< فهرست دروس

درس کلام استاد ربانی

93/02/21

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: عدل الهی و مساله شرور
بررسی شبهه تبعيض در نظام عرضی عالم
بخش اول مطالبی که استاد شهيد مطهری در شبهه تبعيض در عالم خلقت بيان کرده بودند مطرح شد. اين بخش مربوط به نظام طولی علت و معلول بود و حاصل آن اين بود که اولا صدور موجودات از خدای متعال بدون اينکه يک نظام علی و معلولی در بين باشد ممکن نيست ثانيا مقتضای وساطت نظام علی و معلولی پيدايش کثرت و تفاوت در عالم است. در حالی که تبعيض در جايی قابل طرح است که در عين يکسان بودن قابليت ها، از طرف فاعل عطاهای مختلفی صورت گيرد اما اگر قابليت ها متفاوت باشد ديگر تفاوت در اعطا، تبعيض به شمار نخواهد آمد.
آنچه تا اينجا بيان شد مربوط به نظام طولی عالم است که البته شبهه شرور در عالم طبيعت را پاسخ نمی دهد لذا عمده بحث مربوط به نظام عرضی موجودات است. نظام عرضی در مقطعی شکل گرفته که پديده ها واسطه در ايجاد همديگر نبوده و فقط زمينه و قابليت ها را فراهم می آورند. مثلا نقش پدر و مادر در تولد فرزند نقش ايجادی نيست بلکه آنها شرايط و زمينه را برای افاضه علت موجد فراهم می آورند. کما اينکه کشاورز نيز ايجاد کننده و موجد گياه نيست بلکه او زمين و شرايط ديگر را آماده کرده و مبدا فيض، گياه را ايجاد می نمايد. اما در نظام علل طولی، علل مافوق، به اذن الهی نقش ايجادکننده علل مادون را دارند .
وجه اينکه سلسله علل در نظام عرضی را «علل عرضی» گويند آن است که آنها از نظر رتبه در يک سطح قرار دارند. اما در مقابل علل طولی در سه سطح: مجردات، نفوس و ماديات تقسيم می شوند. همچنين فلاسفه در عالم عقول دو گونه کثرت را مطرح کرده اند: يکی کثرت طوليه و ديگری کثرت عرضيه که عبارت باشد از مُثُل افلاطونی. در عالم طبيعت نيز گر چه برخی از موجودات سبب و علت برخی ديگر هستند چون اين نقش تنها اعدادی است رتبه شان بالاتر نبوده و چه بسا ممکن است رتبه معلول افضل از علت باشد. کما اينکه خاک و هوا و آب در پيدايش گياه موثر هستند اما رتبه گياه از جماد بالاتر است. وجه آن نيز اين است که عليت اعدادی لا بشرط است در حالی که علت ايجادی بشرط لا بوده و بايد علت برتر از معلول باشد زيرا معطی شی نمی تواند فاقد شی باشد.
کلام شهيد مطهری مبتنی بر دو سوال است. اول اينکه آيا بدون اين نظام عقلا خلقت موجودات ممکن است يا نه؟ دوم اينکه آيا نظام طولی و عرض غير از اين نظام ممکن است يا نه؟ شهيد مطهری هر دو پاسخ را منفی می دانند . ايشان می فرمايد « بر اساس نظام عرضی که بر عالم طبيعت حاکم است، هر حادثه در مکان و زمانی خاص پديد می آيد و زمان و مکان خاص ظرف حوادث معينی می گردد. يعنی آن شرايط خاص مکانی و زمانی تشکيل دهنده هويت و جايگاه تکوينی پديده ای خاص می باشند و با تغيير آنها هويت آن پديده نيز تغيير خواهد کرد. بنابراين، اين فرض که برای رفع تبعيض، زمان و مکان و شرايط طبيعی موجودات به صورت موقتی يا هميشگی تغيير کند، فی المثل جای انسان با گوسفند عوض شود، و يا جای انسان زيبا با زشت تغيير کند و نظاير آنها، فرضی است باطل و بر خلاف نظام عليت و معلوليت حاکم بر جهان است. بر اين اساس، تفاوت های موجودات ناشی از ذات و هويت آنهاست که آن نيز مقتضای نظام لايتغير علّی و معلولی حاکم بر عالم است. نظام علّی و معلولی – اعم از طولی و عرضی – قراردادی و اعتباری نيست تا جابجايی موجودات از نظر شرايط مکانی و زمانی و آثار و خواص وجودی، با حفظ هويت و ذات آنها ممکن باشد. و چون چنين است پس از سوی آفريدگار جهان تبعيض صورت نگرفته است، تا با عدل الهی ناسازگار باشد، بلکه آنچه هست، از مقوله تفاوت است که ناشی از جايگاه و موقعيت متفاوت موجودات در نظام علّی و معلولی است که امری است اجتناب ناپذير، زيرا بر هم خوردن نظام علّی و معلولی مستلزم نيستی موجودات خواهد بود نه فقط مستلزم تغيير جايگاه زمانی و مکانی و خواص و آثار وجودی آنها، چون جايگاه و خواص و آثار وجودی آنها مقوم هويت و از لوازم ذاتی آنهاست و با تغيير جايگاه زمانی و مکانی و شرايط و خواص وجودی آنها، ذات و هويت وجودی آنها نابود خواهد شد، پس تغيير نظام علّی و معلولی مستلزم نابودی موجودات می باشد. »
ايشان می فرمايد: هر پديده ای که متشخص و خاص است، عنصر زمان و مکان و ساير شرايط و خصوصيات او جزء هويت او به حساب می آيد و اگر آن خصوصيات تغييری کنند هويت آن پديده نيز تغيير کرده و ديگر اين پديده، پديده قبلی نخواهد بود. بنابراين اگر کسی چه اشکالی دارد در نظام عالم جابجايی صورت گيرد بگونه ای که چيزی خودش باشد در عين حال شرايطش عوض شود. می گوييم چنين چيزی نشد است زيرا با تغيير شرايط، هويت شی قبلی عوض خواهد شد.
تشخص هر چيزی به ذاتيات و عرضايت آن چيز است و قطعا اگر يکی از عوارض آن تغيير کند، ‌آن ديگری غير از اولی خواهد بود. به عنوان مثال اگر از کسی بخواهد اشکال مختلف هندسی را ترسيم کند چاره ای نيست مگر اينکه هر شکل را به صورت و با خصوصياتی خاص طراحی کند. حال اگر از او خواسته شود همه اشکال را يکسان ايجاد کند به اين معناست که از او خواسته شود اشکال مختلف را اصلا ايجاد نکن. و اگر از او خواسته شود اشکالی که طراحی می کند در عين حالی که با هم متفاوت هستند، يکسان و مانند هم نيز باشند . روشن است که چنين چيزی نشدنی است. اين سخن به اين معنا است که مثلث در عين حالی که مثلث است بخواهد مربع باشد. بنابراين تفاوت ها در اين عالم اجتناب ناپذير است و اين اختلاف ها ربطی به خيرخواهی و قدرت و علم فاعل ندارد بلکه وجود آنها در نظام عالم اجتناب ناپذير است.
شهيد مطهری در ادامه می فرمايند:« موقعيت خاص هر يک از موجودات در جهان آفرينش از قبيل خواص اشکال هندسی، ذاتی موجودات است. اين پرسش که چرا به مثلث به جای آن که ويژگی مربع را بدهند، ويژگی مثلث را داده اند و بالعکس، پرسش نابجا و نادرستی است، زيرا ذات و هويت مثلث دائر مدار بودن و نبودن است، نه بودن با فرض داشتن يا نداشتن خاصيت مثلث. برای مثلث، ويژگی ای غير از ويژگی مثلث بودن (مساوی بودن زوايای آن با دو قائمه) امکان نداشته است و برای مربع، ويژگی ای غير از ويژگی مربع بودن (مساوی بودن زوايای آن با چهار قائمه ) ممکن نبوده و نيست، لذا فرض جابجايی خاصيت آن دو با حفظ ذات و هويت آنها فرض امری محال است نه ممکن. خواص وجودی موجودات در نظام علّی و معلولی نيز همين گونه است. مثلا خاصيت جمادی برای جماد و خاصيت نباتی برای نبات و خاصيت حيوانی برای حيوان در نظام علّی و معلولی مقوم ذات و هويت آنهاست و با حفظ نظام علّی و معلولی تغيير خواص مزبور محال است، چنان که با نفی نظام علّی و معلولی، موجود بودن آنها ناممکن خواهد شد. بنابراين همان گونه که در مورد اشکال هندسی آنچه هست تفاوت است نه تبعيض و اين تفاوت ها اجتناب ناپذير است، در مورد موجودات عالم در نظام طولی و عرضی علت و معلول، آنچه واقعيت دارد تفاوت است نه تبعيض و تفاوت ها اجتناب ناپذير می باشد.
از اين تفاوت های ذاتی و اجتناب ناپذير، به تفاوت ظرفيت ها و قابليت ها تعبير و گفته می شود، تفاوت های موجودات ناشی از تفاوت قابليت ها و ظرفيت های آنهاست، نه اين که با وجود ظرفيت ها و قابليت های يکسان از سوی آفريدگار ميان آنها تبعيض گذاشته شده و بهره های وجودی آنها متفاوت شده است، تا اين شبهه يا پرسش مطرح شود که فلسفه اين تفاوت فاعلی يا تبعيض در اعطا چيست؟ آن گاه اگر گفته شود، حکمت و مصلحت کل نظام چنين اقتضايی داشته، اشکال شود که چرا برای حفظ حکمت و مصلحت، جای موجودات از نظر زشتی و زيبايی، و خير و شر تغيير نکرده، و چرا به همه آنها خير و شر و زيبايی و زشتی مساوی داده نشده است، بلکه اين تفاوت ها به تفاوت در ظرفيت ها و قابليت ها باز می گردد و غير از آنچه به آنها اعطا شده، امکان پذير نبوده است. برای حکمت و مصلحتی نيز که در نظام کلی عالم تحقق دارد، فرض ديگری غير از آن، امکان نداشته است.»[1]
ارزيابی
اين پاسخ در عين اين که حاوی نکات دقيق و عميق تحليلی و فلسفی است و در تبيين نظام علّی و معلولی حاکم بر جهان راهگشا و آموزنده است، ولی به صورت کامل از عهده پاسخ گويی به شبهه تبعيض در مورد خيرات و شرور طبيعی بر نمی آيد، زيرا اولا می توان در ضرورت حاکميت نظام علّی و معلولی در جهان برای پيدايش موجودات از سوی خداوند متعال ترديد و تشکيک کرد. اين فرض که هر يک از موجودات بدون واسطه از سوی خداوند پديد آيند، محال ذاتی يا وقوعی نيست. اگر اسباب از اين عالم برداشته شود اين گونه نيست که ديگر خلقت موجودات محال باشد بلکه موجودات می توانند مستقيما از خدای متعال صادر شوند.
دليلی که فلاسفه بر محال بودن خلقت مستقيم موجودات از خداوند اقامه کرده اند قاعده الواحد و سنخيت ميان علت و معلول است. زيرا در جای خود بيان شده که قاعده الواحد صحيح نيست. در مورد سنخيت نيز بايد دانست که سنخيت به اين معناست که فاعل، کمال وجودی ممکن را به صورت کامل داشته باشد. خدای متعال نيز از نظر سنخيت با همه موجودات رفيق بوده و همه مخلوقات او می باشند. ممکن است سوال شود قدوسيت الهی چه می شود؟ پاسخ اين است که خدای متعال در هنگام خلق درجه و شدت را کاهش می دهد همان طور که خود ايشان از انبياء و رسولان خويش خواسته است در هنگام تکلم با مردم، در حد توان و عقول آنها با آنان سخن بگوييد. پيامبر اکرم (ص) می فرمايند: « إِنَّا مَعَاشِرَ الْأَنْبِيَاءِ أُمِرْنَا أَنْ نُكَلِّمَ النَّاسَ عَلَى قَدْرِ عُقُولِهِم‌»[2]
ثانيا خواصی که موجودات از آنها برخوردار هستند همه از جانب خدای متعال به آنها اعطا شده لذا ممکن است خداوند نظام عالم را به گونه ای خلق می کرد که اشياء دارای خواص ديگری بودند. بنابراين اين سخن که غير از اين ممکن نبوده است، سخن تمامی نخواهد بود .

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo