< فهرست دروس

درس کلام استاد ربانی

94/08/30

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: وجه پذيرفته شده در توصيف علم دينی

تاثيرات مبنای معرفتی در داده های علوم

در جلسه گذشته درباره مبنای جهان شناختی علوم طبيعی نکاتی بيان شد و نتيجه ای که بدست آمد اين بود که از جهت اين مبنا، علم هم می تواند جنبه دينی و هم غير دينی پيدا کند. کسی که معتقد است جهان طبيعت مخلوق خدای بی همتا است، علمش دينی خواهد بود و کسی که اين گونه نمی انديشد بلکه يا وجود صانع حکيم و عليم را انکار کرده و يا نسبت به آن در ورطه شکاکيت بسر می برد، علمش غير دينی خواهد بود.

سوالی که در اين باره مطرح است اين است که آيا تفاوت اين دو مبنا در کاوش ها و داده های طبيعت شناسی نيز تاثير دارد يا نه؟ آيا داده های علمی کسی که مبنای جهان بينی او الهی است با داده هايی کسی که جهان بينی الحادی دارد متفاوت است؟ به تعبير ديگر آيا مبنای فرد در بنای او تاثير می گذارد يا نه؟ برای پاسخ به اين سوال سه حوزه و بخش را بايد از هم جدا نمود: حوزه معرفت شناسی يا عقل معرفتی، حوزه زندگی يا عقل معيشتی، ‌و حوزه ماوراء الطبيعی يا عقل تربيتی.

1. حوزه معرفت شناسی يا عقل معرفتی

از جنبه معرفت شناسی همان طور که قبلا گفته شد کسی که در معرفت شناسی ديدگاه ايده آليستی را برگزيده است، داده های علمی او نيز ايده آليستی خواهد بود. از آن طرف کسی که مبنای رئاليستی را برگزيده، داده های او نيز واقع گرا و رئاليست خواهد بود.

بر اساس مبنای اسلامی که انسان را متشکل از جسم و روح و ظاهر و معنا می داند به گونه ای که از هم گسيخته نبوده و در تعامل با هم هستند، وجود اين تاثيرات فی الجمله ثابت می شود. خدای متعال عالم خلقت را به گونه ای آفريده که ظاهر در باطن و بالعکس در هم اثر می گزارند.

2. حوزه زندگی يا عقل معيشتی

مبانی که فرد در جهان بينی برگزيده، در کيفيت علمی که از علوم طبيعی بدست می آورد تاثيرگذار است. داده های که محصول علوم طبيعی است دو گونه است: يکی معرفت و علم است و ديگری کاربرد آن در زندگی است. به عبارت ديگر داده های آن يا از جنس عقل معرفتی است و يا عقل معيشتی (تکنولوژی و فن). ميان اين دو حوزه يعنی عقل معرفتی و عقل معيشتی فی الجمله رابطه ای برقرار است و لذا به علم اجمالی می توان گفت که داده های علوم طبيعی از جهت مبانی متافيزيکی در سرنوشت معنوی انسان تاثير گذارند.

به همين خاطر بايد در مسائل مختلف علمی علاوه بر ظاهر علوم، نسبت به مبانی متافيزيکی آنها نيز توجه داشت. يک انسان مومن و متدين نمی تواند نسبت به مبانی متافيزيکی علوم طبيعی بی دغدغه باشد زيرا از نظر جهان بينی الهی او، اين تاثيرات متقابل در عالم وجود دارد. همين که بتوان به صورت اجمالی اين تاثيرات را ثابت کرد، بايد مورد توجه قرار گرفته و اين علوم را از نظر مبانی متافيزيکی مورد پالايش قرار داد.

پس آيا مبانی متافيزيکی علوم طبيعی در محصولات اين علوم از نظر عقل معرفتی و عقل معيشتی تاثير دارد؟ پاسخ آن است که اگر ضوابط اين علم رعايت شود دستاورد معرفتی و معيشتی آن يکسان خواهد بود. اما آيا در ساحت عقل تربيتی (بعد معنوی انسان) هم تاثيری ندارد؟ خير فی الجمله تاثير دارد به دليل مبنای ما در جهان بينی اسلامی که عالم را دارای جسم و روح دانسته و در با هم مرتبط می داند. لذا علمی که نقش معرفتی و معيشتی ايجاد می کند، به گونه ای نقش تربيتی نيز دارد که برای دينی نمودن آن بايد مورد پالايش قرار گيرد.

3. حوزه معنوی متافيزيکی يا عقل تربيتی

اگر با نگاه عادی به مسائل علم بنگريم، علوم طبيعی و ابزار آلات آن را پديده هايی بی طرف و خنثی می دانيم، اما اگر دقت نظر شود روشن می شود که بر اساس جهان بينی توحيدی و الهی يک نحوه تاثير گذاری معنوی نيز وجود دارد. اگر عالمی به لحاظ اعتقادی دارای جهان بينی الهی و از نظر اخلاقی انسان متقی و وارسته ای باشد، اين علوم و ابزار آلات بيگانه در معنويت او اثر ويژه دارد که شتاب آن را تند يا کند می کند. بنابراين فی الجمله اين مقدار از تاثير گذاری با مبنای که بيان شد قابل رد نيست. اين مساله زوايا و لايه های مختلفی دارد و نبايد به صورت سطحی درباره آن قضاوت شود.

البته ممکن است دستگاهی علمی و عملياتی برای سنجش اين امور معنوی نداشته باشيم اما نبود چنين وسيله ای دليل بر عدم تاثير نيست بلکه مبنا و قاعده منطقی، وجود اين تاثير و تاثرات را اقتضا می کند.

نکته ديگر اينکه احتمال با محتمل سنجيده می شود. گاه احتمال قوی است اما محتمل آن ارزش چندانی ندارد در اينجا ين احتمال از سوی عقلا چندان مورد اعتنا قرار نمی گيرد. اما گاه احتمال ضعيف و محتمل قوی است در اين صورت عقلا به آن اهميت می دهند مثل اينکه گفته شده حضور در فلان جلسه و يا فلان مسابقه، باعث سفر حج يا عتبات می شود. چون اين امر برای فرد خيلی مهم است، به آن احتمال بها می دهد. مساله معنويت و حيات معنوی نيز همين گونه است زيرا اصل و اساس بوده و بقيه شئونات انسان در خدمت آن است و لذا تاثير گذاری در امور معنوی هر چند کم هم باشد اما نبايد ناديده گرفته شود.

مسائل معنوی چون مربوط به حيات جاودانه است کم آن هم زياد است. عمر انسان در اين دنيا هر چقدر هم زياد باشد در مقابل ابديت هيچ به شمار می رود. در روايتی آمده است که حضرت نوح (ع) 2500 سال عمر نمود. بعد از اينکه موعد عمر ايشان به پايان رسيد، حضرت عزرائيل(ع) به سراغ ايشان آمد و فرمود: اکنون موقع قبض روح شما است. آن حضرت در آفتاب بودند و لذا اجازه گرفتند تا به سايه بيايند. وقتی به سايه آمدند فرمودند: «يَا مَلَكَ الْمَوْتِ كَأَنَّ مَا مَرَّ بِی مِنَ الدُّنْيَا مِثْلُ تَحَوُّلِی مِنَ الشَّمْسِ إِلَى الظِّلِّ »[1] تمام عمر من [نسبت به ابديت] مانند حرکت از آفتاب به سايه بود.

حضرت آيت الله جوادی در همين راستا يکی از مؤلفه های علم دينی را آن می داند که به جای تعبير طبيعت شناسی، خلقت شناسی گفته شود. البته منظور ايشان تنها تغيير لفظ نيست بلکه بايد نگرش و مبنای فرد عوض شود.

تمام داده های معرفتی، بر اساس آنچه گفته شد، احتمال تاثير مبانی جهان بينی، اخلاقيات و رفتار فرد، در آن ها وجود دارد، زيرا وقتی معلوم شد که همه اين علوم به انسان بر می گردد و انسان همه ابعاد وجوديش به هم پيوسته است، اجمالا وجود اين تاثيرات ثابت می شود. اينکه در دين اسلام بر تاثير تغذيه و رفتار پدر و مادر حتی قبل از انعقاد نطفه در خصوصيات روحی و معنوی فرزند تاکيد شده از همين باب است.

اما اينکه اين تاثيرات چه مقدار است و شدت و ضعف آن چقدر است، برای ما روشن نيست. حال اگر کسی بگويد من جهان بينی شما را قبول ندارم بايد با دليل رد کند اما اگر جهان بينی الهی را بپذيرد، تاثير گذاری معنوی نيز منطقی است، منتهی در جايی اين تاثير نمايان تر و در جايی پنهان تر است.

نکته ای در مورد کلمه علم در روايت

بنای روايات معصومين بر آن است که آنچه بيشتر مورد نياز است مطرح شود. مثلا در روايتی پيامبر اکرم (ص) فرمود: «إِنَّمَا الْعِلْمُ ثَلَاثَةٌ آيَةٌ مُحْكَمَةٌ أَوْ فَرِيضَةٌ عَادِلَةٌ أَوْ سُنَّةٌ قَائِمَةٌ وَ مَا خَلَاهُنَّ فَهُوَ فَضْل‌»[2] . کلمه انما در اين روايت به معنای حصر نيست بلکه معنای روايت اين است که در ميان علوم مختلف، آنچه بايد بيشتر مورد توجه قرار گيرد اين سه گونه علم است. در روايت ديگری شخصی نزد آن حضرت آمد و گفت: «عَلِّمْنِی مِنْ غَرَائِبِ الْعِلْمِ» حضرت فرمود: «مَا صَنَعْتَ فِی رَأْسِ الْعِلْمِ حَتَّى تَسْأَلَ‌ عَنْ غَرَائِبِهِ»[3] رسول خدا(ص) وی را راهنمايی فرمود تا به دنبال علوم مهم تر باشد. در روايتی امام صادق (ع) فرمود: « وَجَدْتُ عِلْمَ النَّاسِ كُلَّهُ فِی أَرْبَعٍ أَوَّلُهَا أَنْ تَعْرِفَ رَبَّكَ وَ الثَّانِی أَنْ تَعْرِفَ مَا صَنَعَ بِكَ وَ الثَّالِثُ أَنْ تَعْرِفَ مَا أَرَادَ مِنْكَ وَ الرَّابِعُ أَنْ تَعْرِفَ مَا يُخْرِجُكَ مِنْ دِينِك‌»[4] همه علم مردم را در چهار چيز يافتم: اول اينكه پروردگار خود را بشناسى. دوم اينكه بدانى با تو چه كرده . سوم اينكه بدانى او از تو چه خواسته است، چهارم اينكه بدانى چه چيز ترا از دينت خارج كند. منظور حضرت بيان علوم مهم تر است نه اينکه کسی نبايد به سراغ ساير علوم برود بلکه تعليم آن علوم نيز در حد نياز جامعه لازم و واجب است.

در فلسفه علم گفته شده برای اينکه دستاورد يک دانشمند قابل اعتنا باشد، بايد يک سلسله قواعد مانند عدم شتاب زدگی را رعايت کند. اينها را اخلاق علمی گويند . از اين گونه مسائل روشن می شود که غير از ابزار و قواعد علمی، پاره ای از امور اخلاقی در ايجاد علم اثرگذار است. حال اعتقاد به خداوند، باعث بالا رفتن صفاتی همچون صبر و توکل و تلاش در کار می شود و چه بسا همين صفات و رفتار حسنه فکر او را نورانی کرده و سبب شود دستاورد او از کسی که اين خصوصيات را ندارد از کيفيت بالاتری برخوردار باشد [کما اينکه با آمدن دين اسلام و اجرای دستورات نورانی آن، مسلمانان توانستند بعد از گذشت چند سال قله های علمی جهان را فتح کرده و تا چندين سال پرچم دار تمدن بشری باشند که البته بعدها با دور شدن از آن ارزش ها سقوط کردند].

توليد علم در بستر کافر و مومن

در روايتی پيامبر خدا (ص) می فرمايد: «طَلَبُ الْعِلْمِ فَرِيضَةٌ عَلَى كُلِّ مُسْلِمٍ وَ وَاضِعُ الْعِلْمِ فِی غَيْرِ أَهْلِهِ كَمُقَلِّدِ الْخَنَازِيرِ الْجَوْهَرَ وَ اللُّؤْلُؤَ وَ الدُّرَّ »[5] جستچوی دانش، فرض است بر هر مسلمان و كسى كه دانش بنا اهل آموزد چون كسى باشد كه گوهر و در و لؤلؤ را بگردن خوك آويزد. اين حکمت با آمدن به ذهن مومن، خود به خود تطهير می شود مانند اينکه اگر کافری شهادتين بگويد پاک می شود و ديگر نياز به تطهير ندارد. دستگاه انديشه مومن مانند دريايی است که بمحض آمدن گوهر علم، آن را پاک می کند. البته آنچه بيان شد شرط لازم است نه کافی ، به اين معنا که اصلاح مبنا برای بدست آوردن علم دينی، از يک جهت مشکل را حل می کند اما شرايط ديگری نيز لازم است.

نکته: گاه علمی که انسان از کافر می گيرد به صورت تحقيقی است و گاه تقليدی است. اگر علم او تحقيقی باشد همين اخذ پاک کننده است. اما اگر تقليدی باشد ممکن است دينی و ممکن است غير دينی باشد زيرا وی اين علم را هضم نکرده بلکه تقليدا پذيرفته است.

حاصل اينکه در بحث ما بايد سه حوزه را از هم جدا نمود: عقل معرفتی، عقل معيشتی و عقل تربيتی. از جهت عقل معرفتی که مربوط به توليد نظريه است، جهان بينی فرد می تواند در داده های علمی او تاثيرگذار باشد. در حوزه معيشت، جهان بينی دانشمند تاثيری ندارد. و در حوزه سوم يعنی عقل تربيتی و مسائل معنوی، جهان بينی فرد تاثير گذار است. دليل آن اين است مبنای ما در مورد روح و جسم و تاثير متقابل آن دو بر هم، احتمال تاثير را فی الجمله ثابت می کند و چون آن احتمال مهم است بايد مورد توجه قرار گيرد.

طبق آنچه بيان شد اگر امر دائر شود که دو گزيده را انتخاب کنيم يکی چيزی که اثر تربيتی سوئی دارد و ديگری تاثير مثبت دارد، روشن است که گزينه دوم انتخاب می شود. امام صادق (ع) در جواب زنديقی که می گفت: گردش شما به دور خانه کعبه و تراشيدن سر و مانند آن همه اموری لغو و بی معنا است، فرمود: « إِنْ يَكُنِ الْأَمْرُ كَمَا تَقُولُ وَ لَيْسَ كَمَا تَقُولُ نَجَوْنَا وَ نَجَوْتَ وَ إِنْ يَكُنِ الْأَمْرُ كَمَا نَقُولُ وَ هُوَ كَمَا نَقُولُ نَجَوْنَا وَ هَلَكْت‌»[6] اگر عقيده شما درست باشد با اينكه درست نيست آيا ما و شما هم سود و برابر نيستيم؟ آنچه نماز خوانديم و روزه داشتيم و زكاة پرداختيم و اقرار كرديم زيانى به ما ندارد؟ آن مرد خاموش ماند و پاسخى نداد، باز امام فرمود: ولى اگر عقيده ما درست باشد و مسلما درست است، چنين نيست كه شما هلاك شديد و نجات يافتيم؟

نکته ای در مورد مديريت و تدبير سياسی اهل بيت (ع)

در زمان ائمه اطهار (ع) از آنجا که مديريت و تدبير سياسی به دست آنان نبود، نمی توانستند آن گونه که می خواهند عمل کنند. و لذا بخشی از کارهايی که انجام می دادند ناشی از اضطرار بود. رجوع به پزشکان غير مسلمان از همين باب بوده است البته ممکن آنان است آثار تکوينی آن را بردارد. مثل اينکه کسی که می خواهد اکل ميته کند،‌ کار او اثر وضعی بر روح او دارد اما دعا می کند و خداوند آن اثر را بر می دارد.

 

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo