< فهرست دروس

درس کلام استاد ربانی

92/09/02

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: نقد و بررسي شبهات برهان نظم
برهان نظم و شبهه انتخاب طبيعي داروين
موضوع بحث بررسي شبهاتي بود که بر برهان نظم وارد شده است. از جمله اين اشکالات، اشکالي است که بر اساس نظريه انتخاب طبيعي داروين مطرح شده است. حاصل اين اشکال آن است که گفته شده بر پايه نظريه انتخاب طبيعي مي توان بدون نياز به فرض ناظم بيروني که جداي از عالم طبيعت است، مساله نظم در ميان موجودات را تصوير کرد به اين صورت که اين نظريه چگونگي تکامل موجودات زنده را بر اساس اسباب و علل طبيعي بيان کرده و در آن ديگر نيازي به ماوراء بيان نشده است. مطابق اين نظريه تغييراتي که در ژن ها در يک فرايند طولاني در اثر تنازع بقا رخ مي دهد باعث ايجاد موجوداتي مي شود که نسبت به سايرين برتر مي باشند. موجوداتي که اکنون بر روي کره زمين قرار دارند، موجوداتي هستند که در جريان تنازع بقاء شانس باقي ماندن را يافته و اين دوران را پشت سر گذرانده اند. بر اين اساس اين فرضيه دو عامل را در ايجاد موجودات موثر مي داند: جهش و انتخاب طبيعي، و ديگر چيزي را به عنوان ماوراء دخيل نمي داند.[1]
پاسخ ها و راه حل ها
اين شبهه از طرف انديشمندان اسلامي و غير اسلامي پاسخ داده شده است که به برخي از آنها اشاره مي کنيم :
پاسخ اول: گفته شده قانون انتخاب طبيعي نهايت کاري که از نظر علمي مي تواند بکند بيان نحوه پيدايش انواع مختلف موجودات زنده است اما ديگر نمي تواند به اين سوال پاسخ دهد که چگونه موجودات بي جان در قدم اول به موجودات جان دار تبديل شده اند؟ اين قانون، يک قانون زيست شناسي است که بستر و جايگاه آن موجود زنده است يعني بعد از فرض تحقق موجود زنده مطرح مي شود اما در مورد اينکه قبل از پيدايش موجود زنده چه تحولي صورت گرفته و چگونه اصل حيات شکل گرفته است سخني ندارد.[2]
نويسندگان کتاب «عقل و اعتقاد ديني» در اين باره گفته اند: «انتخاب طبيعي در خصوص نحوه پديد آوردن موجودات زنده از مواد بي جان دشوار بتواند نقشي غير از توصيف آن فرايند را ايفا کند. اگر شخص، اجزاء فيزيکي – شيميايي اصل عالم را تجزيه کند مي تواند دريابد که حيات ممکن است. اما اصل انتخاب طبيعي نمي تواند توضيح دهد که چرا اين اجزاء بايد موجب پديد آمدن حيات بشوند و نه عدم حيات . احتمالات زيادي براي ترکيب و تلفيق اين اجزاء وجود دارد؛ چه چيزي باعث مي شود که اين اجزاء ترکيب هايي پيدا کنند که موجد حيات باشد؟ ».[3]
اين پاسخ هر چند صحيح است اما نمي تواند پاسخي دائمي باشد. ويليام آلستون متکلم معروف مسيحي در مقاله برهان نظم که در کتاب «خدا در فلسفه» آمده در اين باره چنين مي گويد: درست است که بر اساس قانون انتخاب طبيعي نه الان و نه در آينده نمي توان پاسخي براي اين سوال که منشا حيات چيست، پيدا کرد زيرا اساسا پاسخ به اين سوال از موضوع اين قانون خارج است و نيز هيچ يک از علوم طبيعي نتوانسته تا کنون به اين سوال پاسخ دهد اما ساير علوم چه بسا در آينده بتوانند پاسخي براي آن پيدا کنند. بنابراين اين پاسخ که علم نتوانسته براي پيدايش حيات منشاء اي بيان کند، پاسخي موقتي خواهد بود .
اين مطلب بيان گر يک نکته کلي است و آن اينکه هر گاه يک عالم الهي بخواهد با يک ملحد و منکر خداوند بر اساس نارسايي علم کنوني بشر سخن بگويد پاسخ هايي که مطرح مي کند، پاسخ هايي موقتي خواهد بود. به قول شهيد مطهري اين پاسخ بر اساس جهل بنا شده است و جهل ممکن است به علم تبديل شود و لذا نمي تواند جوابي باشد که عقده را به کلي حل کند. اصولا علم تجربي زبانش نه از جهت اثبات و نه نفي، زبان ضروري نيست، علم طبيعي آن گاه که چيزي را کشف مي کند ضرورت الوجود را کشف نمي کند و نيز آنجا که چيزي را نمي فهمد، از آن ضرورت العدم اثبات نمي شود. بله هر گاه بتوان مطلب را عقلي نمود و آن را بر اساس معيارهاي عقلاني پاسخ داد در اين صورت جوابي دائمي و فلسفي داده شده است.
پاسخ دوم : شهيد مطهري در پاسخ به اين پرسش مي فرمايد « تكيه گاه داروينيسم «انتخاب طبيعى و بقاى اصلح» است. اين خود حقيقتى است كه در نبرد حيات، يك نوع غربال طبيعى صورت مى‌گيرد و آن جاندار كه به نوعى با شرايط حيات منطبق‌تر است قابليت بيشترى براى بقا دارد.»[4] استاد مطهري مي فرمايد براي پيدايش موجود زنده شرايطي لازم است و تا اين شرايط نبايد موجود زنده اي به وجود نخواهد آمد و در نتيجه جايي براي قانون انتخاب طبيعي نخواهد بود. خود اين شرايط را ديگر نمي توان با اين قانون توجيه نمود. بنابراين قانون انتخاب طبيعي همان طور که اصل حيات را براي موجود زنده مفروغ عنه گرفته است ، وجود اين شرايط و مقدمات را نيز مفروغ عنه دانسته است .
اما همان طور که در پاسخ قبلي گفته شد هر چند اين پاسخ درست است اما موقتي مي باشد زيرا چه بسا از طريق ساير علوم طبيعي و يا تلفيقي از آنها فرضيه هايي براي پيدايش اين مقدمات مطرح شود، در اين صورت اين جواب ناکارآمد خواهد بود.
اين جواب به گونه اي ديگر نيز بيان شده است. گفته اند: به عبارت ديگر قانون انتخاب طبيعي بيان گر اين است که چگونه موجودات زنده با شرايط طبيعي منطبق مي گردد اما منطقا نمي تواند به تبيين چگونگي تحقق و انطباق شرايط طبيعي با موجودات زنده بپردازند. «مناسب بودن ارگانيسم با محيط زيست محصول انتخاب طبيعي است ولي مناسب بودن محيط زيست را براي ارگانيسم ها چگونه بايد تبيين کرد؟»[5] اين ديگر کار انتخاب طبيعي نيست.
بر اساس آنچه شهيد مطهري بيان کرده بود ممکن است کسي بگويد چه بسا در آينده علم ديگري عهده دار پاسخ به اين سوال بر آيد هرچند اکنون پاسخي از طرف علوم داده نشده است. اما طبق اين جواب دوم که در کتاب علم و دين آمده اين مشکل پيش نمي آيد. زيرا وي مي گويد چگونه اين شرايط و مقدمات به گونه اي ترتيب يافته که زمينه مناسب براي رشد موجود زنده را فراهم آورده است. چه چيزي باعث اين هماهنگي و سازگاري شده تا نيازهاي موجود زنده را تامين کند. اين مساله ديگر فراتر از علم است و تنها بايد نيرويي عالم و صاحب اراده را موجود دانست که دو طرف را در دست گرفته و با هم سازگار نموده است.
پاسخ سوم: در پاسخ ديگري به اين شبهه گفته شده: هم مساله انطباق با محيط و هم پيدايش آن شرايط، هر دو بر اساس قوانين کلان طبيعي صورت مي گيرد. يعني اگر عالم طبيعت قانون مند نباشد نه مي توان سخن از شرايط به ميان آورد و نه سخن از قوانين طبيعي . لذا يک سري قوانين کلان بر طبيعت لازم داريم و اين در رسالت علوم طبيعي نيست و علوم ديگر وام دار تبيين اين قوانين حاکم بر طبيعت است. بنابراين بايد برنامه اي منظم بر عالم حاکم باشند تا اين قوانين بتواند جواب دهد. اين پاسخ بر اساس معيارهاي فلسفي بيان شده است. در اين باره به کتاب «عقل و اعتقاد ديني» ، ص 161 مراجعه شود .


[1]اين شبه در کتاب عقل و اعتقاد ديني، ص 154؛ خدا در فلسفه ، ص 84 و 85 و علم و دين ، ص 111 بيان شده است . .
[2]اين پاسخ در کتاب خدا در فلسفه ، ص 85 ؛ عقل و اعتقاد ديني ، ص 156 و 157 آمده است . .
[3]عقل و اعتقاد ديني، نويسندگان، ص 156 و 257 ، ط: طرح نو.
[4]مجموعه آثار، شهيد مطهري، ج6، ص 947، ط: انتشارات صدرا.
[5]علم و دين، ايان باربور، ص 422، ط: مرکز دانشگاهي.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo