< فهرست دروس

درس کلام استاد ربانی

96/10/16

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: روش شناسی علم کلام

استدلال به آيه 69 عنکبوت بر طريق معرفت شهودی

سخن در بررسی روش سير و سلوک باطنی بود. ابتدا از طريق عقل دستيابی به معرفت از اين طريق اثبات شد و سپس به بررسی آن از منظر قرآن کريم پرداختيم. آيه ای که در اين باره مورد بررسی قرار گرفت، آيه 69 سوره عنکبوت بود که فرمود: ﴿وَ الَّذينَ جاهَدُوا فينا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنا وَ إِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنين. درباره اين آيه در جلسه گذشته نکاتی از مرحوم علامه طباطبايی بيان شد[1] . در مجموع برای اثبات روش سير و سلوک در معرفت بر اساس اين آيه با اين مقدمات می توان استدلال کرد:

1. کلمه جهاد در آيه اطلاق داشته و هرگونه جهادی اعم از جهاد مالی، جانی، جهاد با نفس را شامل می شود؛ (جهاد با نفس به اين معنا است که انسان نفس خود را در چهارچوب شرع از رزايل شيطانی تخليه و به صفات رحمانی تحليه کند).

2. در ميان مصاديق جهاد، جهاد با نفس همان طور که در روايات نيز بيان شده از همه مهمتر است؛

3. شناخت و معرفت به خداوند يکی از طرق و سبيل های قرب به او و وصول به اوست؛

4. معرفت حضوری و شهودی يکی از اقسام معرفت و بلکه عالی ترين قسم آن است .

نتيجه: جهاد با نفس که يکی از مصاديق جهاد و بلکه مهمترين مصداق آن است، در معرفت خداوند (اعم از حضوری و حصولی) که سبيل قرب الی الله است نقش تعيين کننده ای دارد.

آيه شريفه مورد بحث تعميم داشته و هم معرفت فکری و هم معرفت شهودی را شامل می شود. کلمه «سبل» در آيه عام بوده و شامل گونه های مختلفی می شود که يکی از آنها طريق معرفت است، و اين معرفت نيز دو گونه است فکری و شهودی. «سبل» عبارت است از هر آن چيزی که انسان را به خداوند می رساند. مرحوم فيض در معنای «سبل» می گويد: «سبل السّير إلينا و الوصول الى جنابنا»[2] . علامه می فرمايد: «هی الطرق المقربة منه و الهادية إليه تعالى‌»[3] . مرحوم طبرسی نيز می فرمايد: «السبل الموصلة إلى ثوابنا عن ابن عباس‌... و قيل معناه و الذين يعملون بما يعلمون لنهدينهم إلى ما لا يعلمون‌».[4]

بنابراين معنای آيه شريفه اين است که جهاد با نفس باعث می شود انسان در مسير و راهی قرار گيرد که بتواند به خدای متعال معرفت پيدا کرده و به سوی او تقرب جويد. اين معرفت نيز دو گونه است: معرفت حصولی و معرفت شهودی.

 

درجات معرفت متناسب با درجات حهاد

جهادی که در آيه بيان شده در صورتی که تمام عيار باشد، خدای متعال تمام راه های را به سوی فرد باز می کند و در صورتی که در درجات پايين تری قرار داشته باشد، راه های کمتری برای فرد گشوده می شود. بنابراين جهد و تلاش فرد به هر مقداری که باشد به همان مقدار راه فهم برای فرد باز می شود. امام باقر (ع) در روايتی فرمودند: «هذه الآية لآل محمد (ع) و لأشياعهم»[5] . اميرالمومنين (ع) فرمود: «أَلَا وَ إِنِّی مَخْصُوصٌ فِی الْقُرْآنِ بِأَسْمَاءٍ احْذَرُوا أَنْ تَغْلِبُوا عَلَيْهَا فَتَضِلُّوا فِی دِينِكُمْ يَقُولُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ كُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ أَنَا ذَلِكَ الصَّادِقُ وَ أَنَا الْمُؤَذِّنُ فِی الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ- فَأَذَّنَ مُؤَذِّنٌ بَيْنَهُمْ أَنْ لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الظَّالِمِينَ أَنَا ذَلِكَ الْمُؤَذِّنُ وَ قَالَ وَ أَذانٌ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ فَأَنَا ذَلِكَ الْأَذَانُ وَ أَنَا الْمُحْسِنُ يَقُولُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِينَ...»[6] : بدانيد كه در قرآن مجيد نامهايى مخصوص من است و به شما هشدار مى‌دهم تا مبادا از راه خيره‌سرى آنها را ناديده بگيريد و از راه دين خود دور افتاده و گمراه گرديد. منم آن صادقی که خداوند فرمود : ﴿کونوا مع الصادقين﴾. و منم «مؤذّن» در دنيا و آخرت كه خدا فرموده است: ﴿فَأَذَّنَ مُؤَذِّنٌ بَيْنَهُمْ أَنْ لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الظَّالِمِينَ﴾. و منم آن محسن که خدای متعال فرمود: ﴿ان الله لمع المحسنين﴾.

اين آيه دارای اطلاق است اما جهاد و سبل دارای مراتب است و به تناسب جهاد، راه ها بر فرد باز می شود. معرفت حصولی و حضوری نيز دارای مراتب و درجات است. آيه شريفه اطلاق دارد و هر دو معرفت حصولی و حضوری را در بر می گيرد . از آن سو دليلی وجود ندارد که تنها آيه منحصر در معرفت حصولی است، بلکه اطلاق آيه شامل هر دو معرفت می شود .

نکته ديگر اينکه جهاد با نفس هر چند در زمينه فکری نيز تاثير گذار است اما عمده تاثير آن مربوط به معرفت شهودی است، زيرا معرفت حصولی از طريق فکر و تعقل حاصل می شود اما معرفت شهودی همان طور که بيان شد از طريق فکر حاصل نمی شود بلکه فرد با برداشتن حجاب ها از روی قلب خويش، زمينه را برای تابش آن معرفت ايجاد کند. آن حجاب ها نيز دو چيز است: اشتغال به امور دنيوی و آلودگی های رزائل اخلاقی. با کنار رفتن مقداری از آن حجاب ها به همان مقدار برای فرد رويت حاصل می شود.

عالمى خدمت امير المؤمنين (ع) رسيد و گفت اى امير مؤمنان(ع): پروردگارت را هنگام پرستش او ديده‌ئى! فرمود: واى بر تو! من آن نيستم كه پروردگارى را كه نديده‌ام بپرستم. عرض كرد: چگونه او را ديده‌اى؟ فرمود: واى بر تو ديدگان هنگام نظر افكندن او را درك نكنند ولى دلها با حقايق ايمان او را ديده‌اند «جَاءَ حِبْرٌ إِلَى أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِ فَقَالَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ هَلْ رَأَيْتَ رَبَّكَ حِينَ عَبَدْتَهُ قَالَ فَقَالَ وَيْلَكَ مَا كُنْتُ أَعْبُدُ رَبّاً لَمْ أَرَهُ قَالَ وَ كَيْفَ رَأَيْتَهُ قَالَ وَيْلَكَ لَا تُدْرِكُهُ الْعُيُونُ فِی مُشَاهَدَةِ الْأَبْصَارِ وَ لَكِنْ رَأَتْهُ الْقُلُوبُ بِحَقَائِقِ الْإِيمَان‌»[7]

 

+ غفلت در باره خدماتی که انقلاب داشته است.

استدلال به آيه 99 حجر بر راه معرفت شهودی

آيه ديگری که به آن استشهاد شده که تقوا و تهذيب نفس راهی برای کسب معرفت شهودی است اين آيه است: ﴿وَ اعْبُدْ رَبَّكَ حَتَّى يَأْتِيَكَ الْيَقين[8] . مرحوم علامه درباره اين آيه دو مطلب فرموده است:

1. در جلد پنجم الميزان در اين باره می فرمايد: «حيث فرع اليقين على العبادة»[9] ، در اين آيه يقين متفرع بر تفکر نشده تا معرفت حصولی مراد باشد، بلکه يقين متفرع بر عبادت و عمل شده است و لذا مراد معرفت شهودی خواهد بود.

2. در جلد دوازدهم در تفسير همين آيه يقين را به موت تفسير کرده و گفته اند: از آن جهت به موت يقين گفته می شود که در آن لحظه همه چيز برای فرد مشهود شده و آنها را معاينه می کند و ترديدها از بين می رود. شاهد آن اين است که قرآن می فرمايد به عبادت بپرداز تا يقين به تو برسد نه اينکه تو به يقين برسی.

مرحوم علامه در جلد پنجم يقين را به معنای معرفت گرفته است اما در اينجا به معنای موت گرفته است. مرحوم فيض نيز می فرمايد: «حتی ياتيک الموت»[10] . به نظر می رسد يقين در آيه به معنای موت است و مراد از آيه اين است که بعبادت خويش مشغول باش و آن را در تمام عمر رها مکن. اين آيه، سخن برخی جهله صوفی که می گويد: ما سه امر داريم: طريقت، شريعت و حقيقت؛ طريقت برای اوايل کار و افراد مبتدی است. شرعيت برای متوسطين است، و حقيقت برای کسانی است که اين مراحل را طی کرده اند. آنان که به حقيقت رسيده اند ديگر نيازی به طريقت و شريعت ندارند. مرحوم علامه در نقد اين سخن می فرمايد: «و بذلك يظهر فساد ما ربما قيل: إن الآية تدل على ارتفاع التكليف بحصول اليقين، و ذلك لأن المخاطب به النبی ص و قد دلت آيات كثيرة من كتاب الله أنه من الموقنين و أنه على بصيرة و أنه على بينة من ربه و أنه معصوم و أنه مهدی بهداية الله سبحانه إلى غير ذلك. مضافا إلى ما قدمناه من دلالة الآية على كون المراد باليقين هو الموت»[11] کامل ترين افرادی که به حقيقت رسيده اند انبيا و معصومين بوده اند با اين حال آنها بيش از ديگران مقيد به شريعت بوده اند. اگر گفته شود: ائمه اطهار (ع) با ظرف پر به اين عالم آمده اند پس اين همه عبادت آن ها برای چيست؛ عبادت برای ماست است که ظرفمان خالی است و در اثر عبادت پر می شود؟ می گوييم: عبادت الهی به دو منظور صورت می گيرد: يکی برای پر شدن ظرف و ديگری لازمه پر بودن پيمانه است. آن که بيشتر خداوند را می شناسد عجز و انابه او نسبت به خدای متعال بيشتر است.

ادامه بحث انشاء الله در جلسه آينده بيان می شود .

 


[1] المیزان، علامه طباطبایی، ج5، ص270 و ج16، ص151-152؛ شیعه در اسلام، ص40 و نیز رک: مجمع البیان، ج7-8، ص293 ؛ تفسیر کبیر، فخرالدین رازی، ‌ج25، ص94 ؛ تفسیر صافی، مرحوم فیض، ج5، ص481 ؛.
[4] مجمع البیان، مرحوم طبرسی، ج8، ص458.
[6] معانی الاخبار، شیخ صدوق، ص59.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo