< فهرست دروس

درس کلام استاد ربانی

94/06/28

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: چند بحث مقدماتی در علم دينی
در جلسه گذشته مبانی بحث علم دينی که در سال گذشته بيان شده بود، به صورت خلاصه بيان شد. برای اينکه به اصل بحث علم دينی وارد شويم چند بحث مقدماتی ديگر نيز لازم است که در ادامه به آنها پرداخته می شود.

ترکيب وصفی علم دينی
بحث مقدماتی ديگر آن است که عبارت «علم دينی» ترکيبی وصفی است که کلمه دينی به عنوان صفت علم بکار رفته است. در چنين ترکيب هايی، وصف دو نقش را ايفا می کند:
1. غالبا وصف جنبه احترازی دارد به اين معنا که موصوف دارای حالات مختلفی است که توسط اين وصف يکی از خصوصيات آن برجسته شده و از ساير خصوصيات ممتاز می شود. مثلا وقتی گفته می شود «کتاب رياضی»، کتاب می تواند گونه های مختلفی اعم از رياضی، فيزيک، شيمی، تاريخ و مانند آن داشته باشد. با آمدن قيد رياضی، کتابی خاص از بقيه کتاب ها شناخته می شود. و يا وقتی گفته می شود «خانه قديمی» به اين معنا است که خانه می تواند قديمی و می تواند جديد باشد و با آمدن اين قيد يکی از اين دو حالت مشخص می شود.
در وصف احترازی، موصوف نسبت به صفت لابشرط است و صفت عارض بر آن می شود، زيرا وصف نه جزء ذاتيات موصوف است و نه از عوارض لاينفک آن است.
2. اما گاهی وصف جنبه توضيحی دارد به اين معنا که موصوف حالاتی دارد و آن همان است که توسط وصف بيان شده است. وجه بيان اين وصف نيز اموری همچون: تنبه دادن به مخاطب، بيان اهميت و مانند آن است. مثلا وقتی گفته می شود «خورشيد تابان» به اين معنا نيست که گاه خورشيد غير تابان است بلکه اين وصف جنبه توضيحی برای خورشيد دارد. در وصف توضيحی، موصوف نسبت به وصف بشرط شی است. صفاتی که درباره خداوند بکار می رود غالبا اين گونه است مثلا وقتی گفته می شود «خداوند دانا» دانا بودن بيان قيدی توضيحی است و ديگر اين معنا را ندارد که در آنجا دو حالت دانا و غير دانايی وجود دارد .
اکنون سوال اين است که وقتی گفته می شود علم دينی، اين ترکيب از قسم اول است يا دوم؟ اگر صفت دينی، مقوم علم باشد به اين معنا که هر گاه علم تحقق پيدا کند دينی خواهد بود، اين وصف را بايد توضيحی دانست و معنای آن اين خواهد بود که علمی نيست مگر اينکه دينی است. اما اگر بگوييم علم نسبت به دينی و غير دينی بودن لابشرط است در اين صورت، قيد دينی بودن وصفی احترازی است.
نوعا معنای دوم را از ترکيب علم دينی اراده می کنند و معتقدند علم، نسبت به دينی و غير دينی (سکولار) بودن خنثی است و در متن آن وصف دينی قرار ندارد. لذا بايد ديد برای علم چه شرايطی لازم است بوجود آيد تا وصف دينی بر آن اطلاق شود.

مقصود از علم در «علم دينی»
نکته ديگر در اين بحث آن است که مقصود از علم در آن به خوبی روشنی و مصداق آن معلوم گردد. گفته شد علم در اصطلاح دو کاربرد دارد :
1. به معنای صفت نفس؛ علم به اين معنا حالاتی برای نفس است که به حضوری و حصولی تقسيم می شود. علم حصولی نيز يا تصور (مفهوم) است يا تصديق (گزاره) . گزاره ها نيز به يقينی و ظنی و ... تقسيم می شود. اگر در علم دينی، مراد اين کاربرد باشد در اين صورت اين سوال مطرح می شود که آيا گزاره هايی مانند «زمين کروی است» دينی است يا نه؟ علی القاعده آنچه در بحث علم دينی مورد نزاع است و لذا اين کاربرد در بحث ما مورد نظر نيست.
2. به معنای مجموعه ای از قضايا که حول محور واحدی گرد آمده اند. اين کاربرد خود چند گونه می باشد: گاهی به مجموعه ای از قضايا اعم از کلی يا جزئی، علم گفته می شود. اين کاربرد علومی مانند فلسفه - که کلی است - و علومی مانند جغرافيا و تاريخ که به قضايای جزئی و شخصی است را در بر می گيرد.
گاهی به گزاره های علم گفته می شود که محور واحدی دارند فارغ از اينکه قضايايی حقيقی باشند يا اعتباری. اين اصطلاح همه علوم را در بر گرفته و داخل در محل نزاع می کند .
گاهی گفته می شود مراد ما از علم، مجموعه قضايای کلی و به تعبير ديگر قوانين است مثلا اين گزاره که «آب در صد درجه به جوش می آيد» يک قانون علمی و قضيه ای کلی است. به تعبير ديگر در اين اصطلاح مراد از علم، قضايای حقيقه است نه قضايای خارجيه . معمولا وقتی علم گفته می شود اين اصطلاح اخير مورد نظر است.
اصطلاح ديگری نيز برای علم امروزه رايج است که در آن علم به معنای مجموعه ای قضايا است که محور واحدی گرد آمده و با روش تجربی بدست می آيد باشد. در اين اصطلاح ديگر، فلسفه و کلام داخل نيست بلکه مراد علوم تجربی است . علوم تجربی نيز خود بر دو شاخه تقسيم شده اند: علوم تجربی طبيعی و علوم تجربی انسانی و اجتماعی .
حال در بحث علم دينی کلام اصطلاح از علم مورد نظر است؟ در مباحثی که در اين باره مطرح شده هم علوم تجربی داخل بوده و هم علوم عقلی. لذا گاه بحث شده است که آيا فلسفه و کلام اسلامی داريم يا نداريم؟ عرفان اسلامی داريم يا نه؟ مخالفين علم دينی گفته اند ما چيزی به نام فلسفه و فيزيک دينی و غير دينی نداريم، بلکه تنها علومی دينی خوانده می شوند که بر پايه داده های وحيانی شکل گرفته باشند.
با توجه به آنچه امروزه به عنوان يک معضل اجتماعی در بحث علم دينی مطرح شده و بحثی فراگير است، مقصود از علم در بحث ما علم تجربی يا همان ساينس است. در ميان علوم تجربی نيز ثقل بحث بر روی علوم انسانی است زيرا آنچه بيش از همه دغدغه بحث کنندگان اين مباحث می باشد، شاخه علوم انسانی است.

مقصود از دين در «علم دينی»
بعد از روشن شدن معنای علم در بحث علم دينی بايد معنای دين نيز مشخص شود تا از خلط مبحث جلوگيری شود. همان طور که گفته شد برای دين به طور کلی چهار تعريف بيان شده است:
1. تعريف اعم؛ در اين تعريف دين عبارت است از برنامه زندگی (بايدها و نبايد های) مبتنی بر نوعی جهان بينی . مرحوم علامه طباطبايی اين تعريف را برای دين بيان فرموده اند. اين تعريف اعم بوده و همه مکاتب حتی مارکسيم را شامل می شود و لذا در مباحث ما مورد نظر نيست.
2. تعريف عام؛ دين در اين اصطلاح به معنای اعتقاد به امر مقدس می باشد. اين کاربرد نيز در بحث علم دينی مورد نظر نيست زيرا فرقه هايی مانند توتم ايسم که به تقدس برخی اشياء و حيوانات قائل است را نيز شامل می شود.
3. تعريف خاص؛ در اين تعريف دين به معنای اعتقاد به خدا يا خدايان منهای برنامه وحيانی است. اين کاربرد نيز مراد ما در بحث علمی دينی نيست.
4. تعريف اخص؛ در اين کاربرد دين به معنای اعتقاد به خداوند يکتا بر مبنای آموزه های وحيانی است. آموزه های وحيانی هم زندگی دنيايی را مورد نظر دارد و هم به زندگی اخروی پرداخته است اما زندگی دنيا را معبر زندگی آخرت می داند. حضرت امير المومنين (ع) فرمود: « إِنَّ أَفْضَلَ قُرَّةِ عَيْنِ الْوُلَاةِ اسْتِقَامَةُ الْعَدْلِ فِی الْبِلَاد»[1] آنچه ديده واليان و حاکمان بيشتر به آن روشن می شود برقرار عدالت در شهر هاست . اين امر از هر کادويی برای آنها ارزشمند تر است.
برخی گفته اند دين فعل تشريعی خداوند است، همان طور که عالم فعل تکوينی الهی است. فعل تشريعی الهی برخواسته از اراده او است که بر اساس عقل و وحی به بشر ابلاغ شده است. در اين معنا، عقل به معنای منبع دين شناخته می شود اما نه عنوان منبعی که ابداع و توليد می کند بلکه عقل منبعی است که اراده الهی را بيان و ابلاغ می کند.
برخی نيز گفته اند دين آن چيزی است که پيامبر اکرم(ص)‌ آورده و در کتاب و سنت قرار دارد. بر اين اساس وقتی در قرآن کريم آمده است: ﴿وَ الشَّمْسُ تَجْری لِمُسْتَقَرٍّ لَها﴾[2] اين گزاره از آنجا که در متون دينی قرار گرفته، گزاره ای دينی خواهد بود.
در بحث علمی دينی، مراد از دين، يکی از اين سه معنايی است که در کاربرد اخص آمده است اما آنچه مورد اراده ما است معنای دوم است. پس دين به معنای فعل تشريعی الهی است که توسط عقل و وحی به بشر رسيده است .

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo