< فهرست دروس

درس کلام استاد ربانی

94/02/01

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: تعريف لغوی و اصطلاحی دين
آنچه تا کنون بيان شد بررسی مقدمات بحث علم دينی بود. در اين مباحث ابتدا تاريخچه اين بحث و انگيزه های طرح آن مورد بررسی قرار گرفت و سپس مساله چيستی علم به عنوان يکی از ارکان اين بحث مورد بررسی قرار گرفت. در اين باره مباحث مبسوطی چه در حوزه گزاره های علمی و چه شاخه های آن در زمينه علوم طبيعی و انسانی و دستاوردهای آنها مورد بررسی قرار گرفت. بعد از اينکه چيستی علم روشن شد اکنون قبل از پرداختن به بحث علم دينی، بايد دين و چيستی آن نيز روشن شود. لذا در ادامه به اين بحث می پردازيم. از آنجا که مساله دين در رشته های حوزوی مطرح بوده و برای ما آشنا تر است، لذا بحث کمتری نسبت به مساله علم که نسبت به آن شناخت کمتری داشتيم، لازم است .
لغت شناسی «دين»
1.در لغت عربی
در زبان عربی برای دين کاربردهای مختلفی بيان شده که مهمترين آنها عبارت است از: طاعت و انقياد، جزاء و حساب و رسم و عادت. راغب در «المفردات» می گويد: «الدِّينُ يقال للطاعة و الجزاء، و استعير للشريعة»[1] . فيروزآبادی نيز در «معجم القاموس المحيط» در اين باره می گويد: «الجزاء، العاده، الذل، الحساب، القهر، الغلبه، الاستعلا، السلطان، الملک، الحکم، السيره، التدبير، الورع، المعصيه، الحال، القضاء. و اسم لجميع ما يتعبد الله عزوجل به».[2]
ابن فارس که معمولا به بررسی ريشه لغات پرداخته است نيز در اين باره نکاتی دارد. البته آنچه ايشان بيان کرده، جنبه اجتهادی داشته و لذا برای ما مستند نخواهد بود اما چون فرد خبره ای است می تواند تا حدی کمک کند. وی می گويد: «الدال و الياء و النون، اصل واحد اليه يرجع الفروع و هو جنس من الانقياد و الذل، فالدين الطاعه يقال: الدان له يدين دينا اذا اصبح و النقاد و الطاع . و المدينه سمی بذلک لانها تقام فيها طاعه ذو الامر. و المدين(العبد) و المدينه(الامه) کانهما اذله العمل » وی ريشه دين را اطاعت و ذلت و انقياد می داند و می گويد شهر را بدان خاطر مدينه گويند چون در آن حاکم مورد اطاعت قرار می گيرد. و نيز چون عبد و کنيز را چون تحت اشراف ارباب خود هستند، به نام مدين و مدينه می خوانند.
ابن منظور صاحب «لسان العرب» می گويد: «الدين الجزاء و فی المثل، کما تدين تدان » دين به معنای جزا است. در مثل آمده هر جور با ديگران برخورد کنی همان طور با تو برخورد می کنند. وی می گويد: دين به معنای حساب هم آمده است مانند آيه ﴿مالک يوم الدين﴾[3] يعنی صاحب روز حساب و جزاء. وی کاربرد ديگر دين را اطاعت،‌ذلت و حال می داند کما اينکه نضر بن شميل می گويد: «سأَلت أَعرابيّاً عن شی‌ء فقال: لو لقيتنی على دِينٍ غير هذه لأَخبرتك.»[4]. کاربرد ديگر آن در نظر وی آيين و شريعت است. وی همچنين کاربردهای ديگری را نيز برای کلمه دين بيان کرده است.
جوهری در «صحاح» می گويد: «الدين العاده و الشرع، الجزاء و المکافات». وی دين را از ريشه عادت و جزاء و مکافات می داند و معتقد است اين کلمه به معنای ذلت نيز آمده است.[5]
ابوهلال عسگری در «معجم الفروق اللغويه» که به مقايسه واژگان با هم پرداخته است در باره کلمه دين می گويد: «أصل الدين، الطاعه و دان الناس مالکهم أی أطاعوهم و يجوز أن يکون اصله العاده ثم قيل لطاعه دين لأنها توطن النفس عليها» وی معتقد است با اينکه اصل دين به معنای طاعت است اما می توان ريشه آن را عادت و سيره نيز دانست زيرا وقتی انسان دينی را بر می گزيند خودش را عادت می دهد و نفسش را آماده می کند تا بدان عمل کند.[6]
در مجموعه از کلمات لغويون بدست می آيد که بيشترين کاربرد دين در معنا است: جزاء و حساب، رسم و عادت و انقياد و طاعت. اينها ريشه های اصلی دين هستند که در دين مصطلح نيز اين سه عنصر وجود دارد.
2.در لغت فارسی
کلمه و واژه دين در ادبيات کهن ايران قبل از اسلام نيز وجود داشته است. در فارسی برای آن چند معادل بيان شده که عبارتند از: مذهب، کيش، آيين و جزا .
3.در لغت انگليسی
معادل انگليسی واژه دين کلمه Religion است. درباره معنای لغوی اين کلمه دو ديدگاه وجود دارد: برخی معنای آن را توجه، عنايت و مواظبت دانسته اند و به اعتقاد برخی ديگر معنای آن ربط دادن و به هم پيوستن است.[7]

تعريف اصطلاحی دين
کلمه دين از واژگانی است که بيان تعريفی جامع برای آن مشکل و دشوار است. درباره علت اين دشواری، ‌دو وجه بيان شده است:
1. اول اينکه هر کسی متناسب با رشد علمی و تخصصی خود دين را معنا و تعريف کرده است. جامعه شناسان به گونه ای و روانشناسان به گونه ای ديگر، مورخان به گونه ای و افراد ديگر به گونه ای، با انگيزه و شيوه هايی خاص و از منظر های متفاوتی به دين نگريسته اند.
2. ديگر اينکه مصداق دين در مصداق عينی اجتماعی و تاريخی آن بسيار متنوع و گوناگون است. اين تنوع از اديان ابتدايی آغاز شده تا اکنون که دوره رشد و شکوفايی بشر است ادامه داشته است. در گذشته آيين هايی مانند تابوئيسم، توتيسم و مانند آن به عنوان دين و آيين شمرده می شدند. در اين دوران که مربوط به قبايل بدوی است، گاه گياه و حيوانی، مقدس دانسته شده و مورد پرستش قرار می گرفت. آنان بعضا تصور می کردند اجداد آنان از نسل آن گياه و يا حيوان به وجود آمده اند. امروزه کشور هندوستان و چين به عنوان موزه های دين شناخته می شود زيرا در آنها تعداد فراوانی از اديان از بت پرستی گرفته تا اديان توحيدی وجود دارد.

عنصر مشترک اديان
برای روشن شدن اين مطلب که آيا می توان تعريف جامعی از دين ارائه داد که شامل همه اديان بشود يا نه، بايد ديد آيا ميان اديان مختلف عنصر مشترکی وجود دارد يا خير؟ هر گاه عنصر مشترکی وجود داشته باشد، می توان آن را به عنوان تعريف دين به طور عام برگزيد. در اين ميان برخی بر اين عقيده اند که ارائه تعريف جامع و مانع از دين ممکن نيست و شباهت های اديان با يکديگر را از قبيل شباهت خانوادگی، يعنی شباهتی که ميان اعضای يک خانواده وجود دارد، دانسته اند.[8] اما برخی می گويند می توان برای آن عنصر مشترکی يافت. اما در اين که آن عنصر مشترک چيست، اظهارات متفاوتی بيان شده که مهم ترين آنها سه ديدگاه است :
1.جهان بينی و ايدئولوژی
مرحوم علامه معتقد است می توان برای اديان عنصر مشترکی يافت و آن عبارت است از «مجموعه از بايدها و نبايدهای رفتاری که بر نوعی جهان بينی استوار است». مبنای اين نظريه آن است که انسان به زندگی اجتماعی نيازمند است، چنان که زندگی اجتماعی نيز به دستور العمل های ويژه ای نياز دارد که مبنای نظام اجتماعی بشر می باشد. از سوی ديگر اين بايد ها و نبايد های رفتاری از نوع شناخت و اعتقاد انسان درباره واقعيت خود و جهان سرچشمه می گيرد. ايشان اين مطلب را در مقدمه کتاب شيعه در اسلام و نيز جاهای مختلفی از تفسير الميزان آورده اند.
مرحوم علامه معتقدند انسان گريزی از دين ندارد اما دين هر کسی متناسب با نوع نگاهی است که وی از جهان و انسان دارد. طبق ديدگاه ايشان، ماترياليست و مارکسيت نيز جزء دين شمرده می شوند زيرا آنها نيز بايد ها و نبايدهايی بر اساس نوع جهان بينی خويش دارند.
2.امر مقدس
برخی دين شناسان غربی گفته اند عنصر اصلی و مشترک اديان، عنصر قداست است. و لذا شاخص در دين و غير دين، اعتقاد و التزام به امر قدسی خواهد بود. مساله امر مقدس حتی در اديان بدوی و طبيعت پرست نيز وجود داشته است. نقل شده در عصر پيامبر اکرم(ص) فردی بود که بتی را در خانه خويش آورده بود و پرستش می کرد. جوانان مکه برای اينکه وی را متنبه کنند، شبانه به خانه وی رفته و بت وی را برداشتند و آن را در يک مزبله و جای کثيف انداختند. فردا که آن فرد بيدار شد و بت خويش را نيافت، خيلی برآشفته و ناراحت گرديد و به دنبال بت خويش گشت. بسيار گشت تا به همان مزبله رسيد و ديد بتش که خدای اوست در کنار اين کثافات قرار گرفته است. يک لحظه فطرتش بيدار شد و گفت عجب! اگر اين بت می توانست برای من می کاری کند اول مشکل خود را حل می کرد تا از اين تعفن ها نجات پيدا کند. اين شد که بت پرستی را رها کرد و بعدها در جبهه های جنگ به سعادت شهادت نايل آمد.
رودلف اتو طرفدار اين ديدگاه است. وی کتابی بنام «مفهوم امر قدسی» تاليف کرده است. ميرچاالياده نيز طرفدار اين ديدگاه است. وی فردی است که «دايره المعارف دين» که توسط دوهزار دانشمند نگارش يافته، تحت نگارش و اشراف ايشان صورت گرفته است.[9]
نکته: اين متفکران در اين زمينه خيلی کار می کنند. ما خيال نکنيم خيلی کار می کنيم بلکه آنان بيش از ما کار می کنند، منتها خانه آنها از پای بست ويرانه است اما خانه ما آباد است اما خانه نشين آن که ما باشيم خيلی همت نداريم. آنان با اينکه چيز خاصی ندارند اما در باره آنچه دارند خيلی کار می کند و لذا رشته های متعدد درباره دين بوجود آورده اند. اما ما همه نيروهای خود را صرف چند بخش کرده ايم و بعضا کارهای تکراری فراوانی صورت می گيرد. بايد مطهری وار به ميدان آمد. شهيد مطهری در خاطراتش می گويد: من از بيست سال پيش که قلم به دست گرفتم، همه نگاهم اين بود که ببينم مشکلات و معزلات جامعه چيست تا آنها را حل کنم.
3.نجات و رستگاری
عنصر ديگری که برای اديان بيان شده نجات و رستگاری است . انشاء الله در جلسه آينده اين ديدگاه مورد بررسی قرار می گيرد.


[1] المفردات فی غرایب القرآن، راغب اصفهانی، ص 323.
[7] جامعه شناسی ادیان، ص 167؛ لذات فلسفه، ص422، دین پژوهی، ص 84؛ فلسفه دین، جان هیک، ص 23-25؛ در آمدی بر کلام جدید، ص 65-66.
[8] دین پژوهی، ص 84، درآمدی بر علم کلام، حضرت استاد ربانی گلپایگانی، ص 66، ط: نشر هاجر.
[9] دین پژوهی، ج1، ص 153.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo