< فهرست دروس

درس کلام استاد ربانی

90/03/09

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع بحث : نقد اندیشه شکاکیت در باب ایمان

 سخن در بررسی نظریه ای بود که آقای شبستری در کتاب «تاملاتی بر قرائت انسانی از دین» بیان داشته است . وی ایمان دینی را مبتنی بر معرفت یقنی ندانسته و حقیقت ایمان را از مقوله امید، جذب و اعتماد می داند . نظریه ایشان را در دو بخش مورد بررسی قرار می دهیم .

قسمت اول: چیستی ایمان و نسبت آن با معرفت و یقین

 آقای شبستری حقیقت ایمان را از مقوله اهتمام مجذوبانه می داند و معتقد است ایمان، دارای سه بخش است :

خطابی از جانب خداوند که توسط پیامبر به ما رسیده است جذب ، امید و دل بستن به آن خطاب حرکت در راه آن خطاب

 ایشان بر این مبنا معتقد است میان ایمان و معرفت ملازمه ای نیست و ایمان با شک نیز قابل جمع است . ایشان همچنین تعربف خود را از ایمان برگرفته از آیات و روایات دانسته و به آیه 193 سوره آل عمران استشهاد می کند .

بررسی و نقد

اولا باید دانست که ایمان، دائر مدار خطاب پیامبرانه نیست. لااقل تعریف وی از ایمان ، سه مورد نقض دارد . یکی ایمان خود انبیاء الهی ، خصوصا انبیاء اولی العزم است . دیگری ایمان ملائکه است که تعریف وی شامل آن نمی شود . و سوم در مورد ایمان ابلیس است . آیه ای 193 سوره آل عمران که ایشان مورد استشهاد قرار داده اند دلالتی بر مدعای ایشان ندارد .زیرا اولا آیه اطلاق داشته و هم شامل ندای پیامبرانه می شود و هم شامل ندای خرد و فطرت می شود . ثانیا اطلاق آیه هم خطاب لفظی را می گیرد و هم خطاب غیر لفظی را . ثالثا اگر به سیاق آیه توجه شود معلوم می شود که مراد آیه، خطاب غیر لفظی است . در آیات قبل از این آیه سخن از تفکر و تامل عقلی است و قرآن کریم ایمانی را معتبر می داند که بر خواسته از تفکر عقلی باشد . آقای شبستری گفته است در مساله معاد نیز همانند ایمان، بحث معرفت در کار نیست بلکه در آنجا نیز سخن از امید است. اما این سخن با آیات قرآن سازگاری ندارد . در خود همین آیات سوره آل عمران می فرماید «إِنَّ فىِ خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلَافِ الَّيْلِ وَ النهََّارِ لاََيَاتٍ لّأُِوْلىِ الْأَلْبَابِ(190)» سپس در آیه بعد اولی الالباب را معرفی می نماید «الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِيَمًا وَ قُعُودًا وَ عَلىَ‌ جُنُوبِهِمْ وَ يَتَفَكَّرُونَ فىِ خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَاذَا بَاطِلًا سُبْحَانَكَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ(191)» اولی الالباب در نظام خلقت تفکر می کنند و می فهمند که عالم عبث آفریده نشده است . آیه 114 سوره مومنون قرینه این آیه می باشد «أَ فَحَسِبْتُمْ أَنَّمَا خَلَقْنَاكُمْ عَبَثًا وَ أَنَّكُمْ إِلَيْنَا لَا تُرْجَعُونَ(115) » . بعد از بیان حقانیت مساله معاد می فرماید « رَبَّنَا إِنَّكَ مَن تُدْخِلِ النَّارَ فَقَدْ أَخْزَيْتَهُ وَ مَا لِلظَّلِمِينَ مِنْ أَنصَارٍ(192)» سپس به آیه مورد بحث می رسد« رَّبَّنَا إِنَّنَا سَمِعْنَا مُنَادِيًا يُنَادِى لِلْايمَنِ أَنْ ءَامِنُواْ بِرَبِّكُمْ فََامَنَّا رَبَّنَا فَاغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَ كَفِّرْ عَنَّا سَيَِّاتِنَا وَ تَوَفَّنَا مَعَ الْأَبْرَارِ(193) » در آیات دیگر قرآن کریم بیان شده است که مساله معاد همراه با یقین است .

 الف) سوره بقره / 4 « وَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بمَِا أُنزِلَ إِلَيْكَ وَ مَا أُنزِلَ مِن قَبْلِكَ وَ بِالاَْخِرَةِ هُمْ يُوقِنُونَ(4)» در این آیه مساله ایمان و تقوا و معاد را مطرح نموده است و به صراحت بیان داشته که مومنان به آخرت و معاد یقین دارند .

 ب) سوره نمل / 3و4 « الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَوةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكَوةَ وَ هُم بِالاَْخِرَةِ هُمْ يُوقِنُونَ(3) إِنَّ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالاَْخِرَةِ زَيَّنَّا لهَُمْ أَعْمَالَهُمْ فَهُمْ يَعْمَهُونَ(4)»

 ج ) سوره لقمان / 2-5 « تِلْكَ ءَايَاتُ الْكِتَابِ الحَْكِيمِ(2) هُدًى وَ رَحْمَةً لِّلْمُحْسِنِينَ(3) الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَوةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكَوةَ وَ هُم بِالاَْخِرَةِ هُمْ يُوقِنُونَ(4

یک سوال ساده از وی می پرسیم: آیا جذب و امید بستن به چیزی که نسبت به آن شک و تردید است ممکن است ؟ ایشان گفتند ایمان امید بستن به خطابی است که توسط پیامبر از جانب خداوند آمده است . پذیرش همین مطلب خود مبتنی بر سه تصدیق است . 1- ابتدا باید به خداوند معتقد باشد . 2- ثانیا اعتقاد به ارسال رسل داشته باشد یعنی نبوت عامه 3- شخصی که خطاب را بیان می کند را صادق بداند . اگر این سه پایه نباشد ، جذب چگونه صورت خواهد گرفت ؟

سوال و جواب

 شاید گفته شود چه اشکالی دارد انسان در حالی که از نظر معرفتی نسبت به موضوعی شاک است اما بر آن امید ببندد و جذب آن شود؟ شاهدی هم در روایت می توان بیان نمود . در روایت آمده که برخی از زنادقه در هنگام مراسم حج در مکه حاضر می شدند و حجاج را مسخره می نمودند. ابن ابی العوجا که از زنادقه بود امام صادق (ع) را ملاقات کرد . حضرت در گفتگویی به وی فرمودند « َ إِنْ يَكُنِ الْأَمْرُ كَمَا تَقُولُ وَ لَيْسَ كَمَا تَقُولُ نَجَوْنَا وَ نَجَوْتَ وَ إِنْ يَكُنِ الْأَمْرُ كَمَا نَقُولُ وَ هُوَ كَمَا نَقُولُ نَجَوْنَا وَ هَلَكْت‌»[1] از دو حال خارج نیست یا خدا هست یا نیست. اگر خداوند باشد که هست ، ما به نتیجه رسیده ایم اما شما ضرر بسیاری کرده اید اما اگر خداوند نباشد ما ضرری نکرده ایم زیرا به نیز مانند شما زندگی کرده ایم منتها مومن یکی از تفریح های او طواف خانه خداست اما شما چیز دیگر است . اساسا اگر انسان بخواهد در دنیا هم مفید باشد و آرام زندگی کند، نیازمند انجام عبادت است . در این دو مورد عقلانیت چه حکم می کند ؟ مسلما چون محتمل اول خیلی قوی است ، عقل می گوید باید به آن اعتنا شود .

پاسخ

 در اینجا میان عمل محتاطانه و عمل امیدوارانه خلط شده است . فردی که با شک زندگی می کند اگر ایمان آورد به خاطر احتمال ضرر است نه اینکه امید وارانه ایمان آورده است .

 7- قبلا به تفصیل دیدگاه متکلمین اسلامی درباره رابطه ایمان و یقین بیان شد و برخی از احادیثی که ایمان را مبتنی بر یقین می دانستند بیان شد . در اینجا به چند نمونه از آنها اشاره می نماییم .

 الف) حضرت امیر المومنین (ع) در نهج البلاغه می فرماید « أَوَّلُ الدِّينِ مَعْرِفَتُهُ وَ كَمَالُ مَعْرِفَتِهِ التَّصْدِيقُ بِهِ وَ كَمَالُ التَّصْدِيقِ بِهِ تَوْحِيدُهُ وَ كَمَالُ تَوْحِيدِهِ الْإِخْلَاصُ لَهُ وَ كَمَالُ الْإِخْلَاصِ لَهُ نَفْيُ الصِّفَاتِ عَنْهُ »[2]

 ب) در حکمت 125 می فرمایند« الْإِسْلَامُ هُوَ التَّسْلِيمُ وَ التَّسْلِيمُ هُوَ الْيَقِينُ وَ الْيَقِينُ هُوَ التَّصْدِيق‌»

 ج) نیز در جای دیگر می فرمایند « َ الْإِيمَانُ عَلَى أَرْبَعِ دَعَائِمَ عَلَى الصَّبْرِ وَ الْيَقِينِ وَ الْعَدْلِ وَ الْجِهَاد»[3]

 د) در غررالحکم ، ح 187 می فرمایند « نِعْمَ قَرِينُ الْإِيمَانِ الْعِلْمُ »

 ه) در غررالحکم ، ح 188می فرمایند « الْإِيمَانُ وَ الْعِلْمُ أَخَوَانِ تَوْأَمَانِ وَ رَفِيقَانِ لَا يَفْتَرِقَان‌»

 و) در جای دیگر می فرمایند « الايمان شجرة اصلها اليقين و فرعها التقى و نورها الحياء و ثمرها السخاء»[4]

 با توجه به این روایات چگونه می توان گفت که ایمان نسبت به معرفت لابشرط است. در صورتی که طبق سخن حضرت امیر المومنین (ع) ایمان به شرط شی یعنی معرفت و یقین است .

قسمت دوم رابطه شک فلسفی و معرفتی با ایمان

 آقای شیستری معتقد است که شک فلسفی و شک معرفتی به ایمان ضرری نمی رساند لذا نباید خیلی دغدغه آن را داشته باشیم که چرا مردم و جوانان دچار شک می شوند . این در حالی است که یکی از آسیب های جدی دین خصوصا در این عصر، شبهاتی است که برای تخریب عقاید مسلمان ایجاد می شود . مقام معظم رهبری در سخنان اخیر خود فرمودند: توطئه دشمن اکنون در چند محور است یکی اینکه از نظر اقتصادی ما را زمین بزنند . دوم اختلاف افکنی در میان مسئولین نظام و سوم تضیف عقاید جوانان است . سست نمودن عقاید جامعه نسبت به آرمان ها ، تلاش دشمنان اسلام خصوصا اسرائیل می باشد .

 بررسی این قسمت در جلسه بعد

* * *

اللهم صل علی محمد و آل محمد

[1] کافی ، ج 1 ، ص 78

[2] نهج البلاغه ، خطبه 1

[3] نهج البلاغه ، حکمت 31

[4] شرح آقا جمال الدين خوانسارى بر غرر الحكم، ج‌7، ص: 24

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo