< فهرست دروس

درس کلام استاد ربانی

91/09/18

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع بحث: رابطه خوارق عادات به عنوان یک باور دینی با علم
 موضوع بحث بررسی این پرسش بود که آیا معجزات، فعل مستقیم الهی است یا بواسطه نفس نبی و به اذن الهی صورت می گیرد؟ در این باره اقوال مختلفی بیان شد که سه دیدگاه را بیان می کردند:
  1. معجزات فعل مستقیم الهی است و نفس نبی تنها نمایش دهنده آن است . اشاعره و گروهی دیگر این دیدگاه را برگزیدند .
  2. معجزات برخواسته از قدرت روحانی انبیاء است که به اذن الهی انجام می شود .
  3. دسته ای از معجزات فعل مستقیم الهی و دسته ای دیگر برخواسته از نفس نبی است .
 بررسی فاعل معجزات در آیات و روایات
 در بررسی آیات قرآن کریم این نظر تقویت شد که معجزات به حسب مورد متفاوت است، گاه فعل بی واسطه الهی است و گاه بواسطه نفس نبی صورت می گیرد . ظواهر برخی از آیات گویای آن است که معجزه فعل مستقیم الهی است و ظواهر برخی دیگر از آیات، معجزه را به نفس نبی نسبت داده است .
 در این میان برخی از صاحب نظران به آیه کریمه « وَ ما كانَ لِرَسُولٍ أَنْ يَأْتِيَ بِآيَةٍ إِلاَّ بِإِذْنِ اللَّه‌» [1] استناد کرده و گفته اند: این آیه معنایی عام داشته و بیان می دارد که همه معجزات برخواسته از نفس و روح الهی نبی و به اذن الهی صورت می گیرد. ایشان بر این مدعی به کلمه «باذن الله » استناد کرده و گفته اند اذن الهی آن گاه معنا دارد که فعل از نفس نبی صادر شود و الا اگر معجزه ، فعل مستقیم خداوند متعال باشد دیگر اذن معنا ندارد . در جلسه قبل بیان شد که این استدلال ناتمام است زیرا :
  1. در کلمه « یاتی به » از نظر معنا دو احتمال وجود دارد . اول اینکه این کلمه به معنای یظهر باشد، در این صورت باء به معنای معیت است و دیگر اینکه به معنای یفعل باشد که در صورت باء به معنای سببت است. هر دو احتمال ممکن و نیازمند قرینه است .
  2. اگر حرف باء را در کلمه « یاتی به » به معنای سببیت بگیریم باز عمومیتی که گفته شده بدست نمی آید زیرا معنای آیه این است که آنچه رسول می آورد،‌ فعل او بوده و به اذن الهی صورت می گیرد، دیگر بیان نمی کند که همه معجزات برخواسته از نفس نبی است .
 از نظر روایات به نظر می رسد در این باره وجه خاصی وجود نداشته باشد کما اینکه کسانی که به این بحث پرداخته اند نیز در این باره چیزی نگفته اند اما با این حال باب این بحث باز است و می توان در آن به تحقیق پرداخت .
 بررسی فاعل معجزات از نظر عقل
 امامیه و معتزله بر خلاف اشاعره قائل به نظام اسباب و مسببات هستند و معتقدند برخی از پدیده ها با واسطه از خدای متعال صادر می شود. در مورد معجزات متکلمان امامیه و معتزله عبارتی دارند که در بادی امر این مطلب از آن استفاده می شود که معجزه فعل الله است نه فعل النبی. آنها استدلال کرده اند که معجزه تصدیق فعلی به جای تصدیق قولی از طرف خدای متعال است. اگر فردی که مدعی نبوت است بخواهد موید را نیز از طرف خود بیاورد، در این صورت از نظر عقلایی مورد پذیرش نیست. لذا باید موید او از جانب دیگری باشد و آن جانب همان کسی است که وی ادعا می کند از طرف او برانگیخته شده است . مرحوم شیخ الطائفه در این باره می فرماید « و لا طريق الى معرفة النبي إلا بالمعجز ... و المعجز في اللغة عبارة عمن جعل غيره عاجزا مثل المقدر الذي يجعل غيره قادرا إلا «2» انه صار بالعرف عبارة عما يدل على صدق من ظهر على يده و اختص به. و المعتمد على ما في العرف دون مجرد اللغة. و المعجز يدل على ما قلناه بشروط:
 1- ان يكون خارقا للعادة.
 2- ان يكون من فعل اللّه أو جاريا مجرى فعله.
 3- ان يتعذر على الخلق جنسه «3» أو صفته المخصوصة.
 4- ان يتعلق بالمدعى على وجه التصديق لدعواه. » [2]
 می فرماید: معجزه چیزی است که دلالت می کند بر صدق کسی که بدست او ظاهر شده است . این معجزه برای اینکه به این معنا دلالت کند شروطی دارد : 1- خارق العاده باشد 2- فعل خداوند یا جاری مجرای او باشد 3- مردم نتوانند مانند آن را بیاورند . 4- مطابق دعوی او باشد . ایشان سپس در ادامه می فرماید :
 « و انما اعتبرنا كونه خارقا للعادة لأنه لو لم يكن كذلك لم يعلم انه فعل للتصديق دون ان يكون فعل بمجرى العادة، ألا ترى انه لا يمكن ان يستدل بطلوع الشمس من مشرقها على صدق الصادق و يمكن بطلوعها من مغربها و ذلك لما فيه من خرق العادة.
 و اعتبرنا كونه من فعل اللّه لأن المدعي إذا ادعى ان اللّه يصدقه بما يفعله فيجب ان يكون الفعل الذي قام مقام التصديق من فعل من طلب منه التصديق و إلا لم يكن دالا عليه و فعل المدعي كفعل غيره من العباد لأنه لا يدل على التصديق و انما يدل فعل من ادعي عليه التصديق. » [3]
 شاهد سخن ما در اینجاست که می فرماید: آورنده معجزه می گوید که خداوند در کاری که او ادعا نموده وی را تصدیق می کند. برای پذیرفته شدن سخن او باید یا قولی از طرف او داشته باشد یا فعلی که قائم مقام تصدیق قولی است ارائه دهد. اما اگر کاری را از پیش خود بیاورد در این صورت دلالت بر آن آمدن از طرف خداوند ندارد بلکه مانند فعل سایرین است . این مانند این است که کسی بگوید من از طرف رهبری، به سوی شما فرستاده شده ام . وقتی از وی سوال می شود دلیل تو چیست می گوید من می توانم فلان هنرنمایی را انجام دهم. مسلم است که از وی پذیرفته نمی شود زیرا عقلا آنگاه حرف وی را می پذیرند که یا دستور کتبی از طرف رهبری داشته باشد یا یکی از اختصاصات رهبری در اختیار او باشد و یا بگونه ای دیگر تایید رهبری مشخص شود. بنابراین اگر خودش کاری از پیش خود ارائه دهد، مدعای او را ثابت نمی کند.
 مثل این عبارت در کتاب «المنقذ من التقلید« و «تقریب المعارف» نیز آمده است . تا اینجا از عبارت ایشان بدست آمد که معجزه فعل مستقیم الهی است. اما در ادامه سوال و جوابی مطرح می شود که صورت مساله را تغییر می دهد و باید بدان توجه داشت . برخی افراد بدون اینک تحقیق کاملی نسبت به سخن این بزرگان داشته باشند گفته اند که مرحوم شیخ الطائفه ، حمصی و ابوالصلاح درباره معجزه همان دیدگاه اشاعره را دارند در حالی که این ادعا، نادرست است. آنچه در ادامه می آید نادرستی آن را روشن می کند .
 مرحوم شیخ الطائفه می فرماید « فان قالوا: أ ليس لو كان القرآن من فعل «1» النبي (ص) لدل على صدقه و كذلك نقل الجبال و طفر البحار يكون معجزا و ان كان جميع ذلك من فعل المدعي للنبوة.
 قلنا: لو كان القرآن من فعله و خرق العادة بفصاحته، لكان المعجز في الحقيقة اختصاصه بالعلوم التي تأتى منه بها هذه الفصاحة و تلك العلوم من فعل اللّه تعالى. و كذلك طفر البحر و نقل الجبل انما يكون المعجز اختصاصه بالقدر التي خلقها اللّه تعالى فيه التي يتمكن «2» بها من ذلك، و تلك من فعله، فلم يخرج عما قلناه. هذا على مذهب من يقول بالصرفة، فأما من يعتبر مجرد «3» خرق العادة فقط فانه يقول ان ذلك الكلام الخارق للعادة أو حمل الجبال هو المعجز لأنه لو لم يكن كذلك لما أمكن «4» اللّه تعالى منه.» [4]
 سوال شده که اگر فرض کنیم قرآن فعل پیامبر باشد یا جابجا شدن کوه و شکافته شدن دریا که از پیامبر صادر شده ، فعل خود او باشد آیا این کار می تواند دلالت بر راست گوی او باشد یا نه ؟ مرحوم شیخ می فرماید اگر قرآن فعل مدعی باشد و به صورت خارق العاده باشد آن وقت معجز عبارت است از علمی که به او داده شده و هیچ کسی آن را ندارد . آن علم از طرف خداوند به نبی افاضه شده است. لذا این جا نیز کار خدای متعال است با این تفاوت که در صورت قبل خداوند کار را انجام داده و به نبی می سپارد و در اینجا خداوند قدرت و علم را به نبی می دهد و او آن را ایجاد می کند. در هر دو صورت ، کار بدست الهی صورت گرفته است اما در دومی یک گام عقب تر گذاشته ایم . در مورد جابجایی کوه و شکافته شدن دریا نیز همین مساله وجود دارد . زیرا هر چند فرض شده که نفس نبی انجام دهنده معجزه است اما قدرت را خدای متعال به او اعطا فرموده است.
 حاصل سخن متکلمان امامیه این می شود که هر دو گونه معجزه درست است و ممکن است صورت گیرد . پاره ای از معجزات فعل مستقیم الهی بوده و پاره ای دیگر از آنها از طریق نفس نبی صورت می گیرد منتها به اذن و مشیت و قدرتی که خداوند در نفس نبی ایجاد کرده است .
 عالمان معتزلی نیز در این باره ، قائل به تفصیل شده و دسته از معجزات را فعل مستقیم الهی و مابقی را برخواسته از نفس نبی با اذن الهی دانسته اند . قاضی عبد الجبار در کتاب المغنی می گوید « لا بد، فيما يدل على النبوة، من اجتماع شرطين: أحد هما: أن نعلم أنه من قبله تعالى. و الثانى: أن نعلم أنه خارج عن العادة. لأن عند هذين الشرطين، نعلم تعلقه بالدعوى على جهة التصديق.» [5] در جای دیگر گفته است « اعلم أن ما يصح من العبد أن يفعله، أو يجرى هذا المجرى، لا يجوز أن يكون دالا على صدقه، فيما يدّعيه من النبوة، و إن كان واقعا من قبله تعالى؛ لأنا لا نعلم منه، و حاله هذه، أنه وقع منه تعالى. فلا يصح أن يكون دالّا على صدقه؛ لأنا قدمنا أن ما يدل على ذلك يجب أن يكون المدعى ملتمسا له من قبله تعالى، على وجه يدل على صدقه/، فيما حمله من الرسالة. فإذا لم تصح هذه الطريقة، فيما ذكرناه، فيجب ألا يصح أن يكون دالا على نبوّته.» [6]
 نکته:
 در مقام اثبات این احتمال وجود دارد که آنچه فرد ادعا می کند از جانب خداوند نباشد بلکه توسط ارواح خبیثه یا شیاطین صورت گرفته باشد. متکلمین در اینجا راهی را برای تشخیص صدق مدعی فرد بیان کرده اند و آن اینکه گفته اند: کسی که کار خارق العاده را انجام می دهد یا در ادعای خویش راست می گویند یا دروغ. چنین کسی نمی تواند دروغ گو باشد زیرا فرض این است که مردم راهی برای شناخت کذب او ندارند، عقل نیز در این باره نمی تواند به آنها کمک کند، نقل سابقی هم نیست یعنی پیامبری از قبل او را مشخص نکرده است و لذا همه راهها بسته است در این صورت بر اساس مقتضای حکمت الهی، محال است معجزه بدست انسان دروغ گو قرار گیرد و باعث انحراف شود .
 دیدگاه فلاسفه
 فلاسفه معجزه را برخواسته از نفس روحانی نبی می دانند . اما آیا آنان دلیل عقلی دارند که دلالت کند معجزه نمی تواند فعل مستقیم الهی باشد؟ فلاسفه عمده حرفی که دارند این است که آنچه در عالم طبیعت رخ می دهد متجدد و متغیر است و چیزی که چنین ویژگی داشته باشد مستقیما به خداوند نسبت داده نمی شود زیرا مستلزم تجدد در ذات الهی خواهد بود و محال است . در جلسه بعد ان شاء الله این بحث پی گیری می شود . برای مطالعه در این زمینه به کتاب های زیر مراجعه شود :
  1. اسفار ، صدر المتالهین ، ج 8 ، ص 118
  2. گوهر مراد ، حکیم لاهیجی ، ص 344
  3. شهید مطهری ،‌ولاها و ولایت ها ؛ ص 98 و 99
  4. امام راحل (ره) ، طلب و اراده ، ص 64
 
 
 * * *
 اللهم صل علی محمد و آل محمد


[1] رعد ، 38
[2] الاقتصاد فی ما یتعلق بالاعتقاد ، ص 250
[3] همان
[4] همان ، ص 251
[5] المغنی ، ج 15 ، ص 171
[6] همان ، ص 200

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo