< فهرست دروس

درس کلام استاد ربانی

94/11/12

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: ديدگاه های مطرح شده در علم دين، نظريه تفصيل
بيان فرق های علم و تکنولوژی در مساله علم دينی
در بحث علم دينی به بررسی اين مطلب رسيديم که بين علم و تکنولوژی شش فرق بيان شده است که از ميان آنها سه فرق در بحث ما مهم تر است و لذا نيازمند دقت و بررسی است. اين فرق ها از اين قرار است:
1. از جهت هدف، ميان علم و تکنولوژی تفاوت است. هدف علوم تجربی اعم از طبيعی و انسانی شناخت واقعيت است اما هدف از تکنولوژی عمدتا رفع نيازهايی است که برای آنها ساخته شده است.
2. فرق دوم از جهت شمول و عدم شمول است. گزاره های علمی جهان شمول اند و به ظرف زمان و مکانی که در آن پديد آمده اند وابسته نيستند، در حالی که تکنولوژی وابسته به خصوصيات زمان و مکانی است که در آن پديد آمده است و به همين خاطر نمی توان از آنها در ساير زمان ها و مکان ها بدون تغيير استفاده کرد.
3. فرق سوم از جهت تاثير پذيرفتن از فرهنگ ها و ارزش ها است. علم از اين جهت (خواه طبيعی و خواه انسانی) نسبت به مسائل ارزشی و فرهنگی لابشرط بوده و مقيد به آنها نيست. وجه آن نيز اين است که علم هر چند در مرحله فرضيه، از فرهنگ و شرايط ديگر تاثير می پذيرد اما همه اينها بايد از صافی مطابقت با واقع بگذرند که در اين صورت همه آن قيود ريخته می شود. اما تکنولوژی اين گونه نيست. تکنولوژی به جهت رفع نيازهای بشری شکل گرفته، و نيازهای بشر از عوامل فرهنگی و ارزشی تاثير می پذيرد و لذا تکنولوژی مقيد و بشرط شی است.
حاصل اين سه فرق آن است که در مورد علم، سخن از بومی و دينی سازی معنا ندارد اما در مورد تکنولوژی اين مساله ممکن است.
ارزيابی
آنچه در فرق های بين علم و تکنولوژی بيان شده به صورت فی الجمله مورد پذيرش است اما به صورت بالجمله صحيح نيست. اکنون به بررسی اين مساله می پردازيم:
1. در مورد فرق اول که ميان هدف علم و هدف تکنولوژی فرق گذاشتند می گوييم: اين مطلب که هدف علم رفع نيازهای معرفتی و شناختی است درست است و علم هم همين گونه است اما اين مساله هدف اوليه علم است. کشف واقع، مطلوب انسان است زيرا مطابق ميل کنجکاوی او امری فطری است. انسان اولا و بالذات به خاطر رفع نيازهای معرفتی خود به سراغ علم می رود و حتی گاه برای دستيابی به اين امر، حاضر شده جان خود را بدهد و يا از لذت های متعارف صرف نظر کند تا مجهولات را کشف کند بدون اينکه برای او مسائل اقتصادی و کسب شهرت و مانند آن مطرح باشد. اما هميشه هدف اين نبوده و يکی از انگيزه های علم جويی، رفع نيازهای معيشتی بوده است. پس صحيح آن است که بگوييم علم دارای دو هدف است: يکی رفع نيازهای معرفتی و ديگری رفع نيازهای معيشتی. اين هدف دوم نيز امر کم اهميتی نيست تا آنجا که از منظر دين گاه همين امر برای فرد واجب می شود، و آن جايی است که رفع نيازهايی اوليه انسان مطرح باشد به گونه ای که بدون آنها زندگی مختل می شود و يا طلب علم به منظور رفع نيازهای اعتقادی و باور های خويش باشد.
بعد از بيان اين مطلب بايد دانست که علم برای رفع نيازهای معيشتی به دو گونه عمل می کند: گاه به صورت مستقيم نياز معيشتی را برطرف می کند و گاه از طريق ابزار و وسايل آن را رفع می کند. صورت اول مانند اين است که در طبيعت مطالعه کرده تا گياهان سمی، گياهان مغذی و گياهان دارويی را شناسايی کند. وی بعد از اين شناخت آن گياهان را به صورت مستقيم و بدون نياز به تکنولوژی استفاده می کند. هر چند استفاده از تکنولوژی در اين حوزه باعث بهره مندی بيشتر از آن می شود اما استفاده مستقيم نيز ممکن است. صورت ديگر آن است که برای رفع نيازهای خود از ابزار آلات و تکنولوژی استفاده می کند که بخش عظيمی از رفع نيازها اينگونه صورت می گيرد.
از جهت تکنولوژی نيز حصر هدف آن در رفع نيازهای معيشتی صحيح نيست، زيرا هر چند استفاده غالب از تکنولوژی برای همين منظور است اما گاه از اين ابزارها برای رفع نيازهای معرفتی استفاده می شود مانند استفاده از تلسکوپ و ميکروسکوپ و ساير وسايل آزمايشگاهی.
نکته: واقعيت اين است که کشش انسان ها برای کشف معرفت بخصوص در عرصه طبيعيات در طول تاريخ بيشتر برای رفع نيازهای معيشتی بوده است. فرانسيس بيکن مطلبی را مطرح کرد که گفته می شود محرک علم جويی در دوران رنسانس شد و آن اين بود که گفت علم قدرت آور است و با علم می توان طبيعت را تسخير کرده و از آن استفاده کرد. پروتستانيزم نيز همين مطلب را بيان کرد. آنان در مقابل شعار کاتوليک ها که می گفتند دنيا را رها کنيد و بيهوده برای آن زحمت نکشيد و بايد به آخرت توجه کرد، گفتند سلامتی و آسايش انسان در دنيا نيز جز ارزشها به شمار می آيد. اين دو امر يعنی رونق در مسائل علمی و پيدايش تفکر پروتستانتزم در دل مسيحيت، دو عامل مهم در شکل گيری رنسانس در غرب بوده است .
2. از جهت شمول و عدم شمول علم و تکنولوژی، گفتند علم دارای عموميت است اما تکنولوژی اينگونه نيست زيرا ملاک علم، مطابقت با واقع است که مساله ای عام و جهان شمول است در حالی که ملاک تکنولوژی رفع نيازها است و نيازها متفاوت و خاص است. مثلا لباسی که برای يک منطقه آب و هوايی طراحی شده برای منطقه ديگر که آن آب و هوا را ندارد مناسب نيست.
اما اين سخن نيز فی الجمله درست است نه بالجمله. گزاره های علمی، عبارت است از حکمی که صادر شده، و هر حکمی با موضوع خود هماهنگ است. مثلا وقتی گفته می شود آب در صد درجه به جوش می آيد با حفظ شرايطی است که آزمايش گر در آن آزمايش نموده است. اگر اين شرايط لحاظ شود هر گزاره علمی عام خواهد بود اما اگر اين شرايط لحاظ نشود، ديگر آن گزاره عام نخواهد بود. به عنوان مثال در مورد مسائل زمين شناسی و خاک شناسی، در باره اموری همچون حفر چاه و ساخت سد و مسکن، خاک را مورد آزمايش قرار می دهند و دستورالعملی را متناسب با آن صادر می کنند. حال اگر آن شرايط را در نظر بگيريم، حکم صادر شده عام خواهد بود مانند اينکه گفته شود هر گاه شرايط زمين و خاک اينگونه باشد برای ساختن سد و ساختمان مناسب نيست اما اگر آن شرايط را لحاظ نکنيم ديگر حکم عامی نخواهد بود.
اين همان بحثی است که با عنوان عدم وقوع اتفاق در فلسفه مطرح است. در آنجا بيان شده چيزی در عالم به معنای اتفاق وجود ندارد زيرا هر چيزی در عالم بر اساس نظام اسباب و مسببات صورت می گيرد البته گاه ما از آن بی خبر هستيم. و لذا اگر زير ده متر از زمينی گنج باشد هر کس با هر نيتی آن را بکند به آن می رسد و چيزی بنام وقوع اتفاقی در آن معنا ندارد. احکام ثانويه در اسلام نيز همين گونه اند.
:: به گاليله گفتند بايد بگويی زمين حرکت نمی کند و الا مجازات می شوی. وی از باب ناچاری گفت زمين حرکت نمی کند. اما گفته شده وقتی می خواست برود زير لب می گفت: اما زمين به خاطر حرف من نمی ايستد. در آن زمان چقدر از دانشمندان را بنام دين مجازات کرده و سوزاندند، مانند آنچه اکنون داعش انجام داده و جنايت هايی را به اسم اسلام انجام می دهند. اکنون اسلام هراسی است و آن وقت مساله کليسا هراسی مطرح بود.
آنچه بيان شد در مورد علم بود، همين مساله در مورد تکنولوژی نيز جاری است. برخی از تکنولوژی ها عام بوده و شرايط اقليمی در مورد آنها دخالت ندارد مانند قاشق و چنگال که برای خوردن استفاده می شود و يا خيلی از وسايل و ماشين آلات که جنبه عمومی داشته و اختصاص به زمان و مکان خاصی ندارند. اما بعضی از تکنولوژی ها تابع شرايط خاصی است که البته همان طور که گفته شد اگر آنها را نيز با توجه به شرايط شان در نظر بگيريم باز عام خواهند بود.
مساله در علوم انسانی نيز همين گونه است مثلا در علم روانشناسی پاره ای از مسائل، مشترک بوده و در آن فرقی ميان زن و مرد و کودک و بزرگسال نيست اما برخی از قوانين آن برای افراد خاصی معين شده است .
حاصل آنکه اولا همان طور که علم دو گونه است و بخشی از آن عام و بخشی خاص است تکنولوژی نيز بخشی عام و بخشی خاص است؛ ثانيا با حفظ شرايط، حکم عام خواهد بود خواه اين مساله مربوط به علم باشد يا تکنولوژی و اگر آن شرايط در نظر گرفته نشود هيچ کدام عام نخواهد بود.
3. گفته شد تکنولوژی نسبت به عوامل فرهنگی و ارزشی تاثير پذير است، زيرا هدف از آن رفع نيازهای معيشتی است و اين نيازها تابع فرهنگ ها است. و لذا به خاطر همين خاطر است که برای رونق کالايی فرهنگ سازی می شود و يا ارزشی را در اثر تبليغات جا می اندازند. مثلا چادر برای جوامع معتقد به دين اسلام، ارزش به شمار می آيد اما همين چادر ممکن است برای جاهای ديگر نه تنها ارزش نبوده بلکه جنبه ضد ارزشی بيابد. در جهت عکس نيز گاه پوششی برای کسانی که به حجاب معتقد نيستند ارزش می شود و همان پوشش برای ما ضد ارزش است. اين همان مساله ای است که از آن با عنوان تهاجم فرهنگی ياد می شود.
در مورد علم نيز گفتند چون علم از فيلتر مطابقت با واقع می گذرد ديگر مسائل ارزشی در مورد آن مطرح نيست. اين سخن در مورد هدف اوليه علم که شناخت واقع باشد، درست است اما در مورد اهداف ثانويه، صحيح نيست زيرا از آن زاويه علم تحت تاثير عوامل فرهنگی قرار می گيرد.
نکته: همان طور که گفته شد ميان هدف و غايت بايد فرق گذاشت. علم و تکنولوژی خود دارای هدف نيستند بلکه اين عالم علم و استفاده کننده از تکنولوژی است که هدف دارد. اما علم و تکنولوژی دارند غايت و اثر هستند.
حجاب به عنوان نمادی از جامعه اسلامی
يکی از هجمه های شديدی که از زمان قاجار و خصوصا زمان پهلوی صورت گرفت و اکنون نيز هنوز باقی مانده است مساله حجاب و پوشش است. متاسفانه چون در برخی مسائل جناحی کاری و سياسی کاری صورت می گيرد به اين دست مسائل و مسائل ارزشی ضربه زده می شود. زيرا اگر يکی از آن دفاع کند جناح ديگر به مقابله با آن بر می خيزد. روشن است که در صحنه تقابل، چيزی به سامان نمی رسد. بايد در اين زمينه عزم ملی و همگانی صورت گيرد. برخی در اين ميان مغالطه کرده و وقتی سخن از مقابله با بی حجابی می شود می گويند پس مساله ربا چه می شود. شکی نيست که رباخواری نيز يک ضد ارزش است اما اين ضد ارزش نبايد باعث از بين رفتن و کم اهميت شدن قبح بی حجابی باشد، بخصوص که مساله حجاب و پوشش در جامعه اسلامی به عنوان نماد شمرده می شود.
بررسی کارکردهای علم و تکنولوژی
نکته ديگری که در اين بحث بايد مورد بررسی قرار گيرد مساله کارکردهای علم و تکنولوژی فارق از هدف آن است، زيرا ممکن است علم و تکنولوژی با هدف خوبی توليد شود اما دستاورد آن برای بشر زيانمند است. انشاء الله در جلسه آينده اين مساله بيشتر توضيح داده خواهد شد .

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo