< فهرست دروس

درس کلام استاد ربانی

90/03/07

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع بحث : بررسی دلایل قائلین به شکاکیت در ایمان

 در جلسات قبل بیان شد که برخی ایمان دینی را با شکاکیت معرفتی سازگار دانسته و شک را یکی از مولفه های ایمان می دانند. دلیل آنان این است که ایمان فعلی اختیاری است و انسان به آن تکلیف شده است و اگر چیزی برای انسان به حد یقین برسد به صورت انفعالی تسلیم آن خواهد بود . در صورتی که ایمان آن گاه است که دو طرف امر مبهم باشد و فرد جانبی را برگزیند .

بررسی و نقد این سخن

 با توجه به مباحث گذشته و نسبت میان علم و ایمان ، پاسخ این استدلال روشن است زیرا

اولا این استدلال وقتی صحیح است که ماهیت ایمان را همان معرفت یقینی بدانیم . یعنی معتقد به عینیت ایمان و معرفت شویم . در صورتی که این نظر نادرست است . یقین و علم نه تنها عین ایمان نیست بلکه جزء آن هم نمی باشد . ایمان عبارت از حالت تسلیم و انقیاد است که مبتنی بر معرفت است . ( یقین شرط ایمان است نه جزء و عین آن؛ آنهم شرط لازم نه کافی ) شاهد این مطلب هم به گفته آیات و روایات افرادی هستند که معرفت داشتند اما تسلیم نبودند . قرآن کریم می فرماید «الَّذينَ آتَيْناهُمُ الْكِتابَ يَعْرِفُونَهُ كَما يَعْرِفُونَ أَبْناءَهُمْ وَ إِنَّ فَريقاً مِنْهُمْ لَيَكْتُمُونَ الْحَقَّ وَ هُمْ يَعْلَمُونَ » بقره ، 146 اگر شناخت عین ایمان بود ، این گروه باید مومن می بودند . و یا در آیه ای دیگر می فرماید «وَ جَحَدُوا بِها وَ اسْتَيْقَنَتْها أَنْفُسُهُمْ ظُلْماً وَ عُلُوًّا فَانْظُرْ كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الْمُفْسِدينَ » نمل ، 14 و می فرماید « فَلَمَّا جاءَهُمْ ما عَرَفُوا كَفَرُوا بِهِ » بقره ، 89 .

 بحث ارتداد ، نفاق و کفر با معرفت سازگار است .یعنی ممکن است کسی حقیقت را بداند اما با این حال کفر بورزند . شیطان خداوند را به عنوان رب می شناخت اما با این حال تسلیم نبود «َ رَبِّ بِما أَغْوَيْتَني‌ لَأُزَيِّنَنَّ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ وَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعين‌»[1]

مطلب دیگر آنکه اگر فرض بگیریم که یقین و تسلیم ملازم هم هستند باز سخن شما صحیح نمی باشد زیرا مقدمات یقین اموری اختیاری و کسبی است و مورد تکلیف واقع می شود . مثل اینکه شناخت معجزه و تحقیق درباره آن مسلما امری اختیاری است. از همین قیبل است محبت ورزیدن . اگر گفته شود اگر مقدمات محبت ورزیدن حاصل شود ، متمایل شدن جبرا حاصل می شود اما گفته می شود مقدمات آن امری اختیاری است و محبت محصول عوامل اختیاری است به همین جهت است که مورد تلکیف قرار می گیرد .

 تا کنون دو استدلال از طرف کسانی که قائل به سازگاری شک معرفتی با ایمان بودند بیان و مورد نقد قرار گرفت . خلاصه آن چنین است :

کی یر کگار بحث خطر کردن را مطرح نمود و ایمان را عبارت از خطر کردن دانست و گفت خطر کردن آن گاه است که نداند و امر مبهم باشد .

 در پاسخ گفته شد خطر کردن دو گونه است : عاقلانه و دیوانه وار . خطر کردن عاقلانه با معرفت همراه است .

چون ایمان امری اختیاری است و با حصول یقین انقیاد و تسلیم جبرا حاصل می شود نیاید ایمان را ملازم یقین نمود.

 در پاسخ بیان شد که ایمان جدای از یقین است و یقین و معرفت شرط لازم و نه کافی برای ایمان است .

استدلال سوم بر ابتنای ایمان بر شکاکیت

 استدلال دیگری که توسط آقای شبستری در مورد شکاکیت در ایمان بیان شده این است که ایمان با یقین هیچ ارتباطی ندارد زیرا حقیقت ایمان عبارت است از شنیدن یک خطاب و گوش دادن به آن و دل سپردن و امید به آن و حرکت در مسیر آن. پس ایمان دینی دارای سه عنصر است : 1- شنیدن خطاب 2- دل سپردن و امید به خطاب 3- حرکت در راه آن خطاب

 ایشان برای تایید این مطلب به آیات انتهایی سوره آل عمران استشهاد می کنند . «رَبَّنا إِنَّنا سَمِعْنا مُنادِياً يُنادي لِلْإيمانِ أَنْ آمِنُوا بِرَبِّكُمْ فَآمَنَّا رَبَّنا فَاغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا وَ كَفِّرْ عَنَّا سَيِّئاتِنا وَ تَوَفَّنا مَعَ الْأَبْرارِ »[2]

 آیا ممکن است در دل سپردن به این خطاب شک نمود؟ ایشان می گویند آری . شک معرفتی دو گونه است که هیچ کدام خللی به ایمان وارد نمی کند .

شک در مورد واقعی بودن این خطاب . شک در فهم گزاره های آن خطاب

 از آنجا که شک های معرفتی خللی به ایمان نمی زند، افراد با ایمان نباید نگران شکاکیت باشند . برای پاسداری از ایمان ، تحکیم معرفتی لازم نیست . حتی بالاتر، یقین و جزم خودش یک مانع است . زیرا انسان مومن همواره در حرکت است و توقف گاه ندارد در حالی که جزم یک ایستگاه است .

 تنها شکی که از جنس ایمان و به معنای نوامیدی و یاس است با ایمان در تعارض است. این شک است که به ایمان ضربه می زند نه شک فلسفی و معرفتی . با یاس و نوامیدی باید مقابله نمود . این شک نیز دامن گیر همگان است حتی انبیاء الهی نیز به این شک مبتلا بوده اتد . قرآن کریم می فرماید «حَتَّى إِذَا اسْتَيْأَسَ الرُّسُلُ وَ ظَنُّوا أَنَّهُمْ قَدْ كُذِبُوا جاءَهُمْ نَصْرُنا فَنُجِّيَ مَنْ نَشاءُ وَ لا يُرَدُّ بَأْسُنا عَنِ الْقَوْمِ الْمُجْرِمينَ »[3] اما انبیاء الهی بر یاس غلبه نموده اند .

شکاکیت سوغات مدرنیته

 این سخنان و دفاع از شکاکیت، همه نسخه پیچی برای جریان نسبیت گرایی و تئوریزه نمودن آن است که در دنیای مدرن مطرح شده است . اینان مدرنیته را از نقاط عطف بشر می دانند که باعث ترقی و تکامل بشر شده است . بشر از قرون وسطی گذشته و از پل رنسانس عبور نموده است . قبل از این پل جریان جزم گرایی بوده و از این پل به بعد، آهنگ شکاکیت است . مدافعین این اندیشه این مطلب را به عنوان پیش فرض پذیرفته اند لذا مباحث مختلف را بر اساس اندیشه شکاکیت باز تولید می نمایند . از جمله آن مسائل ایمان است . لذا تلاش نموده اند تعریف دیگری از ایمان ارائه دهند تا با تفکر دنیای مدرن هماهنگ باشد . آقای شبستری در جای دیگری تصریح دارد که زمان کلام خواجه نصیری و علامه حلی ، سپری شده است . زیرا این دو و امثال ایشان در فضای رئالیسم و جزم و یقین این عقاید را نگاشته اند و یقین را مطلوب و ارزشمند می دانستند در صورتی که اکنون و در عصر جدید آن مبانی تمام و به بایگانی سپرده شده است .

 وی این اندیشه را در کتاب «قرائت انسانی از دین» بیان نموده اند و قرائت دیگری که در ایت باره مطرح را قرائت رسمی خواند اند . از این نام گذاری بر می آید که ایشان قرائت غیر خود را که مشهور میان بزرگان دین است را قرائتی ضد انسانی می دانند . به همین جهت کتابی را با نام «نقدی بر قرائت رسمی از دین» تدوین نموده و به نقد این عالمان پرداخته اند .

دفاع از حریم دین در مقابل شبهات .

 در دوره هشت ساله اصلاحات که اندیشه های شکاکیت ، سکولاریسم ، پلورالیسم و مانند آن به شدت ترویج می شد، از سوی عالمان دین تلاش های فراوانی برای خنثی سازی این اندیشه ها صورت می گرفت . جلودار این میدان که تلاش های فراوانی در این راه نمود، حضرت آیت الله مصباح است . ایشان را به حق می تواند خط مقدم عملی این میدان به شمار آورد . برزگانی همچون آیت الله جوادی و آیت الله سبحانی نیز با انتشار کتاب و تدریس، عقبه فکری این تلاش مقدس را پشتیبانی نمودند. از جمله برنامه های اساسی آیت الله مصباح، راه اندازی طرح اردوهای ولایت بود . وی با این کار به تربیت نیروهای انقلابی و محکم عسعی نمودند تا با حضور آنان در مجامع مختلف از دین و اسلام ناب دفاع شود . به حق مقام معظم رهبری در تجلیل از این عالم بزرگوار فرمودند ایشان را می توان مطهری این عصر دانست . مشی ایشان کاملا همان مشی استاد مطهری در دفاع از شبهات می باشد .

* * *

اللهم صل علی محمد و آل محمد

[1] حجر ، 39

[2] آل عمران، 193

[3] یوسف ، 110

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo