< فهرست دروس

درس کلام استاد ربانی

94/10/29

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: ديدگاه های مطرح شده در علم دين

نظريه آقای پايا در نقد علم دينی در حوزه علم و قبول آن در تکنولوژی

در جلسه قبل مطالبی از آقای علی پايا در بحث علم دينی بيان شد که معتقد بودند بومی سازی و دينی سازی علم معنا ندارد، اما در حوزه تکنولوژی می توان بحث دينی و ارزشی بودن را مطرح کرد. وی معتقد است علوم انسانی دو وجهی است و علاوه بر جنبه علمی، از ويژگی تکنولوژی هم برخوردار است که از آن با عنوان تکنولوژی نرم ياد می کند. در ادامه ديدگاه وی و مقدمات آن بيان می شود:

1. از نظر معرفت شناسی، وی رئاليست انتقادی را برگزيده است. اين رئاليست که از آن با عنوان رئاليست مدرن نيز ياد می شود معتقد است واقعيت امری متحول و متکامل است، و علم انسان که به آن واقعيت تعلق می گيرد نيز متحول و متغير خواهد بود.[1]

2. از نظر روش شناسی علوم، ايشان معتقد به نظريه ابطال گرايی پوپر و تقويت نظريه ها از اين ره گذر است. وی روش پوزيتويست ها و نيز روش تاويل گرايان در علم را رد کرده و روش ابطال گرايی را به جای آن پذيرفته است. طبق اين روش، فرضيه ها و حدس ها مادامی که دارای دو ويژگی باشند، پذيرفته شده و به عنوان نظريه قلمداد می شوند: اول اينکه از عهده تفسير واقعيت ها بر آيند. دوم اينکه مورد نقض و مبطلی در مقابل آن نظريه نباشد.[2]

3. ايشان در مقدمه ای ديگر به تفاوت های علم و تکنولوژی می پردازند و می گويند: «علم و تکنولوژی هر دو در زمره برساخته های بشری به شمار می روند [يعنی اينگونه نيست که خارج از اراده انسان وجودی داشته باشند بلکه اين انسان است که آنها را می سازد. انسان هم ماشين را ساخته است که مصداقی از تکنولوژی است و هم فرضيه ها و نظريه ها را ايجاد می کند که مصداق علم است]. در سال های اخير رابطه ميان علم و تکنولوژی چنان نزديک و در هم تنيده شده است که تفکيک قلمرو هر يک به صورت عملی بسيار دشوار و شايد در مواردی حتی ناممکن شود. با اين حال در قلمرو بحث های نظری ضرورت دارد به منظور بالا بردن دقت ارزيابی ها حوزه اين دو محصولِ نبوغ و استعداد آدمی به شيوه تحليلی از هم تفکيک شوند».

ايشان معتقد است در علم عناصری مانند فرهنگ و شرايط محيطی دخالت ندارد و لذا نمی توان علم را از اين نظر دينی يا غير آن ناميد، اما در تکنولوژی اين امور دخالت دارد و بحث دينی سازی در آنجا مطرح می شود.

وی در ادامه فرق هايی را برای علم و تکنولوژی بر می شمارد که از اين قرار است:

1. هدف علم با هدف تکنولوژی متفاوت است. هدف اوليه علوم طبيعی و انسانی، شناخت واقعيت است در حالی که هدف و رسالت تکنولوژی، بر آوردن نيازهای مربوط به زندگی بشر است.

2. معيار ارزيابی علم، انطباق آن با واقعيت است، اما معيار قبول تکنولوژی ميزان برآوردن نيازها است.

3. مقياس پيشرفت علم آن است که بيشتر به واقعيت نزديک شود، اما معيار تکنولوژی آن است که بهتر بتواند نيازها را برآورده نمايد.

4. علم دارای ماهيت و ذات است، در حالی که تکنولوژی امری اعتباری است و ورای اجزايش ماهيتی ندارد. منظور از ذات و ماهيت در اينجا همان آن است که فلسفه مطرح است. ذات و ماهيت تابع هويت و واقعيت است. همه وجود های متناهی دارای ماهيت هستند. همان طور که فلافه گفته اند ما به هر واقعيتی که برمی خوريم دو جنبه هستی و چيستی از آن انتزاع می شود. بنابراين بايد واقعيتی ورای ذهن و فرض ما وجود داشته باشد تا ماهيت از آن انتزاع شود. اما اگر امری اعتباری باشد و وجود حقيقی نداشته باشد ديگر ماهيتی ندارد. مثلا ماشين، کفش و ، ساختمان از اين قرار است. آنان هويتی مستقل از اجزاء خود ندارد.

به تعبير ديگر ترکيب مصاديق تکنولوژی ترکيبی حقيقی نيست بلکه اعتباری است. ترکيب حقيقی به ترکيبی گفته می شود که اجزاء مرکب به گونه ای در هم ادغام شوند که خاصيت اوليه خود را از دست داده و مجموعه خاصيت جديدی پيدا کند مانند ترکيب آب که از اکسيژن و هيدروژن تشکيل شده است. اما در ترکيب اعتباری، اجزاء به خواص خود باقی هستند . مانند ترکيب لشگر و دسته؛ در اين دو تعدادی از انسان ها در کنار هم قرار گرفته اند و اينگونه نيست که در خارج امر واحدی بنام لشگر يا دسته وجود داشته باشد. ساختمان نيز همين گونه است. در ترکيب اعتباری هر چند کل فی الجمله دارای اثری است زيرا اگر چنين نبود ديگر اصل ترکيب لغو بود، اما ماهيت کل به ماهيت اجزاء آن است و کل مجموعه ماهيت جدايی ندارد.

نکته: اينکه مصدايق تکنولوژی، دارای ترکيب اعتباری است سخنی است که فی الجمله صحيح اما بايد دانست که برخی از دستاوردهای بشری به گونه ای است که ترکيب آنها ترکيب حقيقی است مانند مواد شيميايی که بشر می سازد و خواص ممتازی می يابند. اين امر نيز مانعی ندارد زيرا فاعليت انسان در خلق اين پديده ها مستقل نبوده بلکه فاعليت اعدادی است.

صاحب اين ديدگاه از بيان اين فرق ها می خواهد نتيجه بگيرد که بحث دينی سازی در تکنولوژی جا دارد اما در علم جايی برای آن نيست زيرا تکنولوژی ماهيت و ذاتی ندارد و لذا به لحاظ ماهيت لابشرط است و «لابشرط يجتمع مع الف شرط» از آن طرف چون علم دارای ماهيت و ذات است تغيير و تحولی در آن نيست « ذاتی شی لايختلف و لايتخلف».

5. فرق ديگر علم و تکنولوژی آن است که گزاره های علمی اگر صادق باشند کلی اند زيرا اساسا علم با کليت سرو کار دارد. در فلسفه نيز بيان شده که «الجزئی لايکون کاسبا و لا مکتسبا». بنابراين علم هر جا هست، جهان شمول است. تا علمی تحقق نيافته، چيزی نيست اما همين که علمی بوجود آمد کليت دارد. اما تکنولوژی چون برای برطرف کردن نيازهای خاصی ساخته شده است، جزئی و اختصاص به همان بخش دارد و لذا اگر بخواهد در جای ديگری مورد استفاده قرار گيرد بايد متناسب با شرايط جديد تغيير کرده و اصلاح شود. مثلا ماشين آلمان متناسب با سرزمين کشور آلمان و شرايط آنجا طراحی شده است. و اگر بخواهد در کشور ديگری مانند ايران که شرايط ديگری دارد استفاده شود، بايد متناسب با شرايط اين کشور تغييراتی در آن تکنولوژی صورت گيرد.

البته بايد گفت تکنولوژی از اين نظر دو گونه است: گاهی برای رفع نيازهايی طراحی شده که آن نيازها عمومی است و اختصاص به سرزمين و افراد خاصی ندارد در اين صورت آن تکنولوژی نيز مانند علم عمومی و لابشرط خواهد بود. گونه ديگر تکنولوژی - که نوعا اين گونه است - آن است که آن تکنولوژی برای شرايط مکانی و جمعيتی خاصی طراحی شده است. اين قسم همان که نويسنده مقاله آن را مد نظر داشته است.

نکته: فرضيه ها وقتی می خواهد تبديل به قانون علمی شود، بايد فرض های محتمل که در آن مطرح شده را در نوردد، در غير اين صورت اگر هنوز احتمالاتی وجود داشته باشد که مورد بررسی قرار نگرفته، کارش عالم ناتمام است و نبايد نظريه خود را به عنوان قانون علمی مطرح کند. مگر اينکه قانون خود را از ابتدا مقيد به شرايطی که انجام داده نمايد. طبق اصطلاحات اصولی حکمی داريم و موضوعی؛ اگر موضوع را وسيع در نظر گرفته و همه احتمالات را بررسی کرده می تواند حکم اين موضوع عام را بيان کند اما اگر موضوعش خاص بوده است بايد حکيم که می دهد در حد همان موضوع باشد و تسری اين حکم از حد موضوعش مغالطه است.

6. تکنولوژی ها برساخته انسان ها برای رفع نيازها هستند و نيازها نيز تحت تاثير سپرهای معنايی قرار می گيرد. يعنی گاه در جامعه، فضايی فرهنگی شکل می گيرد که نيازی را در جامعه ايجاد کرده و متناسب با آن تکنولوژی عرضه می شود.

امروزه بر اثر تبليغات، نيازهايی در ميان مردم ايجاد شده و کالاهايی را به مردم عرضه می کنند. اتفاقا چيزهايی که زياد تبليغ می شود، کالاهايی هستند که نوعا ناکارآمد هستند زيرا نمونه نقض دارند. و الا کالای که مرغوب است خودش باعث تبليغ خويش می باشد «مشک آن بايد که خود بگويد / نه آنکه عطار بگويد».

«چون فن آوری ها بجز آنها که مستقيما با نيازهای زيستی ارتباط دارند، محصول تلاش برای پاسخ گويی به نيازهايی هستند که در سپرهای معنايی و فرهنگی آدميان پديد می آيند [يعنی توسط تبليغات، ارزش هايی رواج داده شده است و مطابق آن جامعه احساس نياز می کند و برای رفع اين نياز به سراغ تکنولوژی می روند. کار استعمار نو همين است، او در تلاش است ذائقه جوامع را تغيير دهد تا مطابق ميل آنها اين مردم احساس نياز کنند و سپس سوار بر آنان شده و تکنولوژی های خود را عرضه کند] هر نوع برساخته آدمی که به نيت رفع نيازی ابداع می شود يا بکار گرفته می شود، خواه ناخواه حاصل ارزشهايی است که سازنده و ابداع کننده يا بهره گيرنده هوشمند با خود همراه دارد.[اگر سوال شود علم را نيز انسان بر اساس نيازهايی ساخته است، در جواب آن می گويد] اما در مورد علم هر چند فرضيه ها و نظريه ها برساخته آدمی اند و به همين ارتباط دربردارنده پيش فرض ها و جنبه های ارزشی پيشنهاد دهندگان آنان هستند، اما برخلاف فن آوری ها است که معيار ارزيابی آنها کارآيی عملی آنها در ارتباط با نيازهای انسان است». مقياس و معيار نظريه های علمی مطابقت آنها با واقع است.

نيازهای آدمی دو گونه است: دسته ای از آنها نيازهای حقيقی و مستقيم است مانند نياز انسان به آب برای رفع تشنگی. دسته ای ديگر نيازهای ساختگی و غير حقيقی است مانند اينکه در اثر تبليغات برای فرد نياز به آب خاص را جا می اندازند و او به سراغ آن آب خاص برای رفع نيازش می رود. اين امر هم می تواند در جنبه منفی استفاده شود و هم جنبه مثبت . از جهت مثبت مانند فرهنگ سازی است که مقام معظم رهبری با توصيه به خريد کالاهای ايرانی ايجاد فرمودند. برای برآورده شدن اين خاسته خصوصا دولت بايد پيش قدم شود و هر چه نياز دارد از محصولات داخلی تامين کند. متاسفانه گاه خبرهايی شنيده می شود که ناراحت کننده است مانند اينکه گفته شده صندوق انتخابات را از چين سفارش داده اند. مگر توليدکنندگان داخلی توان ساخت اين صندوق ها را ندارند؟

انشاء الله در جلسه آينده اين نظريه مورد ارزيابی قرار می گيرد .


[1] مجله حکمت و فلسفه، شماره 10 و 11، ص43، مجله تخصصی گروه فلسفی دانشگاه علامه طباطبایی، سال سوم، تابستان و پاییز 1386.
[2] ر.ک: علم و دین، ایان باربور، ص211-244، فصل از علوم تا علوم انسانی.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo