< فهرست دروس

درس کلام استاد ربانی

96/02/02

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: علم دينی در نگاه حضرت آيت الله جوادی آملی

قلمرو دين در منظر حضرت آيت الله جوادی

در جلسه قبل مقداری از عبارت های حضرت آيت الله جوادی درباره قلمرو دين نقل شد. اکنون به بيان برخی ديگر از عبارات ايشان و ارزيابی آن ها می پردازيم.

4. «دين نسبت به هيچ يک از علوم کلی و يا جزئی بی نظر و يا بی تفاوت نبوده بلکه نسبت به همه آن ها کليات و اصولی را که منشا تفريع فروع ديگر هستند القا می نمايد؛ چه اين که هيچ يک از علوم نيز نسبت به معارف دينی بی تفاوت و بی نظر نمی باشد. اين ارتباط طرفينی نتيجه طبيعی وحدت قلمرو علم با معارف دينی است».[1]

5. «معارف دينی در واقع مبين همان قوانين و سنن ثابتی هستند که علوم مختلف در جستجوی آن ها می باشند، به همين دليل اين قوانين به عنوان ميزانی قطعی و يقينی، ره آورد علوم مختلف را توزين کرده و صحت و سقم آن ها را باز می نمايند و رکن مهم مساله، همانا اجتهاد صحيح صاحب نظران است و اجتهاد، همان گونه که در فقه و اصول فقه معتبر می باشد در علوم اعتقادی و نظری نيز معتبر است».[2]

6. «آيات و روايات فراوانی درباره حقايق تجربی، طبيعی و تاريخی وارد شده است. بخش عمده اين آيات به تاريخ تکوين زمين و آسمان و بخشی ديگر به چگونگی حدوث و پيدايش انسان و حيوانات و بعضی نيز به نقل حوادث گذشتگان و احکام و سنن و قواعد غير قابل تغيير و تحويل زندگی فردی و اجتماعی انسان می پردازد».[3]

7. «نبايد گمان برد منابع نقلی دين هيچ سهمی در ساحت علوم ندارند. منشا توهم فقدان ربط، آن است که در قرآن و کلام معصومان درباره جهان و طبيعت به تفصيلی که عالمان علوم طبيعی بحث می کنند، مطالبی مشاهده نمی کنيم. اين روايات از کشف ماده ای جديد يا سياره ای جديد و يا ساز و کار گردش خود و سلسله اعصاب و امثال ذلک سخن نمی گويند تا با رجوع به آن ها بتوان بر دانش تجربی خود افزود. کسانی که چنين می انديشند از اين نکته غافلند که در حوزه علوم نقلی نيز چنين نيست که تفصيل مسائل نقلی به وضوح و روشنی بيان شده باشد، بلکه ادراک معارف دينی در حوزه اخلاق و اعتقاديات و فقه نيز محتاج تدقيق و پی گيری عالمانه است و چنين نيست که منابع نقلی زحمت عالمان را نيز به عهده داشته باشند. کار قرآن و روايات القای اصول و روشن کردن خطوط اصلی و افقها است. بر عهده عالمانِ شاخه های مختلف علوم اسلامی است که در تکاپوی علمی خويش زوايای نهفته مطلب و فروعات را از اين اصول استنباط و استخراج کنند.

اگر فحول و بزرگانی مانند شيخ انصاری و آخوند خراسانی نبودند آيا تنبيهات استصحاب و فروع بحث برائت و اشتغال به شکل کنونی آن مبين و آشکار می شد؟ اين ها با تامل و تدقيق در روايت «لاتنقض اليقين بالشک» و حديث «رفع» توانستند فروع و ظرائف فراوانی را استنباط کنند، چنان که همه فقه معاملات بر پايه روايات اندکی استوار است. ليکن اجتهاد پويای فقيهان گستره مطالب را تامين کرد،‌ بنابراين سخن از نبودن مواد و منابع استخراج مطالب علمی در روايات اسلامی نيست. سخن در پيگيری نکردن عالمان است. اگر همان طور که فقهای عظام در اين دست روايات فقهی و اصولی تأمل می کنند، عالمان علوم طبيعی نيز در مورد روايات و آيات کيهان شناختی و مربوط به طبيعت تأمل کنند برکات زيادی نصيب علم تجربی خواهد شد».[4]

8. «همه مطالب قرآنی درباره آفرينش نظام سپهری و تمام آنچه در احاديث معصومان (ع) بويژه حضرت امير مومنان علی بن ابيطالب (ع) در اين زمينه آمده بويژه اولين خطبه نهج البلاغه قابل تحقيق و تحليل علمی است و هرگز صرفا برای آيت حق بودن بيان نشده اند. همچنين آنچه درباره خلقت انسان با تبيين مراحل چندگانه آن و نيز نفخ روح منصوب به خداوند در او همگی نشان از اهتمام دين به تعليم علوم انسانی و غير انسانی به جامعه بشری است».[5]

9. «اکنون که روشن شد که روش پژوهش اسلامی يا عقلانی يا عقلايی، و يا منطقی است يا بنای عقلا به کمک عدم ردع شارع و روش تاسيسی يا تعبدی صرف رايج نيست و قرآن حکيم و خطبه های معصومان و ادعيه آنان بسياری از مطالب علمی را در بر دارد که نه جزء عقايدند و نه جزء فروع عملی، نمی توان گفت که تعليم مسائل علمی جزء برنامه های دينی آنان نبوده و دين کاری به اين مطالب ندارد، بلکه بايد گفت اسلام که از يک سو در قرآن و عترت متجلی است و از سوی ديگر عقل مدار و برهان محور است در صدد تعليم علم هم هست».[6]

 

ارزيابی

1. با بررسی کلام ايشان چند تعارض و شبه تعارض به نظر می آيد. ايشان در کلام خويش گاه دين را بر قرآن و روايات که منابع نقلی دين است اطلاق کرده اند، مانند اينکه گفته اند: «دين خطوط کلی بسياری از علوم را ارائه کرده است». در اين عبارت ها، دين بر آموزه ها و معارف نقلی و وحيانی وارد در قرآن و روايات اطلاق شده است که منبع معرفت شناخت دين است نه منبع هستی شناختی دين که ولايت و اراده الهی است. (قبلا گفتند منبع هستی شناختی دين تنها اراده الهی است و منبع معرفت شناختی آن دو چيز است: عقل و نقل وحيانی)، اما از نظر استاد جوادی منبع معرفت شناختی دين، منحصر در نقل وحيانی نيست، بلکه عقل هم اعم از عقل تجربدی و تجربی منبع معرفت شناسی دين است. بنابراين به جای اين که گفته شود دين اصول و کليات علوم را در بر دارد بايد گفته می شد منابع معرفت شناختی نقلی دين اين گونه است.

البته اين اشکال متوجه عبارات ايشان در کتاب «شريعت در آينه معرفت» است اما در کتاب «منزلت عقل»، ايشان عبارت منابع دين را آورده اند.

در کلام مشهور مستقلات عقلی (بديهيات عقلی)، عدل کتاب و سنت قرار می گيرند اما ديگر استنباطات در عدل کتاب و سنت قرار نمی گيرد و لذا دايره عقل در نظر آنان خيلی گسترده نيست به همين خاطر است که برخی از بزرگان علم اصول گفته اند قاعده ملازمه «کلما حکم به العقل حکم به الشرع» خيلی کارايی ندارد و مسائل خيلی کمی را در بر می گيرد. اما آنچه حضرت استاد می فرمايند، اين قاعده را خيلی موسع می داند که حتی گزاره های دانشمندان نيز دينی خواهد بود. در نظر ايشان دستاورد دانشمندان در رشته های مختلف در صورتی که به روش درست صورت گرفته باشد و دارای يقين يا اطمينان عقلايی باشد حجت دينی و شرعی خواهد بود.

2. در برخی عبارت های حضرت استاد جوادی که پيش از اين نقل شد آمده است که دين خطوط بسياری از علوم را بيان کرده است، اما در برخی عبارت ديگر آمده است: دين نسبت به هيچ يک از علوم کلی يا جزئی بی تفاوت نبوده است. اين دو عبارت با هم هماهنگ نيست زيرا يکی مساله را به صورت سالبه کليه بيان می کند و ديگری عنوان «بسياری» آورده است، مگر اينکه بگوييم مراد ايشان از اين که می فرمايد «هيچ جا» همان معنای بسياری است.

3. ايشان فرمودند معارف دينی (و نه دين نفس الامری) قوانينی را بيان کرده است که علوم در جستجوی همان قوانين است. حال که چنين است قوانين دينی به عنوان ميزان برای نظريه های علمی به حساب می آيد. وجه اين ميزان بودن آن است که قوانين دينی از زبان معصومين بيان شده است اما قوانين بشری، از سوی بشری صادر شده که خطا پذير است. روشن است که در چنين مواجهه ای، قوانين دينی ميزان و معيار هستند.

اين مطلب به صورت فی الجمله پذيرفته شده است اما کليت و عموميت آن درست نيست زيرا معارفی که در قرآن آمده است هر چند از نظر سندی قطعی الصدور است، اما از نظر دلالت، نوعا ظنی است. در مورد روايات نيز هم از جنبه سند و هم دلالت نوعا ظنی هستند. و وقتی می توان نقليات را ملاک برای توزين قوانين علمی دانست که اين طرف يقينی و طرف ديگر ظنی باشد.

4. ايشان برای اثبات اينکه منابع نقلی دين به همه علوم نظر دارد اين گونه استدلال کردند که «اگر دين درباره صنعت و طب و نظاير آن ها از علوم ضوابطی ندارد چگونه می توان مايه تمدن جامعه گردد. چه صرف تشويق به فراگيری علوم تجربی از فرهنگ ديگران مشکل را حل نمی کند، و از طرف ديگر معلوم نشده که با تغير کدام معرفت دينی و چگونه تغييری تمدن صنعت نصيب مسلمين می شود».[7] اما اين استدلال از جهاتی قابل تامل است:

از ايشان سوال می کنيم مراد شما از دينی که در اينجا بيان می کنيد چيست؟ ايشان در جايی فرمودند: مراد ما از دين در بحث علم دينی، دين به معنای جامع است که شامل تکوين و تشريع می شود. حال اگر چنين باشد، کلمه دين تمام علوم را در بر می گيرد و ديگر نيازمند استدلال نيست. اما اگر نه، مقصود از دين معنای مصطلح آن باشد (يعنی مجموعه از عقايد و اخلاقيات و احکام فقهی و حقوقی) ضابطه داشتن دين نسبت به علم و صنعت مستلزم آن نيست که اصول و کليات علوم در منابع وحيانی و نقلی دين بيان شده باشد، زيرا فرض اين است (خصوصا طبق مبنای ايشان) که عقل نيز منبع معرفتی دين است. اگر دين دو منبع دارد چه لزومی دارد که اين ضابطه در منبع نقلی آن ذکر شود، بلکه اگر در منبع عقلی آن نيز قرار گرفته باشد، مشکلی نيست. بنابراين درست است که بايد مساله ضابطه مند باشد اما اگر عقل بشر نيز اين ها را کشف و بيان کند کافی است. بشر با عقل خويش توانسته است اصول و جزئيات بسياری از علوم را کشف کند.

 


[1] شریعت در آینه معرفت، آیت الله جوادی، ص171، ط: اسراء.
[2] شریعت در آینه معرفت، آیت الله جوادی، ص171، ط: اسراء.
[3] شریعت در آینه معرفت، آیت الله جوادی، ص173، ط: اسراء و نیز ر.ک: ص174 و 182.
[4] منزلت عقل در هندسه معرفت دینی، آیت الله جوادی، ص149-150، ط: اسراء.
[5] فصلنامه اسراء، شماره 2، ص32.
[6] فصلنامه اسراء، شماره 2، ص28.
[7] شریعت در آینه معرفت، حضرت آیت الله جوادی، ص107-108، ط: اسراء.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo