< فهرست دروس

درس کلام استاد ربانی

92/02/29

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع بحث : نظریه تکامل انواع و رابطه آن با آموزه های دینی
 استدلال به آیه 33 سوره آل عمران بر فرضیه تکامل انواع
 موضوع بحث بررسی استدلالی است که به آیات قرآن بر فرضیه تحول و تکامل انواع شده است. در جلسه گذشته به بررسی آیه 33 سوره آل عمران پرداخته شد و سه ایراد از مرحوم علامه طباطبایی بر این استدلال بیان شد. همچنین پاسخ های که آقای دکتر سحابی به ایرادات علامه داده بودند نقل و نقد شد. اکنون به دو ایراد دیگر که بر این استدلال وارد است اشاره می شود :
 4- اگر به سیاق آیه توجه کنیم می توانیم قرینه ای برای فهم معنای «اصطفی » بدست آوریم . اصطفی درباره حضرت نوع، آل ابراهیم و آل عمران (علیهم السلام ) به معنای برگزیدن آنها از میان سایر انسانهاست . انسان هایی که از نظر ظاهری و روحی با آنها شباهت داشتند. این قرینه دلالت دارد بر اینکه برگزیدن حضرت آدم (ع) نیز از میان افرادی بوده که از جنبه ظاهری و روحی شباهت با ایشان داشتند. نه اینکه ایشان از میان انسان نما ها انتخاب شده باشد. این امر از سیاق کلام بدست می آید در نتیجه استدلالی که آقایان نموده اند برخلاف سیاق و ظاهر آیه است. ظاهر کلام تا هنگامی که دلیل بر خلاف آن اقامه نشود حجت است. بله در صورتی که دلیل بر خلاف آن بیاید دست از ظاهر برداشته می شود. مثلا در مورد آیه تطهیر با اینکه قبل و بعد از آن در مورد همسران پیامبر اکرم (ص) است اما روایات و شواهد فراوانی وجود دارد که مراد از این آیه، اهل کساء است خصوصا اینکه در برخی از روایات تاکید شده که همسران پیامبر (ص) داخل در آن نیستند .
 5- اگر از همه اشکالات بر این استدلال صرف نظر کنیم و بپذیریم که مقصود آیه ، اصطفی آن حضرت از میان انسان نماهای عصر خویش بوده است اما باز این استدلال نارسا است . زیرا از کجا استفاده می کنیم که میان آن حضرت و آن موجودات ارتباط نسلی برقرار بوده است؟ اساسا چه ملازمه ای است که اگر موجودی بر موجودات دیگر برتری داشته باشد باید از همان نسل هم باشد؟ لذا این آیه دلالتی بر فرضیه تکامل انواع ندارد و با نظریه ثبات انواع نیز سازگار است.
 نکته دیگر اینکه بر طبق ملاکی که شما برای انتخاب حضرت آدم (ع) بیان کرده اید و آن را قوه تعقل و تفکر دانسته اید، دیگر برتری بر انسان های آدم نما خصوصیتی ندارد و باید
 گفت شامل همه موجودات آن عصر شود. پس چرا برتری ایشان را تنها بر آدم نما ها می دانید؟
 استدلال بر آیه 54 سوره فرقان بر فرضیه تکامل انواع
 استدلال دیگری که بر فرضیه تحول و تکامل انواع شده است بر آیه 54 سوره فرقان است : « وَ هُوَ الَّذي خَلَقَ مِنَ الْماءِ بَشَراً فَجَعَلَهُ نَسَباً وَ صِهْراً وَ كانَ رَبُّكَ قَديرا » [1] او كسى است كه از آب، انسانى را آفريد؛ سپس او را نسب و سبب قرار داد(و نسل او را از اين دو طريق گسترش داد)؛ و پروردگار تو همواره توانا بوده است.
 وجه استدلالی که بر این آیه بر فرضیه تکامل بیان شده از این قرار است :
  1. کلمه بشر آن گاه که در قرآن کریم بکار می رود گویای بعد جسمانی انسان است . انسان را به آن جهت بشر گویند که بشره و پوستش نمایان است بر خلاف برخی پرندگان که بدنشان مستور به پر است و یا برخی حیوانات که مستور به پشم و کرک است.
  2. نکته دیگر اینکه چون کلمه بشر به صورت نکره آمده است عمومیت داشته و بر همه افراد بشر و از جمله حضرت آدم (ع) منطبق می شود .
  3. قرآن کریم در ادامه آیه فرمود است «فجعله نسبا و صهرا» غالب مفسرین گفته اند که کلمه «ذا» در تقدیر است و معنا این است که خداوند او را صاحب ارتباطات نسبی و ارتباطات سببی قرار داده است. خوب سوال می شود این رابطه نسبی و سببی در حضرت آدم (ع) چگونه است؟ راهی نداریم جز اینکه بگوییم آن حضرت از انسان نما ها به وجود آمده است و آنها نسب آن حضرت به شمار می روند. زیرا در صورتی که معتقد باشیم خداوند ایشان را مستقیما از خاک آفریده است دیگر رابطه نسبی در مورد ایشان معنا نخواهد داشت. بنابراین این آیه گویای آن است که حضرت آدم (ع) از نسل انسان های آدم نما بوده است.
 بررسی و نقد این استدلال
  1- ابتدا باید روشن شود مراد از کلمه «الماء» در آیه چیست ؟ این کلمه آن گاه که در مورد منشا خلقت به کار رود در قرآن کریم دو کاربرد دارد :
 الف) یکی کاربرد عام است و مراد ماده ای است که همه موجودات از آن به وجود آمده اند. در آیه ای آمده است « وَ جَعَلْنا مِنَ الْماءِ كُلَّ شَيْ‌ءٍ حَي‌ » [2] و هر چيز زنده‌اى را از آب قرار داديم‌ . یا در آیه ای دیگر فرموده است « وَ اللَّهُ خَلَقَ كُلَّ دَابَّةٍ مِنْ ماء » [3] [4]
 ب) معنای دیگر آن ، نطفه است . « فَلْيَنْظُرِ الْإِنْسانُ مِمَّ خُلِقَ (5) [5] خُلِقَ مِنْ ماءٍ دافِقٍ » [6] و یا در آیه ای دیگر فرموده است « أَ لَمْ نَخْلُقْكُمْ مِنْ ماءٍ مَهينٍ (20) [7] فَجَعَلْناهُ في‌ قَرارٍ مَكينٍ » [8] آيا شما را از آبى پست و ناچيز نيافريديم، سپس آن را در قرارگاهى محفوظ و آماده قرار داديم.
 آیا در آیه مورد بحث معنای اول مراد است که در این صورت شامل حضرت آدم (ع) می شود یا معنای دوم که شامل تنها فرزندان حضرت آدم (ع) می شود؟ در اینجا باید به سراغ قرینه رفت. اگر یک طرف دارای قرینه باشد می توان به آن استدلال نمود اما در صورتی که قرینه یافت نشود ، کلام برای چنین استدلالی مجمل خواهد بود .
 وقتی به ادامه آیه نظر می شود قرینه ای بر معنای دوم بدست می آید . فرموده است «فجعله نسبا و صهرا » بیشتر مفسرین [9] گفته اند معنای این کلام این است که انسان از نظر جنس دو گونه است مذکر و مونث. ارتباط انسان گاه از طریق پدر است و گاه ارتباط از طریق زن و دختر و مانند آن . بنابراین مراد از نسب ، مرد و مراد از صهر ، زن است . این مفسرین دلیل و قرینه بر این مطلب را ، آیاتی دانسته اند که به بحث منشاء خلقت پرداخته و در کنار آن مساله جنسبت را بیان کرده است . قرآن کریم در سوره نجم می فرماید «وَ أَنَّهُ خَلَقَ الزَّوْجَيْنِ الذَّكَرَ وَ الْأُنْثى‌ (45) [10] مِنْ نُطْفَةٍ إِذا تُمْنى‌ » [11] و اوست كه دو زوج نر و مادّه را آفريد.از نطفه‌اى هنگامى كه خارج مى‌شود(و در رحم مى‌ريزد). و یا در سوره قیامت می فرماید «أَ لَمْ يَكُ نُطْفَةً مِنْ مَنِيٍّ يُمْنى‌ (37) [12] ثُمَّ كانَ عَلَقَةً فَخَلَقَ فَسَوَّى (38) [13] فَجَعَلَ مِنْهُ الزَّوْجَيْنِ الذَّكَرَ وَ الْأُنْثى‌ » [14] آيا او نطفه‌اى از منى كه در رحم ريخته مى‌شود نبود؟! سپس بصورت خون بسته در آمد، و خداوند او را آفريد و موزون ساخت. و از او دو زوج مرد و زن آفريد!. قرآن کریم در مساله خلقت انسان گاه منشا خلقت را مقدم داشته و سپس مساله جنسبت را مطرح کرده است و گاه جنسیت را مقدم نموده و بعد مساله منشا خلقت را بیان فرموده است .
 با توجه به قرینه قرار دادن این آیات از باب اینکه « القرآن یفسر بعضه بعضا » معنای ماء در آیه مورد بحث روشن می شود . و آن اینکه مراد از آن نطفه یعنی معنای دوم است. با توجه به این معنا آیه دیگر شامل حضرت آدم (ع) نمی باشد تا بخواهد دلیلی بر فرضیه تکامل باشد.
 2- وجه دیگر توجه به این اصل است که آیات قرآن کریم بلا شک ناظر به فهم عرف است. این یک اصل تفسیری و زبان شناختی است. در تفسیر قرآن رعایت دو اصل لازم و ضروری است : اول رعایت ضوابط زبان عربی و دیگر رعایت قواعد محاوره . کلام الهی نیز ناظر به فهم متعارف عرف بیان شده است «وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ رَسُولٍ إِلاَّ بِلِسانِ قَوْمِهِ لِيُبَيِّنَ لَهُم‌» [15] ما هيچ پيامبرى را، جز به زبان قومش، نفرستاديم؛ تا(حقايق را) براى آنها آشكار سازد.
 در اینجا به آقای دکتر سحابی می گوییم: شما خود می گویید معنا نمودن نسب و صهر در مورد حضرت آدم (ع) مشکل است. حال اگر فرض کنیم که فرضیه شما را نیز قبول کرده ایم آیا واقعا عرف از مساله نسب و صهر، اجداد گذشته از حیوانات انسان نما ، یا سایر جانداران دیگر را می فهمد؟ آیا عرف مخاطب قرآن از این کلام رابطه داشتن خود با اسب و میمون و حیوانات دیگر را به عنوان اجداد خویش می فهمد ؟ روشن است که چنین نیست . آنچه عرف از معنای نسب و صهر می فهمد، پدر و مادر و خواهر و برادر و همسر و مانند آن است نه حیوانات انسان نما و یا سایر حیوانات دیگر . لذا خود همین نکته مبعدی است که جلوی استدلال شما بر فرضیه تحول را می گیرد .
 سوال و جواب
 شما می گویید در معنا نمودن آیات قرآن، باید معنایی نمود که عرف آن عصر، آن معنا را بفهمند در صورتی که پاره ای از آیات قرآن اینگونه است که در اعصار بعد و با بالا رفتن دانش بشر، معنای آنها فهمیده می شود. این امر چگونه است ؟
 پاسخ این است که درست است که قرآن کریم دارای بطون است و برخی از لایه های معنایی آن به مرور زمان بدست می آید اما آیات قرآن یک معنای اولیه دارد که برای همه قابل فهم است . این معنایی که دکتر سحابی در اینجا نموده است خارج از فهم متعارف است .
 
 * * *
 اللهم صل علی محمد و آل محمد


[1] فرقان /سوره 25، آیه 54.
[2] انبیاء /سوره 21، آیه30.
[3] نور /سوره 24 ،آیه 45.
[4] دایره معنای آیه اول وسیع تر است و همه جانداران را در بر می گیرد اما آیه دوم شامل جانداران جنبنده می شود .
[5] طارق /سوره 86 ،آیه 5.
[6] طارق/سوره 86 ،آیه 6.
[7] مرسلات /سوره 77 ،آیه 20.
[8] مرسلات/سوره 77 ،آیه 21.
[9] ر . ک کشاف ، ج3 ، ص 278 ؛ مجمع البیان ، ج8-7 ، ص 175 ؛ مفاتیح الغیب ، ج24 ، ص 101 ؛ المیزان ، ج15 ، ص 229
[10] نجم /سوره 53 ،آیه 45.
[11] نجم/سوره 53 ،آیه 46.
[12] قیامت/سوره 75 ،آیه 37.
[13] قیامت /سوره 75 ،آیه 38.
[14] قیامت /سوره 75 ،آیه 39.
[15] ابراهیم /سوره 14،آیه 4.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo