در اثر اين علم و عمل برای فرد معرفت هايی جديدی حاصل می شود. اين معرفت حاصل شده نيز اطلاق دارد و هم شامل معرفت حصولی و هم حضوری می شود. گاه ممکن است عقل فرد قداست يافته و خوب بفهمد و گاه معارفی بر قلب او الهام می شود.

6. اميرالمومنين (ع) در نهج البلاغه، خطبه220 می فرمايد: «قد أحيى قلبه و أمات نفسه، حتّى دقّ جليله و لطف غليظه، و برق له لامع كثير البرق، فأبان له الطريق، و سلك به السبيل، و تدافعته الأبواب إلى باب السلامة و دار الإقامة، و ثبتت رجلاه لطمأنينة بدنه فی قرار الأمن و الراحة؛ بما استعمل قلبه و أرضى ربّه‌»[6] : همانا خرد خود را زنده گرداند، و نفس خويش را ميراند چندان كه- اندام- درشت او نزار شد و ستبرى‌اش زار. نورى سخت رخشان براى او بدرخشيد، و راه را براى وى روشن گردانيد، و او را در راه راست راند، و از درى به درى برد تا به در سلامت كشاند، و خانه اقامت و دو پاى او در قرارگاه ايمنى و آسايش استوار گرديد به آرامشى كه در بدنش پديدار گرديد، بدانچه دل خود را در آن به كار برد، و پروردگار خويش را راضى گرداند.

امام علی (ع) در اين کلام درباره کسانی که اهل تقوا و اخلاص هستند (سالک الی الله) هستند توصيفات بلندی دارند. می فرمايد: آنان کسانی هستند که عقلشان را زنده کرده و نفس اماره خود را ميرانده اند. يعنی نفس اماره دارند اما اثر ندارد و در حکم ميت است. پيامبر اکرم (ص) در روايتی فرمود: هر انسانی شيطانی دارد که او را وسوسه می کند. سوال شد آيا شما نيز شيطان داريد؟ فرمود: بلی، اما شيطان من به دست من تسليم شده است. در روايات ديگری آمده است که آن شيطان لال شده است. مراد از عقل نيز در اينجا هم عقل نظری و هم عقل عملی است. حضرت علی (ع) در حکمت های نهج البلاغه می فرمايد «قاتل هواک بعقلک». در درون ما همواره فضائل و رزايل در حال جنگ هستند. انسان متقی کسی است که در اين جنگ، عقلش بر هوای او غلبه يافته و پيروز شده است.

سپس حضرت می فرمايد: اثر اين تقوا آن شده که جسمان آنان لاغر شده است (جسم شان در اثر خور و خواب فربه نشده است). صفات درونی آنان نيز نرم و خاشع شده است. نتيجه اين زنده شدن عقل و مردن نفس اماره و لطافت روح آن شده که در درون آنها نورافکنی به وجود آمده است تا توسط آن راه را بينند و آن را طی کنند. ادامه بحث انشاء الله در جلسه آينده دنبال می شود.

 


[1] سفینة البحار، علامه مجلسی، ‌ج2، ص408، ‌ ماده خلص، از عده الداعی ابن فهد حلی.
[3] صریح السنة، طبری، ‌ ص540.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo