< فهرست دروس

درس کلام استاد ربانی

90/02/18

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع بحث : رابطه میان ایمان و شک گرایی

 موضوع بحث، بررسی رابطه میان شک و ایمان بود . گفته شد در میان متفکران اسلامی در این مطلب اختلافی نیست که ایمان دینی با معرفت دارای ارتباط است. اما در عصر جدید برخی به جای معرفت، شک را با ایمان مرتب دانسته اند . ایشان گفته اند عقل در باب ایمان نارسا است و مساله ناسازگاری ایمان با علم و یقین را مطرح کرده اند .

 از آنجا که این گونه مباحث که در جهان اسلام مطرح شده، ریشه آن در جهان مسیحیت می باشد و قبلا در آنجا طرح شده است، به بررسی ریشه های این مباحث می پردازیم .

 ریشه این بحث در جهان غرب به « کی یر کگارد» فیلسوف و مسیحی دانمارکی که در قرن 19 میلادی می زیسته، باز می گردد . او را بنیان گذار اگزیستانسیالیست می دانند. اگزیستانسیالیسم رویکردی فکری است که در قرن 20 میلادی مطرح شده اما مبادی فکری آن به کی یر کگارد باز می گردد . اگزیستانسیالیسم، نحوه نگرشی به هستی و انسان است . در این مکتب، انسان و حالات او و بعد روحانی و روانی او ملاک اندیشه و دغدغه اصلی قرار می گیرد.

 از نکات قابل توجه در این مکتب آن است که در درون این مکتب دو شاخه متضاد، الهی و الحادی پیدا شده است .

مدرنیته و مؤلفه های آن

 بیان شد که کی یر کگارد از منتقدان مدرنیته و زندگی مدرن است . مدرنیته در قرن 17 آغاز و اوج آن به قرن 19 میلادی باز می گردد . مؤلفه های عصر مدرن از این قرار است :

به لحاظ نرم افزاری

عقل ابزاری اساس و شالوده حیات مترقی انسات به حساب آمده و شعار اصلی آنها بوده است . عقل ابزاری یعنی عقلی که از طریق حس و تجربه و مشاهده به کسب معارف می پردازد. در این جریان از نظر معرفت شناسی قائل به اصالت حس و تجربه شدند . انسان در بعد ناسوتی و ملکی و این سویی اش مورد توجه قرار گرفت. برای رسیدن به زندگی مرفع و بی دغدغه به لحاظ سلامت ، اقتصاد ، سیاست ، امنیت و مانند آن دستور العمل مدرنیته، عقلانیت جمعی بشر است نه دین و وحی . بشر بر اساس این اندیشه، بی نیاز از متافیزیک و وحی است . البته لازمه مدرنیته، الحاد نیست بلکه سکولار است . یعنی حتما انسانی که چنین تفکری دارد انسانی سکولار است یعنی در حوزه حیات اجتماعی و دغدغه های انسانی برای دین و آموزه های دینی اهمیتی قائل نیست . انسان عصر مدرنیته به یک خود بستگی قائل است.

به لحاظ سخت افزاری

محصول این اندیشه تکنولوژی و صنعت است . انسان عصر مدرن فکر می کند با دستیابی به این صنایع می تواند انسان را به سعادت برساند و او را سر مشت از خوشی نماید .

 این اندیشه کم کم به مناطق دیگر و از جمله جهان اسلام وارد گردید . جهان اسلام که بعد از فروپاشی دولت عثمانی تکه تکه و تحت استعمار اروپایی ها و آمریکایی ها قرار داشت ، گرفتار از خود بیگانگی و بی هویتی شد. این اندیشه توسط، برخی منور الفکرها و روشنفکران مطرح گردید. اینان با دیدن زرق و برق غرب ، منشا گرفتاری های جهان اسلام را دین و باورهای دینی دانستند و معتقد شدند ما باید سکولار شده و دین را از صحنه سیاست و اجتماع خارج نماییم . این فکر توسط دست نشانده ها و قلم به دستان خود باخته در جوامع اسلامی ترویج می شد .

انتقاد بر مدرنیته

 در خود دنیای غرب اینگونه نبود که همه متفکران تسلیم این طرز فکر بنام مدرنیته شوند بلکه کم و بیش منتقدانی وجود داشتند . از جمله این منتقدان هگل و کی یر کگارد است . سخن کی یر کگارد این بود که بشر جدید در عصر حاکمیت اندیشه و صنعت، از خود بیگانه شده و خود فراموشی به او دست داده است . وی تابع سازمان های مدنی جدید گردیده و به مانند جزئی از اجزاء ماشین بزرگ شده است . کی یر کگارد راهکاری را برای حل این مشکل و بازیافتن هویت انسان ارائه نموده است .

 قبل از وی هگل راهکاری بیان نموده است . هگل مدعی است فلسفه ای ارائه نموده که از همه فلسفه های قبلی کامل تر بوده و مثبتات آنها را در بر دارد . او معتقد بود که تفسیر صحیح از مسیحیت همان تفسیری است که توسط فلسفه او مطرح شده است . سخن او اجمالا این است که می گفت حقیقت در کل جهان یک چیز است و آن عبارت است از روح مطلق . گوهر حقیقت از جنس ماده نیست بلکه امری متافیزیکی است . این روح و حقیقت مطلق جلوه هایی دارد . دانش و هنر و دین ، سه جلوه آن حقیقت است.

 این اندیشه به مانند سخن فلاسفه اسلامی است که ذات اقدس الهی را اصل و اساس حقیقت می دانند و می گویند واجب الوجود بالذات دارای 3 جلوه و مظهر است. یکی مظهر عقل است و دیگری مظهر نفس و مثال و سومی مظهر طبیعت است. آن حقیقت مطلق در ادبیات اسلامی همان واجب الوجود است . هگل این اندیشه را با ادبیات و نگاه دیگری بیان نموده است. وی این سه وجه حقیقت مطلق را بر اساس انسان به عنوان موجودی مختار و کنش گر مطرح نموده است .

 هگل سخن دیگری هم دارد . می گوید بشر در این جهان بین تضاد ها گرفتار است و دغدغه فکری او را حل این تضادها در بر گرفته است . انسان باید راهی برای عبور از این تضاد ها بیابد. تنها در این صورت است که به آرامش دست می یابد . تضاد هایی مانند اینکه آیا اصالت از آن ذهن است یا عین ؟ تضاد میان ماده و معنا ، تضاد میان فرد و اجتماع ، تضاد میان جبر و اختیار و مانند آن . وی برای برون رفت از این تضاد ها، منطقی را با نام دیالکتیک ارائه نمود. وی بر اساس این منطق بیان می داشت که باید کاری نمود که این ضد ها در هم ادغام شده و شکل جدیدی حاصل آید ( تز و آنتی تز و سنتز ) .وی معتقد بود این سیر ادامه می یابد تا به روح مطلق می رسد که در آنجا دیگر تضادی نیست زیرا در آنجا همه کمالات وجود دارد . پس باید انسان هم به سمت آن ایده مطلق حرکت کند یعنی تضاد ها را یک به یک از بین ببرید تا به وحدت دست یابد . در نهایت هگل گفت آنچه من گفته ام همان پیام فلسفی مسیحیت است .

انتقاد کی یر کگارد بر هگل و ارائه راهکار

 کی یر کگارد ، اصل ایده هگل را خوب دانست اما راه کار وی را نپذیرفت . او بدنبال راه نجات دینی برای انسان گرفتار در عصر مدرن است . نقد او بر هگل این بود که اندیشه هگل با مسیحیت نمی سازد زیرا در پیام های مسیحیت ، انسان و حیات دنیوی از نیز مد نظر می باشد. در حالی که در تفکر هگل، حیات دنیوی انسان بی ارزش تلقی شده است. وی معتقد بود انسان می تواند به سعادت برسد اما در زندگی دنیوی هم می تواند به مقاصد خود دست یابد .

 نقد دیگر او بر هگل آن بود که سخن هگل به گونه ای است که طرفداران مدرنیته نیز می توانند از آن به نفع خود استفاده کنند در حالی او می خواست مدرنیته را نقد نماید . زیرا نتیجه ماشین بزرگ مدرنیته هم این بود که افراد طفیلی آن قرار می گیرند همان طور که همگان مظاهر آن روح مطلق هستند.

 کی یر کگارد که هم انتقاداتی بر مدرنیته دارد و هم راهکار هگل را مناسب نمی داند خود راه حلی را برای برون رفع انسان از آسیب های مدرنیته ارائه می دهد . آن راه حل همان اگزیستانسیالیست است . در اگزیستانسیالیست ، حقیقت موجودات طبیعی، مستقل از انسان دیده نمی شوند بلکه همه اینها را در ظل و پرتو انسان مورد نظر است. در مورد انسان ها اصل نیازهای نیاز های ماورائی او مطرح است نه نیازهای مادی. کلید واژه اگزیستانسیالیست، نه امور فیزیکی است و نه مسائل اجتماعی مانند دموکراسی و نه حتی مسائل اقتصادی بلکه کلید های اصلی آن، مساله امید ، نشاط و مانند آن است و بقیه امور در حاشیه قرار دارند .

 وی برای برون رفت از پیامدهای عصر مدرنیته ، دین را به عنوان پیشنهاد مطرح می کند . او این مطلب را با ادبیاب فلاسفه می گوید نه ادبیات واعظان دین .

منابع مطالعاتی این بحث

تاریخ فلسفه / کاپبستون فلسفه و ایمان مسیحی / کارین براون علم و دین / ایان باربور عقل و اعتقاد دینی / نویسندگان دریای ایمان / دان کیو پیت

* * *

اللهم صل علی محمد و آل محمد

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo