< فهرست دروس

درس کلام استاد ربانی

92/01/31

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع بحث: نظریه تکامل انواع و رابطه آن با آموزه های دین
 فرضیه های بیان شده درباره تکامل انواع
 درباره نظریه تکامل انواع و نسبت آن با آموزه های دینی نکاتی به صورت مقدماتی بیان شد. در ادامه بحث ابتدا به بررسی فرضیه هایی که در این زمینه مطرح شده می پردازیم و شواهد و دلایل آنها را مورد ارزیابی قرار می دهیم، سپس جایگاه این فرضیات از نظر علمی بررسی می کنیم تا روشن شود آیا از نظر دانشمندان این فرضیه مورد قبول است یا نه ؟ بعد از آن در صورت پذیرفته شدن این فرضیه، به بررسی پیامدهای آن و ناسازگاری هایی که احیانا با آموزه های دینی دارد می پردازیم .
 فرضیه لامارک
 اولین فرضیه درباره تحول انواع را لامارک فرانسوی (1744 1829 م) مطرح کرده است . فرضیه وی بر دو پایه استوار است :
 1- وی گفته است تجربه نشان داده که موجودات زنده در شرایط مختلف محیطی نیازهای متناسب با آن شرایط دارند و برای رفع آن نیازها و زنده ماندن، اندام و عادات جدیدی در آنها بوجود می آید .
 2- پایه دوم این فرضیه این است که تغییراتی که در اثر شرایط محیطی در فرد به وجود آمده است از طریق تکثیر و تولید مثل و بر اساس توارث به نسل های بعدی منتقل می شود و کم کم، این تفاوت هایی که در ابتدا موقتی بود به صورت امری ثابت در می آید.
 آقای لامارک بر اساس این دو مقدمه، این فرضیه را مطرح کرده است که انواعی که اکنون در زمین مشاهده می شود طی یک فرایند طولانی و بدلیل تغییر شرایط و انتقال این خصوصیات از طریق وراثت ، به وجود آمده است و این گونه نیست که از اول انواع مستقلی پدید آمده است.
 در کتاب تاریخ علم دام پیر، درباره نظریه لامارک این گونه آمده است « وی در صدد بود بر اساس توارث انباشته تغییرات که عمل محیط موجب آن است علت تطور را تعیین کند [در اینجا هر دو پایه نظریه وی آمده است ] به نظر وی اگر تغییرات لازم، در رفتارها، ثابت و دیر پای شود اعضای قدیمی تغییر خواهد کرد یا بر اثر نیاز به اعضای جدید آنها را بوجود می آورد . به این ترتیب نیاکان زرافه با سر کشیدن مداوم به طرف برگ شاخه ای که دور از دسترس آنها بود گردن های بلندی پیدا کردند و تغییر ساخت که به این ترتیب پیدا شد از راه وراثت تکامل یافت و تشدید شد » [1]
 نظیر همین تعبیر در کتاب تاریخ و فلسفه علم ویلیام حال زی حای آمده است « لامارک عقیده داشت که صفت های اکتسابی می تواند موروثی باشد. او چنین توارثی را علت اصلی دگرگونی تطور گرا قلمداد می کرد . از نظر او همه موجودات زنده، آگاهانه تلاش می کنند تا با شرایطی که بر زندگی شان حاکم است منطبق شوند [ شهید مطهری نیز بر مساله هدایت یافتگی موجودات تاکید فراوانی نموده است و گفته است موجودات دارای یک نوع درک غریزی و گونه ای هدایت یافتگی خاص هستند. و همین اساس است که برهان هدایت مطرح می شود. ایشان همچنین فرموده است قرآن کریم بیش از اینکه در مساله شناخت خداوند، نظام موجودات مطرح نماید به مساله هدایت یافتگی آنان توجه داشته است ] نتیجه تلاش جان داران به ارث می رسد و در نسل های بعد تغییر می کند » [2]
 منابع دیگری که شبیه همین مطلب را آورده اند عبارتند از: سیر حکمت در اروپا ، ص 672 ؛ کتاب توحید، استاد شهید مطهری، ص 240 و کتاب آخرین فرضیه های تکامل، آیت الله مکارم ، ص 306 .
 استاد مطهری در این باره فرموده است « پس اصل اول نظريه لامارك تأثير محيط است، اصل دوم پيدايش نيازمنديهاى جديد و عادات جديد بر اساس آن نيازمنديهاست، و اصل سوم اين است كه اين صفات با وراثت منتقل مى‌شود؛ اينها اصول سه‌گانه لامارك است.» [3]
 برخی از مثالها و شواهدی که بر این فرضیه بیان شده از این قرار است : مثال زرافه که مثال معروفی است و بیان شد . نمونه دیگر حیوانات دریایی است که گفته شده برخی از آنها بخاطر اینکه نیازی به چشم ندارند ، این عضو در آن ها از بین رفته است اما چون به حس لامسه قوی نیازمند شده اند، برجستگی هایی در بدن آنها ایجاد شده تا حس قوی تری داشته باشند . یا پاهای مرغابی مانند مرغ های دیگر بوده است اما چون ضرورت اقتضا می کرده وارد آب شود و از آنجا غذا بدست آورد، ‌برای شنا نمودن کم کم میان انگشتان پای او پرده ی نازکی ایجاد شده است. مثال بعدی قضیه شاخ برخی حیوانات نر است که قبلا بیان شد. مرغ ماهی خوار نیز به عنوان نمونه دیگر بیان شده است . این مرغ دارای پاهای کوچک و نوک درازی است. وجه آن نیز این است که این حیوان در آب های کم عمق و در میان گل و لای بدنبال غذای خود می گردد و این نیاز باعث بوجود آمدن این اندام در او شده است . وی گفته است اسب نیز در ابتدا گوشت خوار بوده اما در اثر تغییر شرایط علف خوار شده است .
 نقد و بررسی فرضیه لامارک
 هر دو مقدمه ای که آقای لامارک مطرح کرده از نظر علمی مورد نقد و مناقشه قرار گرفته است. و نتیجه ای که آید آن شده این است که دانشمندان از آن عبور کرده اند . این نظریه اکنون در علم جایگاهی ندارد و به جای آن نظریه داروین مطرح شده است .
 نقدهای وارد بر این نظریه از این قرار است :
 1- یکی از حضاری که در جلسه درس استاد مطهری حضور داشتند نقد جالبی را مطرح کرده و گفته است اصل این مساله که محیط تغییراتی در موجود زنده ایجاد می کند قابل انکار نیست. اما سخن در این است که این تغییرات هر چند در یک صنف اتفاق می افتد اما هرگز آن مقدار نیست که نوعی به نوع دیگر تبدیل شود.
 عبارت ایشان چنین است « محيط در ساختمان بدنى اشخاص و حيوانات البته تأثير دارد، ولى به آن صورت كه انواع مختلف و نقشهاى گوناگون حيوانات تحت تأثير محيط باشد، چنين چيزى عاقلانه نيست. مثلا اگر گفته شود كه حيوانات به خاطر دفاع از خودشان مجبور بوده‌اند كه از سر خود به عنوان سلاحى دفاعى استفاده كنند و به تدريج بر اثر اين ضرورت روى سر آنها شاخ پيدا شده است، پس چرا گاو دو شاخ پيدا كرده و كرگدن يك شاخ وسط سرش پيدا شده و اسب اصلا شاخ پيدا نكرده است؟ ثانيا چرا در اثر تغيير شرايط محيط، آن عضوِ تغيير شكل‌يافته به شكل اول خود درنيامده است؟ مثلا امروزه ديگر آذوقه زرافه در سطح صاف و بر روى زمين هموار و نه لزوما در بلنديها يافت مى‌شود، پس چرا گردنش كوتاه نشده است؟» [4]
 در انسانها نیز عادات و خوراک و خصوصیات بدنی انسان ها نیز متناسب با مکان زندگی و شرایط شغلی خویش فرق می کند . حضرت امیر المومنین (ع) فرمودند « إِنَّ الشَّجَرَةَ الْبَرِّيَّةَ أَصْلَبُ عُوداً وَ الرَّوَاتِعَ الْخَضِرَةَ أَرَقُّ جُلُوداً وَ النَّابِتَاتِ الْعِذْيَةَ أَقْوَى وَقُوداً وَ أَبْطَأُ خُمُودا » [5] بدانيد درختان بيابانى چوبشان سخت‌تر، و درختان سرسبز پوستشان نازك‌تر، و گياهان صحرايى آتششان قوى‌تر، و خاموشى آنها ديرتر است. اما این تغییرات در نهایت تغییر جزئی ایجاد می کند نه تا آن حد که انسان به موجود دیگری تبدیل شود .
 2- اشکال دیگر این نظریه آن است که اگر این تغییرات لازمه ضروری زندگی موجود زنده است و به صورت تدریجی شکل می گیرد، تا بخواهد این تغییر در طی سالیان طولانی ایجاد شود نسل موجود از بین رفته است. و این تغییرات جزئی پاسخگوی دفاع موجود در مقابله با حوادث نیست .
 این نقد را دانشمندی بنام امیل بوبینو مطرح کرده است « تغییرات جزئی و فردی چون همیشه خفیف و ناچیزند سود و زیان آنها نیز بسیار کوچک است. آیا این تغییرات می تواند تحولی به منظور انتخاب فرد لایق تر و مستعد تر انجام دهند؟ هیچ کس نمی تواند بپذیرد که شاخی در حدود چند میلی متر می تواند صاحب خود را از گزند حوادث برهاند . وی آنگاه می افزاید فقط تغییرات بزرگ می تواند محاسن یا معایب کافی را برای انجام انتخاب اصلح پدید آورد. از این روی امتیازات فردی دارای اهمیت بسیار کوچکی می باشند. » [6]
 3- اگر چنانچه این تغییرات در اثر تغییر شرایط محیط صورت گرفته باشد باید با بازگشت شرایط، آن موجود نیز به حالت اول باز گردد. در حال که می بینیم چنین چیزی اتفاق نیفتاده است . مثلا با اینکه شرایط غذایی برای زرافه فرق کرده است اما تغییری در او حاصل نشده است .
 4- یکی از دانشمندی طبیعی بر مگس سرکه آزمایشی انجام داد و آن را در 69 نسل این حشره تکرار کرد. وی مگس را در محیط تاریکی قرار داد به گونه ای که بینایی وی دچار اختلال شود و از بین برود . سپس همین محیط را نگاه داشت تا مگس ها زاد و ولد نمایند و تا 68 نسل این کار را انجام داد. اما وقتی در نسل 69 این مگس آنان را در محیط روشن قرار داد، مشاهده کرد بینایی مگس مانند نسل اول می باشد. این امر گویای آن است که تغییر محیطی نمی تواند به عنوان علت تامه تغییر در حیوان به شمار آید .
 حاصل اینکه تغییرات موجودات زنده در اثر تغییر شرایط فی الجلمه مورد پذیرش است اما این تغییرات در حدی نیست که بتواند نوعی را به نوع دیگر تبدیل کند .
 
 * * *
 اللهم صل علی محمد و آل محمد


[1] تاریخ علم دام پیر ، ص 318
[2] تاریخ و فلسفه علم ، ص 345
[3] مجموعه آثار ، ج 4 ، ص 209
[4] مجموعه‌آثاراستادشهيدمطهرى، ج‌4، ص: 210 و 211
[5] نهج البلاغه ، خ 45 ، ص 418
[6] دارونیسم و آخرین فرضیه های تکامل ، ص 111 و 112

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo