< فهرست دروس

درس کلام استاد ربانی

96/01/28

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: علم دينی در نگاه حضرت آيت الله جوادی آملی

مبنای دين شناختی علم دينی از منظر حضرت آيت الله جوادی

در جلسه گذشته اين بحث مطرح شد که آيا دين بر تکوينيات نيز اطلاق می شود يا نه؟ حضرت آيت الله جوادی در اين باره فرمودند دين به معنای مصطلح، شامل تکوين نمی شود اما به معنای جامع شامل تکوينيات نيز می شود. ايشان اين مطلب را در پاسخ به نقدی بيان کردند که در آن آمده است: «اين بيان استاد جوادی آملی که همه مدرکات عقل جز دين می باشند و مطالعه فعل خداوند همانند مطالعه قول خداوند دين شناسی است، با تعريف ايشان از دين که آن را مجموعه عقايد، اخلاق و احکام الهی که برای رستگاری بشر تشريع شده می داند، سازگار نيست. چرا که بسياری از معلومات حسی و عقلی تاثيری در رستگاری انسان ندارد و کار آن ها تنها سامان دادن به زندگی دنيا است».[1]

حضرت آيت الله جوادی در پاسخ که در مجله «اسراء»، سال اول، شماره دوم آمده است می فرمايد: دين جامع غير از دين مصطلح است و اشکال وارد شده ناظر به معنای مصطلح است نه دين جامع.

در عبارات حضرت استاد در ابتدا يک دوگانگی ديده می شود زيرا از يک سو مدرکات عقل و نقل (و نه ادراکات) جزء دين به شمار آمده و بيان شده که چون معلومات آن ها مربوط به تکوين و دين است علم به آنها نيز، دينی خواهد بود. اما در عبارت ديگر، خود علم و ادراکات نيز جزء عالم تکوين به شمار آمده و جزء دين شمرده شده است. طبق اين معنا دين به معنای جامع شامل همه علوم نيز می شود (نه اينکه تنها متعلق علوم اعم از اينکه تکوين باشد يا تشريع دينی است بلکه خود علم نيز جزء تکوين و دين است).

در ادامه عباراتی از ايشان بيان می شود. در جايی می فرمايد: «دين به معنای جامع شامل تکوين هم خواهد بود. لذا دين، گذشته از امور ياد شده (قواعد اعتقادی، ‌اخلاقی، ‌فقهی و حقوقی) علوم را نيز در بر دارد که جريان اسلامی بودن علوم نيز در همين راستا است».[2] در اين عبارت ابتدا بيان شده که دين شامل تکوين (يعنی همان افعال الهی) می شود و سپس بيان شده که دين شامل علوم هم می شود.

در جای ديگر می فرمايد: «بررسی وجود خداوند و ارزيابی اسماء حسنای وی و پژوهش مظاهر آن اسماء همگی در حوزه دين قرار دارند». يعنی مطالعاتی که در حوزه دين قرار دارد، خود دين به شمار می آيد.

در جای ديگر آمده است: «دين جامع گذشته از عناوين چهارگانه، علوم را در بر می گيرد. دليل عقلی چراغ است و دين در معنای مصطلح يا به معنای جامع صراط مستقيم است و هرگز چراغ قسيم صراط نخواهد بود». ايشان در اينجا نمی گويند دين به معنای جامع، علم به تکوين را در بر می گيرد بلکه می فرمايد: علوم خود امور تکوينی بوده و لذا دين هستند. «مدرکات [و نه ادراکات] عقل و نقل جزء دين به معنای دوم هستند لذا علم ما به عالم علم دين است». اما طبق عبارت های قبلی دين خود علوم را نيز شامل می شد. بنابراين در مجموعه کلمات حضرت استاد جوادی دو دسته عبارت وجود دارد: در يک دسته، متعلق علم را دين می داند که همان معلومات باشد و در دسته ديگر ادراکات عقلی نيز دين دانسته شده است.

 

ارزيابی

می توان ميان اين دو دسته عبارت جمع کرد به اين صورت که گفت: علم نيز خود جز عالم تکوين است و لذا دين به معنای جامع شامل علم نيز می شود با اين تفاوت که عالم طبيعت، بودن واسطه بشر عالم تکوين به شمار می رود اما علوم با واسطه بشر جزء تکوين به شمار می آيند.

آنچه بيان شد در مورد وجه جمع اين دو دسته عبارت بود اما اصل اشکال که چگونه می توان عالم تکوين را دين ناميد به قوت خود باقی است. تکوينيات گاه بدون واسطه و مستقيما توسط خدای متعال ايجاد می شود و گاه با واسطه بوده است. اين واسطه نيز گاه ملک است و گاه بشر، و در مورد بشر نيز گاه از انسان مومن صادر می شود و گاه کافر؛ همه اينها امور تکوينی می باشد و اطلاق دين بر همه اينها با اين همه وسعت خيلی سخن عجيب است. طبق اين سخن کارهايی همچون حرف زدن، آب خوردن، راه رفتن، نشستن، غذا خوردن، ‌ورزش کردن، و اشيائی همچون ميوه جات و سبزی جات و غيره، همه جزء دين به شمار می آيند! آيا وقتی قرآن کريم می فرمايد: ﴿وَ رَأَيْتَ النَّاسَ يَدْخُلُونَ فی‌ دينِ اللَّهِ أَفْواجاً﴾[3] مراد داخل شدن مردم در همين امور است؟

پذيرش اين اصطلاح خيلی از مباحث را عوض می کند مثلا ديگر نبايد توحيد را به دو قسم توحيد تکوينی و توحيد تشريعی تقسيم کرد زيرا طبق آن، همه آنها تکوين بوده و تشريعی نخواهد بود.

 

تفکيک بُعد هستی شناسی از بُعد معرفت شناسی دين

حضرت آيت الله جوادی بعد از تعريف دين (همان تعريف مصطلح) بحث خوبی را در کتاب «منزلت عقل» بيان می کنند و منبع هستی شناسی دين را غير از منبع معرفت شناسی آن می دانند. ايشان می فرمايد: «اگر دين را مجموعه ای از عقايد و اخلاق و احکام فقهی و قوانين حقوقی بدانيم دو پرسش اساسی رخ می نمايد: يکی به جنبه هستی شناختی و علم به مبدا پيدايش اين مجموعه مربوط می شود و ديگری به جنبه معرفت و علم بشر به محتوای درونی مجموعه دين. پرسش نخست که بعد هستی شناختی دين را تشکيل می دهد از منشا پيدايش اين مجموعه سوال می کند و پاسخ آن است که دين مخلوق اراده و علم ازلی خداوند است و هيچ عامل ديگری جز خدای سبحان در تدوين محتوای آن سهمی ندارد.

در بعد معرفت شناختی دين پرسش آن است که بشر از کجا و به چه طريق علم به محتوای دين پيدا می کند و می فهمد که چه عقيده ای جز دين و چه قانون و حکمی داخل در مجموعه آن است؟ حق اين است که عقل و نقل بعد از وحی و تحت شعاع آن، هر دو منبع معرفت شناختی دين را تامين می کنند. طی مباحث مربوط به عقل روشن خواهد شد که عقل صرفا عهده دار ادراک و فهم قوانين دينی است و از هيچ رو سهمی در بعد هستی شناختی دين ايفا نمی کند؛ يعنی عقل هرگز حکمی را ايجاد نمی کند تا تصور شود که احکام عقلی سهمی در بخش احکام و قوانين دينی دارند. عقل، دين ساز، مبدا شريعت و ميزان آن نيست، بلکه همچون آينه نمايانگر دين و همچون چراغ روشنگر محتوای آن است».[4]

 

قلمرو دين در منظر حضرت آيت الله جوادی

ايشان در کتاب «منزلت عقل» و کتاب «شريعت در آينه معرفت» و مقاله مجله اسراء و جاهای ديگر به بحث گستره دين پرداخته و مطالب فراوانی بيان داشته اند. خلاصه نظر ايشان در اين باره چنين است:

1. دين خطوط کلی بسياری از علوم را ارائه کرده و مبانی جامع بسياری از دانش های تجربی، صنعتی، نظامی و مانند آن را تعليم داده است.[5]

2. اگر دين، حداقل را گفته نه حداکثر را و اگر ره آورد دين غير از فقه، حقوق، اخلاق و مانند آن ها نيست و درباره صنعت و طب و نظاير آن ها از علوم تجربی ضوابطی ندارد، چگونه می تواند مايه تمدن جامعه گردد؟ چه صرف تشويق به فراگيری علوم تجربی از فرهنگ ديگران مشکل را حل نمی کند، و از طرف ديگر معلوم نشده که با تغير کدام معرفت دينی و چگونه تغييری تمدن صنعت نصيب مسلمين می شود؟[6]

3. با اثبات دين به عنوان مجموعه قوانين و مقررات ثابتی که مبين انسان و جهان و پيوند ميان آن دو است نقش دين نسبت به جميع معارف و علوم آشکار می گردد. بر اين مبنا دين نه تنها مغاير با علم نيست بلکه ميزان اساسی برای توزين قوانين علمی می باشد زيرا معارف دينی همان نواميس ثابت الهی هستند که توسط انسان های معصوم آشکار شده اند. لذا آدميان موظفند القائات آنان را به عنوان اصول ثابت حرکت های علمی و عملی خود در نظر گرفته و کاوش و جستجوی خود را پيرامون آن اصول شکل دهند، چه اين که آنان خود فرمودند: «علينا القاء الاصول و اليکم و عليکم التفرع». با تمسک به اصول مستند و متقن القا شده از ناحيه صاحبان وحی، راه های فرعی در زمينه های مختلف علمی يکايک چهره می نمايد.[7]

ايشان می فرمايند همان طور که مرحوم شيخ انصاری با تامل در عبارت «لاتنقض اليقين بالشک» توانستند فروعات بسياری را استخراج کنند، همان گونه اگر در مورد اصول ديگر علمی و طبيعی کار و تلاش علمی شود، مباحث فراوانی استخراج می شود.

انشاء الله در جلسه آينده ادامه بحث دنبال می شود.

 


[1] فصلنامه معرفت دینی، شماره 24، ص57، مقاله محمد فنائی اشکوری.
[2] مجله اسراء، سال اول، شماره دوم، 1388 ش، ص23.
[4] منزلت عقل در هندسه معرفت دینی، حضرت آیت الله جوادی، ص23 - 24.
[5] شریعت در آینه معرفت، حضرت آیت الله جوادی، ص97، ط: اسراء.
[6] شریعت در آینه معرفت، حضرت آیت الله جوادی، ص107-108، ط: اسراء.
[7] شریعت در آینه معرفت، حضرت آیت الله جوادی، ص168-170، ط: اسراء.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo