< فهرست دروس

درس کلام استاد ربانی

91/10/04

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع بحث : رابطه خوارق عادات به عنوان یک باور دینی با علم
 رابطه معجزات با قاعده علیت
 پرسشی در این جلسه مورد بررسی قرار می گیرد آن است که چه نسبتی میان معجزات و اصل علیت برقرار است؟ برخی تصور کرده اند که معجزه ، نقض قانون علیت به شمار می رود و به همین خاطر منکر معجزه شده اند . و در مقابل برخی معجزات را در راستای نظام علیت می دانند . برای پاسخ به این پرسش ابتدا باید اصل علیت به درستی شناخته شود. لذا به این امر می پردازیم .
 علیت عبارت از رابطه وجودی میان دو شی است. علیت امری مفهومی نیست بلکه مربوط به وجود است . وجود شی به گونه ای است که از دیگری ناشی شده است ، این رابطه را علیت گویند . حکیم سبزواری در این باره می فرماید : آنچه که شی به آن نیاز دارد علت و شی نیازمند، معلول است « إن الذي الشي‌ء إليه افتقرا فعلة و الشي‌ء معلولا يرى‌» [1]
 نکته قابل توجه در اینجا این است که انسان از کجا یافته این رابطه را می یابد و حکم می کند که در نظام وجود این رابطه باید باشد؟ در اینجا باید به سراغ راههای معرفت رفت و آنها را مورد دقت قرار داد . یکی از راههای معرفت در انسان، شهود است. اما آیا می توان گفت که اصل علیت و وابستگی وجودی از راه حضور منکشف شده است یا نه؟ راه دیگر ، ادراک حسی است. آیا می توان با حواس پنچ گانه رابطه علیت را حس و تجربه نمود؟ راه سومی که برای شناخت و معرفت به امور وجود دارد ، تفکر و تعقل است . از کدامیک از این سه راه می توان رابطه علیت را فهمید؟ از طریق شهود ممکن است بتوان اصل علیت را درک کرد اما همان طور روشن است، این راه عمومی نبوده و اختصاص به افراد خاصی دارد. در حالی که اصل علیت ، یک اصل پذیرفته شده عمومی میان همه انسان هاست. از راه حس نیز نمی تواند رابطه علیت را درک کرد زیرا حواس تنها چیزهایی را درک می کنند که محسوس باشد در حالی که رابطه علیت حسی نیست بلکه نیازمند کشف و حدس است . تنها چیزی که توسط حس در این رابطه درک می شود تعاقب و همزمانی دو پدیده است و این امر غیر از علیت است زیرا همان طور که در تعریف علیت گفته شد، علیت آن است که وجود چیزی نیازمند وجود دیگری باشد . وقتی شیشه توسط سنگ شکسته می شود ، آنچه انسان توسط حس درک می کند این است که می بیند میان برخورد سنگ و شکستن شیشه همزمانی برقرار است و یا در مورد احراق آتش، سوزندگی را با شعله ها آتش می بیند. اما دیگر حس قادر به درک رابطه وجودی میان آنها نیست . حتی اینکه گفته می شود حس می تواند مقارنت و همزمانی را درک کند از باب مسامحه است زیرا همین امور نیز اموری انتزاعی هستند که از راه عقل بدست آمده اند. لذا تنها راهی که برای کشف این رابطه وجود دارد ، فکر و عقل است.
 طریقه درک رابطه علیت توسط انسان
  فکر انسان اعم از اینکه مرد باشد یا زن و یا فارق از اینکه چه دین و آیینی را برگزیده است اصل واقعیت را می پذیرد. انسانی که فکر و عقل دارد و سوفسطایی هم نیست، این اصل که « واقعیت هست » به صورت بدیهی قبول دارد. سپس عقل از این نقطه شروع به تحلیل می کند و می اندیشد که این امری که واقعیت دارد یا خود بسنده است و یا نیست . به تعبیر فلسفی یا ممکن است یا واجب و به تعبیر کلامی یا حادث است و یا غیر حادث . عقل به روشنی می یابد که این امر واقعی قطعا از یکی از این دو حال خارج نیست . بعد از این عقل حکم می کند که اگر آنچه موجود است خود بسنده نباشد قطعا به دیگری نیازمند است . و این امر همان اصل علیت است . بنابراین اصل علیت توسط عقل و با یک تحلیل در وجود و عالم هستی بدست می آید و هر انسان دارای فکری در صورتی که آن را تصور کند ، فورا آن را تصدیق می نماید. « إن الذي الشي‌ء إليه افتقرا فعلة و الشي‌ء معلولا يرى‌ »
 بر اساس آنچه گفته شد پاسخ این سوال که آیا معجزات نقض قانون علیت است یا نه ، روشن می شد. اگر کسی قائل باشد که قانون علیت از راه حس بدست آمده است در این صورت وقوع معجزه را بر خلاف این قاعده می داند و می گوید معجزه قاعده علیت را نقض می کند. زیرا در این صورت معنای قاعده علیت این است که هر شی طبیعی نیازمند علت طبیعی است. افرادی مانند هیوم که در معرفت شناسی قائل به اصالت حس و تجربه هستند، چون منکر ماوراء طبیعت هستند و نتوانسته اند رابطه معجزات را با قاعده علیت را بدست آورند آن را انکار نموده اند. معرفت شناسی آنان اقتضا می کند تنها امور حسی را قبول کنند . اگر چیزی حسی نباشد یا می گویند اصلا نیست و یا لااقل شکاک می شوند و می گویند نمی دانیم .
 اما طبق منهج و روشی که بیان شد و گفته شد که قاعده علیت توسط عقل درک می شود، دانسته می شود که اولا رابطه علیت یک امر حسی نیست ثانیا معجزات، نقض کننده قاعده علیت نیستند زیرا معجزات نیز در این نظام علیت قرار دارند منتهی علت آنها طبیعی نیست .
 بنابراین یگانه راه معقول برای کشف قاعده علیت ، تقعل است . عقل فارق از همه امور می فهمد که امری که واقعیت دارد یا ممکن است یا غیر ممکن، و امر ممکن نیز نیازمند غیر است. مرحوم حاجی می فرماید « قد لزم الإمكان للمهية و حاجة الممكن أولية » [2] ایشان نیز در این عبارت احتیاج و فقر را ملاک نیازمندی دانسته است . بر اساس این منهج دیگر معجزات نقضی بر قانون علیت ایجاد نمی کند.
 مرحوم شهید مطهری در این باره می فرماید: کسانی که فکر می کنند معجزه اصلا علت ندارد و آن را صدفه می دانند آن را نقض قانون علیت می دانند. اما اگر کسی معجزه را فعل الهی می داند دیگر انکار قانون علیت نکرده است بلکه خداوند را علت قدرتمند آن می داند. آنچه دیگران از باب رابطه اسباب و مسببات تشریح می کنند نیز در آخر به درب خانه الهی می رسند اما اینها مستقیما آن را به خداوند نسبت می دهند .
 نقد اشاعره بر اساس نقل
 با توجه به این مطلب این اشکالی که برخی بر اشاعره گرفته اند و گفته اند « اشاعره چون همه چیز را فعل مستقیم الهی می دانند لذا منکر قانون علیت هستند» رد می شود . زیرا آنچه اشاعره منکر شده اند علیت نسبی و خاص است نه اصل علیت . آنها تنها خداوند را علت مستقیم اشیاء می دانند و معتقد هستند که خدای متعال بدون واسطه ، اشیاء را ایجاد می کند اما عادت الهی بر این تعلق گرفته که این ایجاد را همزمان با وقوع پدیده ای انجام می دهد. مثلا خدای متعال است که سوزندگی را در آتش ایجاد می کند اما ایجاد این سوزندگی همزمان با نمایان شده آتش است. بنابراین اینان منکر اصل علیت نیستند بلکه علیت خاص و غیر خداوند را منکر هستند. بنابراین از راه عقلی که ناقض قاعده علیت باشد نمی توان به اشاعره خرده گرفت . البته کلام آنان بر اساس نقل مردود شمرده می شود زیرا قرآن کریم علیت امور طبیعی را به رسمیت شناخته است. می فرماید « كَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنابِلَ في‌ كُلِّ سُنْبُلَةٍ مِائَةُ حَبَّةٍ » [3] در این آیه شریفه خوشه شدن را به بذر نسبت داده است . و یا در آیه دیگر می فرماید « وَ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَراتِ رِزْقاً لَكُ » [4] کلمه «به » به معنای سببیت است . یعنی باران سبب خارج شدن محصول دانسته شده است .
 نکته :
 امروزه درک افراد افزایش یافته و عقل ها باز شده است حتی دانش آموزان اموری را می فهمند و از کارهای سر در می آورند که سابقا افراد تحصیل کرده آنها را می دانستند. به همین خاطر است که اگر ما شل بجنبیم، سفت می خوریم . پس باید به صورت عمیق کار نمود. این همان روش شهید مطهری است. مقام معظم رهبری درباره شخصیت و روش ایشان فرمودند آقای مطهری معیار است و بر شانه های ایشان باید بایستیم و مسائل جدید را حل کنیم . مقصود این است که مطلب را خوب بشکافیم و بررسی کنیم تا حاق و عمق مساله روشن شود .
 معجزات و اصل سنخیت علت و معلول
 سوال کلیدی دیگری که در رابطه با معجزه و قاعده علیت مطرح است مربوط به قاعده سنخیت است. باید دانست که قاعده علیت که رابطه وجودی میان دو شی را بیان می کند بی ضابطه نیست بلکه میان علت و معلول نوعی هماهنگی و مسانخت برقرار است . تعابیری که برای سنخیت بیان شده متفاوت است . علامه طباطبایی در نهایه می فرماید « و من الواجب أن يكون بين المعلول وعلته سنخية ذاتية هي المخصصة لصدوره عنها وإلا كان كل شي‌ء علة لكل شي‌ء وكل شي‌ء معلولا لكل شي‌ء فلو صدر عن العلة الواحدة التي ليس لها في ذاتها إلا جهة واحدة معاليل كثيرة بما هي كثيرة متباينة لا ترجع إلى جهة واحدة تقررت في ذات العلة جهات كثيرة متباينة متدافعة » [5] واجب است که میان علت و معلول سنخیت وجودی باشد و همین خصوصیت باعث شده که شی از او صادر شود و الا لازم می آید هر چیزی علت هر چیز دیگری باشد . شبیه همین سخن را ایشان در بدایه نیز آورده اند .
 مرحوم علامه در المیزان نیز ذیل آیه « قُلْ كُلٌّ يَعْمَلُ عَلى‌ شاكِلَتِهِ فَرَبُّكُمْ أَعْلَمُ بِمَنْ هُوَ أَهْدى‌ سَبيل » [6] این بحث را آورده و فرموده است « ذكر الحكماء أن بين الفعل و فاعله و يعنون به المعلول و علته الفاعلة سنخية وجودية و رابطة ذاتية يصير بها وجود الفعل كأنه مرتبة نازلة من وجود فاعله و وجود الفاعل كأنه مرتبة عالية من وجود فعله بل الأمر على ذلك بناء على أصالة الوجود و تشكيكه. » [7]
 
 
 
 
 * * *
 اللهم صل علی محمد و آل محمد


[1] شرح منظومه ، ج 2 ، ص 405
[2] شرح منظومه ، ج 2 ، ص 254
[3] بقره ، 261
[4] بقره ، 22
[5] نهایه الحکمه ، ص 166
[6] اسراء ، 84
[7] المیزان ، ج 13 ، ص 194

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo