< فهرست دروس

درس کلام استاد ربانی

92/09/24

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: مساله شرور و برهان نظم
بررسی راه حل حکیم سبزواری بر شبهه ثنویون
در جلسه قبل راه حلی را که مرحوم حکیم سبزواری برای حل شبهه ثنویون در توحید مطرح کرده بود بیان شد. در این جلسه کلام ایشان را با دقت بیشتری مورد توجه قرار می دهیم . ایشان در پاورقی اسفار ابتدا دو نقد را بر مرحوم صدرا وارد کرده که حاصل آنها چنین است:
1- ألم و درد همان ادراک نا ملائم نیست بلکه حالتی است که بعد از ادراک برای انسان حاصل می شود. « فله أن يقول سلمنا أن الإدراك عين المدرك- لو كان العلم حضوريا لكن لا نسلم أن المدرك هو تفرق الاتصال فقط و إن كان هو أيضا مدركا على نحو إدراك الأمور العدمية بل غير الملائم المتعلق للإدراك المعتبر في تعريف الألم هو الحالة الوجودية الوحدانية الموجعة غير عدم الاتصال »
2- علم حضوری به ألم نمی تواند، عدمی باشد زیرا عدم چیزی نیست تا حضور به آن تعلق گیرد و اگر بگویید از باب عدم و ملکه حظی از وجود دارد در این صورت اشکال را پذیرفته اید.
مرحوم سبزواری سپس به عنوان راه حل چنین می فرماید: « فالتحقيق في دفع شبهة المحقق الدواني أن يقال المدرك منافي الألم الذي هو نحو من الإدراك الحضوري أما تفرق الاتصال و نحوه من الأعدام فيكون الشر عدميا كما قاله المصنف قده و أما أمر وجودي كما ذكره المورد و ذكرنا أيضا في إبداء الاحتمال في المنع فنقول الألم بما هو وجودي وجع و بما هو وجع خير و ليس شرا بالذات و لكن فرق بين كون الشي‌ء خيرا في ذاته و بين كونه ملائما لشي‌ء فمجرد عدم الملاءمة لشخص الناشي من انفعاله و ضعف نفسه لا يخرجه عن الخيرية ثم كيف يكون ذلك الوجود شرا في ذاته و ماهيته- و الحال أن كل وجود ملائم ماهيته و مسئول عينه الثابت.»[1]. تحقیق در پاسخ شبهه محقق دوانی این است که گفته شود متعلق ادراک در مورد ألم دو گونه است:
1- یا امری عدمی است از قبیل قطع عضو یا گونه ای دیگر از ایجاد عدم. در این صورت شر همان طور که مرحوم صدرا گفته است امری عدمی خواهد بود.
2- و یا متعلق ادراک در باب ألم، امری وجودی است کما اینکه محقق دوانی گفته است. در این صورت ألم به ما اینکه امری وجودی است خیر است و نمی تواند بذات شر باشد. و باید توجه داشت که فرق است میان اینکه چیزی برای خودش خیر باشد اما برای دیگری ملائم نباشد مانند زهر مار. این یک قاعده کلی است که هر جا یک امر وجودی برای خودش بد و ناملائم نباشد اما برای دیگری ناملائم باشد، شر آن عرضی خواهد بود.
اینکه درد و ألم برای کسی ناملائم است بدان جهت است که نفس به مقتضای طبعش از این امر متألم و متاثر می شود. اما این امر باعث نمی شود که خیر بذاتی از خیریت خود خارج شود. چگونه درد در ذات خود شر باشد در حالی که هر وجودی با ماهیت خودش کاملا سازگار و ملائم است.
حاجی سبزواری در جای دیگر حاصل سخن خود را اینگونه بیان می فرماید « أن الآلام و الأوجاع بأنواعها وجوديات و في أنفسها خيرات و إن لم تكن ملائمات لأربابها »[2]. ألم امری وجودی است که فی نفسه خیر است هر چند در نزد صاحب و اربابش، خوشایند نمی باشد.
بررسی کلام حاجی سبزواری
مقدمه : تقسیمات وجود
در ابتدا این مقدمه را بیان کنیم که در فلسفه وجود را به فی نفسه و فی غیره تقسیم کرده اند. هر گاه وجودی در مفهومیت خویش استقلال نداشته باشد وجود فی غیره و به تعبیر دیگر رابط نامیده می شود، در مقابل وجودهایی که از جهت مفهوم مستقل اند فی نفسه می باشند . مثلا وقتی گفته می شود زید ایستاده است، ایستادن زید امری نیست که مستقلا قابل تصور باشد بلکه به محض اینکه مستقل فرض شود از معنای حرفی خارج شده و اسم می شود. این وجود آن قدر ضعیف است که حتی در مفهومیت نیز استقلالی ندارد.
وجود فی نفسه نیز خود بر دو گونه تقسیم می شود: وجود فی نفسه لنفسه و وجود فی نفسه لغیره . گونه اول را جوهر گویند که تنها طرد عدم از ذات خود می کند و کاری به غیر ندارد. گونه دوم، وجود عرضی است که علاوه بر اینکه از ذات خود طرد عدم می کند از غیر خودش نیز عدمی را طرد می کند ( البته منظور طرد عدم از ذات دیگری نیست زیرا در این صورت لازم می آید این وجود در عین اینکه واحد است دو تا باشد بلکه منظور طرد عدم از کمال غیر است ) مانند علم که وجودش فی نفسه است اما در عین حال لغیره نیز می باشد زیرا طرد عدم از صاحب خود کرده و جهل را از او بر می دارد.
درباره اعراض گفته شده : «العرض ما كونه في نفسه الكون في موضوعه لا تنسه‌
العرض ما أي ممكن كونه في نفسه هو الكون في موضوعه. لا تنسه. أما كونه في نفسه فلاستقلال ماهيته في العقل. و أما كون هذا الكون عين الكون في الغير و كونه كونا رابطيا فبملاحظة حاله في الخارج أنه أمر ناعت لم يكن بحيث يكون له استقلال ثم يطرأ عليه الإضافة إلى الموضوع بل الإضافة عين وجود »[3]
بعد از بیان این مقدمه به سخن مرحوم سبزواری باز می گردیم. ألم و درد جزء اعراض به شمار می آیند که دارای وجودی فی نفسه و لغیره هستند. مرحوم حاجی نیز در حل شبهه ألم و درد و اینکه آنان هر چند وجودی هستند اما مصداق شر می باشند می گوید: ألم از اعراض است که وجودش فی نفسه لغیره است. اما این امر به این معنا نیست که دارای چند وجودش است بلکه وجود فی نفسه او عین وجود لغیره اوست. هر گاه ألم در جایی وجود پیدا کند با غیر همراه است. ألم از حیث وجود فی نفسه اش خیر است و هیچ گونه شری در آن راه ندارد. اما همین ألم هر گاه برای صاحبش وجود پیدا کند باعث تأثر و تألم در او می شود پس از حیث لغیره بودنش شر است. ألم از جهتی شبیه زهر مار و از جهتی با آن فرق می کند، از این جهت که از حیث وجودی اش شر نیست مانند زهر مار است اما از این جهت که برای صاحبش شر است با آن فرق می کند زیرا زهر مار علاوه بر خودش برای صاحبش نیز خیر است و شر بودن آن از مقایسه با غیر صاحبش انتزاع می شود. درد تنها وجودش برای خودش خیر است اما برای صاحبش شر به شمار می رود.
با توجه به آنچه گفته شد سخن فلاسفه که گفته اند «کل امر وجودی فهو فی نفسها خیر » به قوت خویش باقی است و با مساله درد و ألم نقض نخواهد شد.
داوری در مورد کلام حاجی سبزواری
در مورد کلام مرحوم حاجی دو گونه می توان مورد اظهار نظر کرد: اگر به دقت فلسفی به آن توجه کرده و حیثیت وجود فی نفسه درد را از حیثیت لغیره آن تفکیک کنیم سخن ایشان پذیرفته شده است و در این صورت نمی توان درد را از حیث وجودی اش جزء شرور دانست. اما اگر به دقت جلیل عرفی به آن توجه کرده و حقیقت درد را در نظر بگیریم و به این نکته توجه کنیم که حیثیات مختلف آن قابل تفکیک نیست و بالاخره صاحب آن از آن متاثر و متألم می شود، باید گفت درد مصداق شر به شمار می رود .
حضرت آیت الله مصباح نیز در جمع بندی نهایی درباره موضوع درد فرموده اند: ألم و درد به لحاظ عقل جلیل عرفی امری وجودی است که شر است اما به لحاظ عقل دقیق فلسفی به عدم بر می گردد . [از جمله اصطلاحاتی که حضرت استاد مصباح بیان فرموده اند تقسیم عقل به دقیق فلسفی و جلیل عرفی است. این مطلب مورد پذیرش است زیرا عقل دارای مراتب مختلفی است و گونه ای از آن یقین بالمعنی الاخص را به همراه می آورد و گونه ای دیگر به آن حد نرسیده اما به یقین اطمینان آور بار می یابد ]
ما نیز در اینجا می گوییم وجود فی نفسه ألم عین همان وجود لغیره آن است. اگر حیثیات ألم را که امری واقعی است از هم تفکیک کنیم و به دقت فلسفی به آن توجه کنیم باید درد را امری وجودی و خیر دانست اما اگر به واقعیت آن با نگاه جلیل عرفی نگاه کنیم می بینیم که وجودش همان و شریت آن همان است .
جریان آیت الله ستوده
حضرت آیت الله ستوده از اساتیدی بودند که به درس و تدریس، علاقه و عشق ویژه ای داشتند. ایشان در مسجد امام حسن عسکری (ع) از ساعت 8 تا 11 صبح یکسره بر روی منبر نشسته و درس و بحث سنگینی را ارائه می نمودند و گویا خسته نمی شدند این نیست مگر به خاطر عشقی که به این کار داشتند. ایشان در یکی از جلسات سخنی را از مرحوم شیخ انصاری نقل کردند که وقتی بعد از تعطیلی پنج شنبه ها و جمعه ها سر درس حاضر می شدند می فرمودند «صرنا عواما» یعنی ما عامی شده و دوباره باید از نو شروع کنیم. آیت الله ستوده می فرمود: اما این کم است باید گفت «صرنا عوّاما». کسانی که به صورت منظم در درس ها شرکت نمی کنند و در برخی جلسات غیبت می کنند دیگر چیزی از درس برایشان باقی نمی ماند .


[1] اسفار اربعه، صدرالمتالهین، ج7،ص 65، پاورقی، ط: دار احیاء التراث.
[2] اسفار اربعه، صدرالمتالهین، ج7،ص 66، پاورقی، ط: دار احیاء التراث.
[3] شرح منظومه، حاجی سبزواری، ج2، ص 468، ط: نشر ناب.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo