< فهرست دروس

درس کلام استاد ربانی

92/12/13

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: نسبت خيرات و شرور با انسان
بررسی آيات قرآن درباره نسبت حوادث طبيعی و اجتماعی با انسان
در جلسه قبل آيه 41 سوره روم در ارتباط با نسبت ميان اعمال ناروای انسان و مصائب و بلايای طبيعی و اجتماعی مورد بررسی قرار گرفت. خدای متعال در اين آيه می فرمايد: ﴿ظَهَرَ الْفَسادُ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما كَسَبَتْ أَيْدِی النَّاسِ لِيُذيقَهُمْ بَعْضَ الَّذی عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ [1] فساد، در خشكى و دريا بخاطر كارهايى كه مردم انجام داده‌اند آشكار شده است؛ خدا مى‌خواهد نتيجه بعضى از اعمالشان را به آنان بچشاند، شايد(بسوى حق)بازگردند!
مرحوم علامه طباطبايی در تبيين اين آيه می فرمايند: «و المراد بالفساد الظاهر المصائب و البلايا الظاهرة فيهما الشاملة لمنطقة من مناطق الأرض من الزلازل و قطع الأمطار و السنين و الأمراض السارية و الحروب و الغارات و ارتفاع الأمن و بالجملة كل ما يفسد النظام الصالح الجاری فی العالم الأرضی سواء كان مستندا إلى اختيار الناس أو غير مستند إليه. »[2] مراد از فساد ظاهر، ناملايمات و مصائب عمومی است که قسمتی از زمين را فرا می گيرد، مانند زلزله، نباريدن باران، قحطی، بيماری های مسری، جنگها و غارت ها. و بالجمله هر چيزی که نظام صالح جاری در عالم را از بين می برد خواه انسان مستقيما در آن حوادث دخالت داشته باشد يا طبيعت عامل آن است اما آن حادثه نتيجه کردار انسان باشد. ظاهر آيه گويای عموميت اين حوادث بوده که اختصاصی به زمان و مکان خاصی ندارد. لذا از مجموعه اين آيات يک قاعده کلی بدست می آيد و آن اين که اگر جامعه انسانی در مسير فطرت حرکت کند، نعمتها و برکات بر آنها سرازير می شود اما اگر از اين مسير خارج شوند گرفتار بلايا و مصائب می شوند.
صاحب تفسير «البرهان» در ذيل اين آيه شريفه دو روايت را نقل می نمايند. در روايتی امام باقر (ع) می فرمايند: «ذاك و الله حين قالت الأنصار: منا أمير، و منكم أمير».[3] آنچه امام در اينجا بيان می نمايند بيان يک مصداق روشن آيه است و لذا آيه مصاديق ديگری نيز دارد. حضرت می فرمايد يکی از عوامل روشن ايجاد فساد و گرفتاری در عالم، انحراف بزرگی است که در سقيفه اتفاق افتاد و باعث شد خلافت از مدار خويش منحرف گردد.
در روايت ديگری امام صادق (ع) در ذيل اين آيه فرمودند: «حياة دواب البحر بالمطر، فإذا كف المطر ظهر الفساد فی البر و البحر، و ذلك إذا كثرت الذنوب و المعاصی‌»[4]
قرآن کريم در انتهای اين آيه به فلسفه و حکمت نزول اين بلايا و مصائب اشاره کرده می فرمايد ﴿ لِيُذيقَهُمْ بَعْضَ الَّذی عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ ﴾ اين گرفتاری ها به عنوان زنگ خطر و تنبهی برای انسان ها است تا از مسير انحرافی خويش باز گردند. حال اگر آنها متنبه شده و بازگشتند خدای متعال گرفتاری ها را از آنها برداشته و نعمت های خويش را بر آنها نازل می فرمايد. اما در صورتی که به سرکشی خود ادامه داده و طغيان کردند، سنت ديگری اجرا می شود و آن سنت استدراج است. اين بار نه تنها گرفتاری نازل نشده بلکه آن مصائب نيز برداشته شده و باب نعمت ها به روی آنها باز می شود اما اين نعمت ها تنها در ظاهر برای آنها خوب است و الا نقمت و عذاب است زيرا آنها را در مستی گناهان نگاه داشته و باعث می شود آنان بر معاصی خويش بيفزايند و در نتيجه گرفتار عذاب شديدتری شوند. بعد از اينکه آنها غرق در غفلت شدند ناگهان عذاب استيصال و هلاکت آنها را فرا می گيرد. ﴿ وَ الَّذينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَيْثُ لا يَعْلَمُون‌﴾[5]
بررسی آيه 30 سوره شوری
آيه ديگری که رابطه عقايد و رفتار انسان را با بلايا و مطائب نشان می دهد آيه 30 سوره شوری است است ﴿وَ ما أَصابَكُمْ مِنْ مُصيبَةٍ فَبِما كَسَبَتْ أَيْديكُمْ وَ يَعْفُوا عَنْ كَثير﴾[6] اگر شما را مصيبتى رسد، به خاطر كارهايى است كه كرده‌ايد. و خدا بسيارى از گناهان را عفو مى‌كند. در اين آيه خدای متعال به مکلفين خطاب می نمايد که هر آنچه از مصايب و گرفتاری ها به شما می رسد به خاطر اعمال خود شماست .
اما آيا مراد از خطاب در آيه عام مجموعی است يا عام استغراقی؟ در عام مجموعی، جامعه به اعتبار اجتماع آن مورد خطاب قرار گرفته است اما در عام استغراقی افراد جامعه به صورت فردا فرد مورد خطاب خدای متعال است. مرحوم علامه اين آيه را از خطابات اجتماعی قرآن دانسته و می فرمايد «و الخطاب فی الآية اجتماعی موجه إلى المجتمع غير منحل إلى خطابات جزئية و لازمه كون المراد بالمصيبة التی تصيبهم المصائب العامة الشاملة كالقحط و الغلاء و الوباء و الزلازل و غير ذلك. فيكون المراد أن المصائب و النوائب التی تصيب مجتمعكم و يصابون بها إنما تصيبكم بسبب معاصيكم و الله يصفح عن كثير منها فلا يأخذ بها[7]
اگر خطاب در آيه را جمعی بگيريم لازمه آن اين است که مصائبی که به افراد گنهکار می رسد فراگير و عام بوده که جامعه را فرا می گيرد. در اين صورت ديگر آيه شامل مسائل فردی نمی شود. منشا ناملايمات عمومی نيز اعمال مجموعی است، لذا اگر فضای عمومی به سمت انحراف و تباهی سوق يابد، بالاهای عمومی بر آنها نازل می شود. مرحوم علامه در جمع بندی می فرمايند: « فالآية فی معنى قوله تعالى: ﴿ظَهَرَ الْفَسادُ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما كَسَبَتْ أَيْدِی النَّاسِ لِيُذِيقَهُمْ بَعْضَ الَّذِی عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ﴾: الروم: 41، و قوله: ﴿وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى‌ آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَيْهِمْ بَرَكاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ وَ لكِنْ كَذَّبُوا﴾: الأعراف: 96، و قوله: ﴿إِنَّ اللَّهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ﴾: الرعد: 11، و غير ذلك من الآيات الدالة على أن بين أعمال الإنسان و بين النظام الكونی ارتباطا خاصا فلو جرى المجتمع الإنسانی على ما يقتضيه الفطرة من الاعتقاد و العمل لنزلت عليه الخيرات و فتحت عليه البركات و لو أفسدوا أفسد عليهم. هذا ما تقتضيه هذه السنة الإلهية إلا أن ترد عليه سنة الابتلاء أو سنة الاستدراج و الإملاء فينقلب الأمر»[8] اين آيات و آيات ديگر در اين زمينه همه دلالت دارد بر اينكه بين اعمال آدمى و نظام عالم ارتباطى خاص برقرار است. به طورى كه اگر جوامع بشرى عقائد و اعمال خود را بر طبق آنچه كه فطرت اقتضاء دارد وفق دهند، خيرات به سويشان سرازير و درهاى بركات برويشان باز مى‌شود، و اگر در اين دو مرحله به فساد بگرايند، زمين و آسمان هم تباه مى‌شود، و زندگيشان را تباه مى‌كند.
اين آن حقيقتى است كه سنت الهى اقتضاى آن را دارد، مگر آنكه باز هم پاى سنت ديگر به ميان آيد، همان سنت كه گفتيم حاكم بر سنت رزق است، يعنى سنت امتحان و استدراج و املاء كه در اين صورت وضع صورتى ديگر به خود مى‌گيرد، (و به جاى چشاندن نمونه‌اى از آثار سوء اعمالشان، نعمت را به سويشان سرازير مى‌كند، تا به طور كلى با فساد خو بگيرند، و سراسر جهان براى نابوديشان يك جهت شده، عوامل و اسبابش براى منقرض ساختن آنان بسيج شوند).
مرحوم علامه در تبيين آيه کليدی را به نام فطرت مطرح می کنند. ( يکی از کليد های مرحوم علامه در تفسير الميزان، مساله فطرت است . ايشان معتقد است زبان قرآن زبان فطرت است و از اين طريق بايد قرآن را شناخت ). اگر جامعه انسانی بر مجرای فطرت خويش عمل کند خيرات و برکات بر آنها نازل شده و درهای رحمت الهی بر آنها گشوده می شود.
قرآن کريم اين بحث را بر سه اصل خلقت، فطرت و نعمت بيان کرده است. زيرا همان طور که گفته شد مقتضای ربوبيت الهی رحمت و نعمت است و نقمت در آنجا جايی ندارد. به همين خاطر است که اگر انسانها در مسيری فطرتی که خدای متعال به آنها داده است قرار گيرند، بهره مند از نعمتهای الهی هستند اما در صورت انحراف و طغيان اين نعمت ها سلب شده و نقمت به آنها می رسد. بنابراين تبديل نعمت ها به نقمت ها به سوء اختيار خود انسانها صورت می گيرد ﴿ وَ ما أَصابَكُمْ مِنْ مُصيبَةٍ فَبِما كَسَبَتْ أَيْديكُمْ﴾.
مرحوم علامه در ادامه می فرمايند: اين سنت الهی هميشه جاری است مگر اينک سنت ديگری بر آن وارد شود و آن سنت ابتلا و استدراج است. سنت استدراج به اين معناست که انسانهايی که در سرکشی خويش پايدار هستند خداوند اين گرفتاری را از آنها برداشته و آن ها را غرق نعمت می کند. اين نعمت ها هر چند در ظاهر برای آنها شيرين است اما در حقيقت عذاب سخت تری برای آنها به شمار می رود زيرا آنها در مستی نعمت ديگر به فکر بازگشت نبوده و بر گناه خويش می افزايند تا در جهنم بيفتند.
سنت ديگر، سنت ابتلا است. دو معنا برای اين سنت می توان نمود :
1-اول اين که افرادی که دچار گرفتاری و شدايد شده اند در صورتی که به مسير صحيح بازگردند، گرفتاری ها برای آنها تبديل به فرصت شده و آنها را ارتقاء می دهد.
2-ديگر اينکه خدای متعال گاهی بدون استحقاق امتی را دچار گرفتاری و بلا می کند تا آنها را مورد امتحان و آزمايش قرار دهد.
آنچه بيان شد، بررسی اين قاعده از نظر قرآن کريم بود، در روايات نيز اين مساله مورد توجه بوده و جزئيات آن بيان شده است. علامه مجلسی در کتاب بحار الانوار، جاد 73 به صورت مفصل اين روايات را بيان کرده اند. سبک مرحوم علامه مجلسی در بحار اين است که ابتدا به صورت کامل همه آياتی که درباره موضوع مورد نظر وجود دارد بيان می فرمايد. لذا از اين جهت کتاب بحار را می توان تفسير موضوعی قرآن نيز دانست. سپس ايشان نکات تفسيری در مورد اين آيات را ذکر می کند. مشی ايشان اين است که نوعا از ميان تفاسير شيعه، به «مجمع البيان »و از تفاسير اهل سنت به «تفسير بيضاوی» مراجعه می نمايند. بعد از بررسی آيات، روايات وارده در اين موضوع را به صورت دسته بندی ذکر می نمايند.
در جلسه انشاء الله بررسی می نماييم که آيا خطاب در آيه 30 سوره شوری می تواند عام استغراقی باشد يا نه؟



BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo