< فهرست دروس

درس کلام استاد ربانی

91/07/30

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع بحث: رابطه نقش آفرینی خداوند با نظام علی و معلولی طبیعت
 بررسی نظریه عدم قطعیت از نظر علمی
 موضوع سخن درباره نظریه جدیدی است که بنام «اصل عدم قطعیت» در دنیای علم پیدا شده است. این نظریه در دو زمینه در حوزه الهیات مورد استفاده قرار گرفته است :
  1. مساله اراده و مشیت الهی در عالم طبیعت
  2. اختیار و مرید بودن انسان
 ابتدا باید به بررسی این نظریه پرداخته شده و جایگاه آن در میان دانشمندان روشن شود، سپس به استفاده آن در حوزه الهیات پرداخته شود .
 عموم فیزیک دانان معتقد هستند که نمی توان در زمان واحد، وضع الکترونها و وزن و سرعت آنها را معین نمود. زیرا هر کدام که دقیق تر مورد بررسی قرار گیرد، دقت در طرف مقابل را کاهش می دهد. اما آیا این عدم قطعیت جنبه معرفتی دارد و ناشی از نارسایی ابزار و علم ماست یا نه جنبه واقعی داشته و دنیای اتم واقعا این گونه است، مورد اختلاف است؟
 فیزیک دانان در تفسیر نظریه عدم تعیین دو دیدگاه را ارائه نموده اند :
  • برخی از آنها اصل عدم تعین را امری واقعی دانسته و گفته اند آنچه در دنیای اتم می گذرد و بر آن حاکم است غیر از آن چیزی است که در دنیای موجودات طبیعی بزرگ حاکم است . جبر علی و معلولی در بیرون اتم حاکم است و فیزیک کلاسیک مباحثش مربوط به همین عالم است، اما در درون اتم این گونه نیست و عدم تعین حاکم است . فرد شاخص این دیدگاه آقای هایزنبرگ است .
 « عده ای از فیزیک دانان عدم تعین را خصیصه عینی طبیعت می دانند نه ناشی از محدودیت دانش بشری ، اینان بر آنند که چون نظریه کوانتوم با هزاران بار آزمایش آزموده شده است، باید نظیر سایر نظریه های مقبول، پذیرفته شود و تصویری که از جهان می دهد یک تصویر اطمینان بخش به شمار آید .
 هایزنبرگ که طرفدار این نظریه است برای تبیین آن از مفهوم قوه و امکان استفاده می کند. او شیوه ارسطویی را در توصیف قوه به معنای کشش در جهت نیل به یک غایت در آینده نمی پذیرد ، بلکه می گوید احتمالات فیزیک نوین اشاره به گرایش در طبیعت دارد که شامل یک سلسله امکان است. آینده صرفا معلوم نیست بلکه نامعین نیز هست، راه آن هم کاملا هموار نیست چه حال تعیین کننده سلسله امکانات آینده است » [1]
 رویه و شیوه علم در وضع قوانین علمی این گونه است که چندین بار آزمایش می شود و در صورتی که در همه آنها نتیجه یکسانی گرفته شد ، به شکل یک قانونی علمی تدوین می شود. هایزنبرگ می گوید ما دنیای اتم را مورد آزمایش های مکرر قرار دادیم و در همه آنها عدم تعین را یکسان یافتیم . پس عدم تعین به عنوان یک قانون علمی اثبات می شود .
  • در مقابل عده ای اصل عدم تعین را امری ذهنی می دانند و‌ آن را ناشی از جهل بشر می دانند .
 « عده ای از فیزیک دانان از جمله اینشتین ، پلانک و اخیرا لوئی دوبروی بر آنند که عدم قطعیت در مکانیک کوانتوم مربوط به جهل فعلی ماست . اینشتین می نویسد موفقیت اولیه عظیم نظریه کوانتوم نمی تواند مرا به تصادفی محض و مانند طاس نرد بودن حرکات جهان اتمی معتقد و متقاعد کند ... اعتقاد راسخ من این است که سرانجام بشر می تواند به نظریه ای دست یابد که در آن مصادیق عینی ای که بر اثر وجود قوانین با یکدیگر ارتباط یافته اند، احتمالات نباشد بلکه امر واقع و قابل ادراک باشند. » [2]
 خلط میان عدم وجدان و وجدان عدم
 گروه دوم از فیزیک دانان دلیلی که گروه اول اقامه نموده را رد نموده و آن را مغالطه آمیز می دانند. سوال می کنند: آیا مراد شما از عدم تعیین، وصف علیت است یا نه مربوط به سنجش ذهنی است؟ آیا عدم قطعیتی که شما هزاران بار آزمایش کردید، در باب علیت است یا در مقام سنجش؟ در صورتی، نظریه عدم تعین وصف واقع خواهد بود که آزمون ها، وصف علیت باشد و چندین بار واقع را نشان داده باشد . در حالی که آنچه شما با آزمایش بدان رسیده اید در مقام سنجش است. به عبارت دیگر شما در مقام سنجش نتوانسته اید چیزی را بدست آورید نه اینکه کشف کرده اید که چیزی نیست . آنچه در استدلال شما صورت گرفته است مغالطه عدم الوجوان و وجدان العدم است. شما می گویید ما قطعیتی را مشاهده نکردیم و نیافتیم. این غیر از آن است که یافته بودید که در خارج عدم قطعیت است. اصلا مگر می توان نبودن را شهود نمود؟
  « به طوری که ترنر خاطر نشان کرده است، استفاده ای که از اصل عدم تعین به عمل آمده ، بیشتر مربوط به ابهامی است که در لفظ متعین وجود دارد. به یک اعتبار زمانی می توان کمیتی را متعین نامید که قابل سنجش باشد و در معنای دیگر یک واقعه زمانی معین است که معلول واقع شود. ‌اصل عدم تعین تنها با سنجش سر و کار دارد و به علیت مربوط نمی شود. پس در اصل، عدم تعین چیزی که نشان دهد یک واقعه فیریکی بدون علت روی می دهد ، وجود ندارد . » [3]
 بررسی نظریه عدم قطعیت از جهت فلسفی
 در مقام ارزیابی ، ما نه می توانیم مدعای گروه اول را قبول کنیم و نه مدعای گروه دوم را . زیرا گروه دوم بر مدعای خویش دلیلی اقامه نکرده است و دلیلی نیز که گروه اول اقامه نموده را رد نموده است. پس هر دو تفسیر از نظر علمی احتمالی است . اما از جهت فلسفی امر چگونه است؟
 فلسفه به مباحث کلی می پردازد و نظری به جزئیات ندارد. فیلسوف می گوید: علم، بزرگ و کوچک ندارد. واقعیت با علیت گره خورده است و علیت با جبر علی و معلولی معنا پیدا می کند. اگر از فیلسوف مسلمان یا غیر مسلمان سوال کنیم در این زمینه حق با چه کیست می گوید: از نظر من، در عالم واقع چیزی به نام عدم تعین نداریم. ( الشی ما لم یتشخص لم یوجد ) نظامی علیت ،‌نظامی قطعی و استثنا ناپذیر است .
 وقتی نوبت به مصداق یابی رسید سوال می شود آیا در پدیدهای طبیعی علیت حاکم است یا نه؟ فیلسوف می گوید: در اینکه قاعده علیت قطعا حاکم است شکی نیست اما ممکن است آن علت طبیعی باشد یا متافیزیکی. ( اشاعره معتقد هستند که در عالم یک علت متافیزیکی وجود دارد که به صورت مستقیم عمل می کند و امور طبیعی نقش علیت را ندارند)
 بنابراین از نظر فلسفی اصل نظام علیت و قانون جبر علی و معلولی ، خلل ناپذیر است اما در اینکه آیا در دنیای اتم علل طبیعی وجود دارد یا نه، هر دو وجه ممکن است . فیلسوف در مقام شناخت مصداق نظری نمی دهد و آن را به آزمون و تجربه واگذار می کند. در این بخش نیز آزمون و مشاهده هنوز نتوانسته است چیزی را به ما نشان دهد.
 به بیان دیگر اصل وجود علت را عالم فلسفی قطعی می داند و عدم تعین در مقام نفس الامر را به کلی رد می کند اما می گوید: در اینکه علت این پدیده چیست کار به دست عالم تجربی است. با روش قیاسی نمی توان این امور را پیش برد بلکه نیازمند آزمون و مشاهده است.(علت پیش نرفتن علم در قرون وسطی نیز همین مساله بود.) بنابراین از نظر فلسفی جبر علی و معلولی قطعی است اما اینکه در درون اتم آیا جبر علی و معلولی طبیعی حاکم است یا متافیزیکی سخنی نمی گوید. اینکه الکترون بالاخره در جایی قرار می گیرد و دارای شتابی است قطعا تحت قاعده علی و معلولی است اما ممکن است علت آن طبیعی باشد که هنوز کشف نشده است و ممکن است تحت علت متافیزیکی واقع شود .
 محصول ضرورت علی و معلولی، تعین یا احتمال
 آقای ایان باربور در اینجا حرف قابل دفاعی دارند . وی می گوید شاید مساله علیت در درون اتم شکل ضعیفی از علیت باشد، بر خلاف نظام بیرون که شکل قوی آن است . ایشان می گوید ما نمی توانیم به صورت کلی نظام علیت را کنار بگزاریم زیرا زندگی مختل خواهد شد بلکه معتقد هستیم درجه خفیفی از آن در درون اتم حاکم است .
 اما آیا قاعده علیت شدت و ضعف بردار است؟ خیر؛ توضیح عبارت ایشان این است که در دنیای اتم علت قطعا اثر دارد و جبر علی و معلولی حاکم است. اما جبر علی و معلولی گاه تعین می سازد و گاه احتمال . در دنیای اتم محصول جبر علی و معلولی احتمال است نه تعین . مثلا در بازی چوب توپ، چند گودال کنده شده است. عامل انسانی یا طبیعی بر روی توپ اثر گذاشته و آن را به حرکت در می آورد. در اینجا علت حرکت توپ معین و مشخص است. اما اینکه این توپ در کدام یک از گودال های قرار می گیرد نسبت به علت اولیه امری احتمالی است. آن چیزی که باعث می شود توپ به داخل یکی از این گودال ها بیفتد یک علت دیگر غیر از علت اولیه است. آن علت برای ما شناخته شده نیست اما قطعا هست . آن علت ممکن طبیعی و ممکن است متافیزیکی باشد .
 در مورد دنیای اتم نیز چنین است در آنجا نیز جبر علی و معلولی حاکم است و این قاعده استثنا نخورده است. اما اینکه علت آن چیست برای ما ناشناخته است. ممکن است آن علت طبیعی باشد و ممکن است مانند امور خارق العاده دارای علت متافیزیکی باشد .
 نقش الهی در عالم و اصل عدم قطعیت
 آقای پولار می گوید با کشف اصل عدم تعین در دنیای اتم، مجالی پیدا شده است تا بگوییم خدای متعال در عالم نقش دارد . زیرا آنجا در آنجا تاثیر گذار است علت متافیزیکی است نه علت طبیعی. نقش مشیت الهی در دنیای اتم این است که امری که از نظر طبیعی متعین نیست، را معین می کند ، یعنی چیزی شبیه به معجزات. پس جبر علی و معلولی در کل عالم حاکم است اما قماش آن در دنیا اتم به گونه ای دیگر است. ( نقد و بررسی این سخن در جلسات بعد ان شاء الله مطرح می شود )
 حاصل کلام این شد که بر اساس اصول کلی عقلی می دانیم که هر پدیده ای خواه در دنیای اتم و غیر اتم، دارای علت بوده و نظام جبر علی و معلولی بر آن حاکم است. مشاهدات و آزمایشات نیز نشان داده است که تا دنیای اتم علت طبیعی وجود دارد. اما اینکه آیا در دنیای اتم نیز علت طبیعی حاکم است که هنوز شناخته نشده یا علت متافیزیکی حاکم است، دو احتمال است که هر دو ممکن است .
 
 * * *
 اللهم صل علی محمد و آل محمد


[1] علم و دین ، ص 334 - 340
[2] همان ، ص 334 و 335
[3] جهان بینی علمی ، برتراند راسل ،‌ص 104 و 105

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo