< فهرست دروس

درس کلام استاد ربانی

95/02/28

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: ديدگاه آقای گلشنی؛ از موافقين علم دينی

ادامه بررسی شواهد آقای گلشنی بر تاثير گذاری مبانی در علوم طبيعی

موضوع بحث بررسی شواهدی بود که نشان می دهد مبنای فلسفی و متافيزيکی در علوم تجربی موثر است. از جمله آنها شواهدی بود که مربوط به تفسيرها و تعبيرهايی است که از داده های تجربی صورت گرفته است. در جلسه قبل دو مورد از اين شواهد بيان شد. اکنون به بررسی چند شاهد ديگر که آقای گلشنی بيان کرده اند می پردازيم.

3. وی می گويد: «کشف ديگری که در فيزيک صورت گرفته است، مساله انبساط جهان از يک نقطه شروع است؛ نظريه انفجار بزرگ. عده ای از فيزيک دانان به دنبال اين بودند که با دستکاری معادلات فيزيکی، زمان T=0 يعنی نقطه استثنايی را حذف کنند، برای اينکه به اين نتيجه تن ندهند که جهان آغاز زمانی دارد. يکی از اين افراد، هاوکينگ می باشد. وی زمان موهومی را مطرح کرد تا از خدا باوری پرهيز کند. [اين سخن بسيار سست است و همانند سخن متکلمانی است که برای حل مساله حدوث زمانی عالم، مساله زمان موهوم را مطرح کردند. مشکل در اينجا بود که زمان، مقدار حرکت ماده است و لذا پس از ماده و عارض بر آن است و از حرکت ماده انتزاع می شود. پس نمی شود گفت زمانی بوده که عالم نبوده است. در مورد اصل زمان نيز همين سوال پيش می آيد که زمان که خود يکی از پديده ها است آيا حادث زمانی است يا نه؟ اينان برای حل اين مساله گفتند قبل از خلقت عالم زمان موهومی داريم. اما اين حرف در ميان متکلمان به صورت تمسخر در آمده است].

در نقطه مقابل نظريه انفجار بزرگ[يا بيگ بنگ]، نظريه جهان پايدار مطرح شد که معتقد بود جهان هميشه به همين صورت فعلی بوده است. بنابراين، خالقی هم نمی خواهد. آنها برای اينکه انبساط جهان را توضيح دهند، می گفتند ماده دائما خلق می شود».[1]

4. در مساله پيدايش انواع مختلف موجودات دو نظريه در تاريخ علم مطرح شده است:

الف) نظريه ثبات انواع: برخی گفتند انواع موجودات در جهان از ابتدا به صورت يک دفعه و مستقل خلق شده اند.

ب) نظريه تکامل انواع: برخی ديگر گفتند اين انواع طی يک فرايند تدريجی و تکاملی شکل گرفته است. به اين صورت که ابتدا يک موجود ساده و بسيطی بوده است و کم کم و در طول زمانی طولانی انواع مختلفی از آن به وجود آمده است.

هر کدام از اين دو نظريه نيز دو گونه تفسير شده است. ماترياليست ها بر اساس نظريه ثبات انواع گفته اند ماده خود به خود بوجود آمده است. اما موحدان می گويند: خواه قائل به نظريه ثبات انواع باشيم يا تکامل انواع، هر دو امر نشان می دهد که اين انواع توسط خالقی حکيم ايجاد شده است.

اين مساله نشان می دهد که داده های علمی تعبير های مختلفی می يابد که می تواند دينی و غير دينی باشد.[2]

5. يکی از سوالات مطرح در علوم، مساله پيدايش حيات بر روی کره زمين است؟ چگونه امری بی جان، جان دار شده است؟ «غالب دانشمندان طبيعی در قرن اخير گفته اند که حيات در پی يک فرايند تحولی طولانی ماده به وجود آمده است. و آن مآلا [در نهايت] توسط فيزيک و شيمی توضيح داده خواهد شد. [حال اگر فرض کنيم علم توانست مساله حيات را حل کند] اما سوال اين است که آيا در کار بودن فرايندهای فيزيکی و شيميايی، وجود هر گونه عامل غير مادی را نفی می کند؟ مشکل ديدگاه ماديون اين است که واقعيت شناخته شده از طريق فيزيک و شيمی را کل واقعيت می دانند [در حالی که نيافتن که دليل بر نبودن نيست و لذا نمی توان به اين دليل چيزی را نفی کرد] اين کار يک موضع گيری متافيزيکی است».[3]

از نظر علمی درباره چگونگی حيات دو ديدگاه مطرح شده است: عده ای از دانشمندان می گويند ما نمی توانيم راز پديده حيات را بفهميم. برخی ديگر گفته اند درست است که تا کنون نتوانسته ايم آن را حل کنيم اما در آينده راز آن بر ما کشف خواهد شد و نشانه هايی نيز در اين زمينه وجود دارد.

 

قدر شناسی از همسر

همسر آقای دکتر گلشنی کتابی با عنوان «علم و دين از تعارض تا گفتگو» ترجمه نموده است که کتاب خوش قلم و خواندنی است. ايشان در مقدمه ای از يکی از کتاب های خويش از همسر خويش تجليل می کند.

ما بايد نسبت به همسرمان قدرشناس باشيم . امام راحل در اين خصوصيت ممتاز بودند و اين امر را از نامه ای که به همسرشان نوشتند می توان فهميد. بزرگان دين، اهل مدارا با همسر و گذشت با خانواده بودند و اين شيوه انبياء الهی است و کار ساده ای هم نيست. همسران در خانه زحمات فراوانی می کشند و مانند مردان نيستند که در بيرون بالاخره با تنوعی مواجه هستند و لذا مرد اگر انصاف داشته باشد، بايد همسر خويش را احترام و تکريم کند.

حضرت اميرالمومنين (ع) فرمودند «المَرْأَةَ رَيْحَانَةٌ وَ لَيْسَتْ بِقَهْرَمَانَة»[4] متاسفانه در جامعه ما امروز زنان به کارهايی که با شان و ساختار آنان مناسب نيست وارد شده اند و صدا و سيما به اشتباه اينان را به عنوان مفاخر نشان می دهد. در حالی که آنچه مرد از عهده آن بر نمی آيد و جزء مفاخر زن به شمار می آيد تربيت نسل خوب برای آينده است. اين امر در خصوصيات روحی مرد نيست. اما متاسفانه الان مساله خانه داری بی ارزش و امری سبک شمرده می شود. در حالی که اگر فرد کارمند بانک باشد افتخار می کند. اين زن کارمند خواه با ارباب رجوع های مرد و خواه با کارمند های ديگر به اختلاط می پردازد و بگو بخند و شوخی دارد. اين رفتار نادرست او با مردان غريبه باعث می شود مقداری ارضاع شود و لذا با شوهر خود ديگر آن رابطه مناسب را ندارد. مرد نيز همين گونه است اگر با نامحرم بگو و بخند داشته باشد، ديگر آن جاذبه طبيعی ميان زن و شوهر کاهش می يابد و اينها ريزه کاری های مهمی است. ما نبايد چشم به دنيای غرب بسته و دنبال آنان حرکت کنيم .

6. يکی از سوالاتی که برای دانشمندان مطرح بوده اين است که آيا عالم طبيعت هدفمند است يا نه؟ در اين باره دو ديدگاه مطرح است: الهيون عالم طبيعت را دارای غايت و هدف می دانند اما ملحدان می گويند عالم طبيعت هدفی ندارد و ما چيزی به نام هدف و غايت در مشاهدات مان نيافتيم. اينان توجه ندارند که اساسا هدف داشتن امری نيست که توسط تجربه قابل مشاهده باشد! اين نزاعی است فلسفی و لذا مبانی متافيزيکی در آن تاثير گذار است.[5]

 

ارزيابی

شواهدی که وی در اينجا بيان کرده همه درست است اما ربطی به بحث ما ندارد. آنچه ما در اينجا بدنبال آن هستيم اين است که ببينيم آيا علم می تواند دينی يا غير دينی باشد يا نه؟ و الا پس از اينکه يافته علمی طبق فرايند خود به دست آمد، ديگر کار علم تمام شده است. آنچه شما درباره تاثير مبانی فلسفی بر علم بيان کرديد پس از اين مرحله است. ما وقتی می توانيم سخن از دينی سازی علم بزنيم که عوامل دينی قبل از حدوث آن دخالت داشته باشد، حال يا در فرضيه آن علم تاثير بگذارند يا در موضوع و يا روش بحث علمی و يا انگيزه های آن تاثير گذار باشند. مثلا گفته شد در روانشناسی، مکتبی به نام رفتارگرايی وجود دارد که معتقد است در مطالعه رفتار انسان عينا بايد همانند پديده های طبيعی عمل کرد زيرا انسان موجودی صد درصد تابع جبر علی و معلولی است. اينان چون انسان را اينگونه معنا کرده اند روشی نيز که برای مطالعه آن به کار می گيرد متناسب با آن است. در مقابل برخی ديگر معتقدند که هر چند نظام عليت در رفتار انسان حاکم است اما عنصر اراده و خلاقيت نيز در او وجود دارد و لذا نمی توان روش علوم طبيعی را صد درصد در آن پياده کرد.

تنها حرفی که می توان در اينجا زد اين است که بگوييم محصول علمی را بعد از توليد مورد ارزيابی دينی قرار دهيم؛ اگر مطابق مبانی دينی بود آن را پذيرفته و اگر نبود آن را رد کرده و غير دينی بدانيم. در اينجا روش ما برای دينی سازی علم آن است که ببينيم آيا داده های علمی موافق مبانی دينی است و يا لااقل مخالف آموزه های دينی نباشد.

و يا در دفاع از مطلب آقای گلشنی بگوييم مبانی متافيزيکی به عنوان شاخص و ميزان داده های علمی واقع شوند. اما اين دو مطلب سخنی غير از آن چيزی است که وی بيان داشته است.

نکته: ما بايد در مباحث علمی بايد مطهری وار توليد کنيم و قرائتی وار عرضه نماييم. اگر هنر شهيد مطهری در توليد و هنر آقای قرائتی در عرضه بکار گرفته شود، کاری صحيح و مناسب انجام شده است .

جمع بندی بحث

نتيجه بحث تا اينجا اين شد که شواهدی که وی آورده اند نمی تواند مدعای ايشان را ثابت کند. اين شواهد و نقد آنها از اين قرار است:

1. وی می گوی: مبانی متافيزيکی در انگيزه های دانشمندان اثر می گذارد. اما گفته شد اين مساله امری احتمالی است و نقش آن در علم دينی در حد امکان است.

2. تاثير اين مبانی در گزينش نظريه ها. گفته شد مثال ايشان در اينجا درست نبوده و مربوط به گزينش نظريه علمی نيست بلکه مربوط به گزينش نظريه فلسفی است.

3. در علم کميت های مشاهده ناپذير داريم. گفتيم اين سخن درستی است اما کاری که اين شاهد می کند رد تفکر پوزيتويست در فلسفه علم است و نقش آن در علم دينی تنها امکان است، در حالی که بحث ما مربوط به ضرورت و راه کار علم دينی است.

4. گفتند اگر مبانی متافيزيکی نداشته باشيم اصلا نظريه علمی بوجود نمی آيد. در اينجا نيز گفته شد اين سخن صحيح است و تجربه گرايی را در معرفت شناسی را ابطال می کند اما ربطی به بحث ما ندارد.

5. شاهد آخر ايشان تاثير مبانی متافيزيکی در تعبير های فلسفی نظريه های علمی بود. اما گفته شد اين مساله پس از علم است و ربطی به بحث ما ندارد.

در ادامه بحث به بررسی اين مطلب می پردازيم که آقای گلشنی گفتند: دينی بودن علم از دو نظر است: مبانی متافيزيکی و جهت گيری و کارکرد علم. بخش اول بيان شده انشاء الله در جلسه آينده بخش دوم مورد بحث قرار می گيرد.

 


[1] علم دینی، دیدگاه ها و تحلیل ها، ص204، ط: مجمع عالی حکمت اسلامی.
[2] از علم سکولار تا علم دینی، دکتر گلشنی، ص158.
[3] از علم سکولار تا علم دینی، دکتر گلشنی، ص159.
[5] از علم سکولار تا علم دینی، دکتر گلشنی، ص161.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo