< فهرست دروس

درس کلام استاد ربانی

90/01/20

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع بحث : ماهیت ایمان دینی چیست ؟

 موضوع بحث، بررسی ماهیت ایمان دینی از نظر لغت و شرع بود. در این باره، میان متفکران اسلامی اختلاف نظر وجود دارد. عده کثیری بر این عقیده هستند که مقوله ایمان، امری درونی است و در نتیجه آنچه مربوط به اقرار زبانی و یا عمل به احکام اسلامی می شود را از حقیقت ایمان خارج می دانند. هر چند معتقد هستند ایمان به این امور مربوط می شود اما جوهره ایمان را همان امر دورنی و جوانحی می دانند

 این گروه بر اساس تفسیری که از امر دورنی دارند خود به سه دسته تقسیم شده اند :

عده معتقد هستند ایمان ، علم و معرفت است . ایمان حالت تسلیم و انقیاد و گرویدن است . ایمان ترکیبی از علم و تسلیم است .

دسته اول : ایمان از مقوله علم

 ایشان معتقد اند ایمان از مقوله علم و معرفت است . افرادی مانند جهم ابن صفوان ، برخی از علماء شیعه و اشاعره این دیدگاه را برگزیده اند. در مورد دیدگاه برخی عالمان شیعی عبارت برخی از ایشان بیان شد که بر این مطلب تصریح داشته اند. افرادی همچون مرحوم طبرسی در جوامع الجامع ، ج 1 ، ص 14 ؛ صدرالمتالهین در اسفار ج 6 ، ص 7 ؛ حکیم سبزواری در شرح منظومه، ابتدای بحث الهیات و حاشیه بر جلد 6 اسفار ،‌بر این نظریه تاکید داشته اند .

 روشن ترین نقدی که بر این دیدگاه از طرف عالمان اسلامی وارد شده این است که این دیدگاه با ظاهر قرآن سازگاری ندارد. قرآن کریم در آیاتی بیان می دارد که مشرکان و منکران با اینکه علم به حقیقت دارند اما در برابر آن خاضع و تسلیم نیستند . «الَّذينَ آتَيْناهُمُ الْكِتابَ يَعْرِفُونَهُ كَما يَعْرِفُونَ أَبْناءَهُمْ وَ إِنَّ فَريقاً مِنْهُمْ لَيَكْتُمُونَ الْحَقَّ وَ هُمْ يَعْلَمُونَ »[1]

نکته :

 در این باره برخی تلاش کرده اند از ملاصدرا در برابر این نقد دفاع نمایند . ملا صدرا می فرماید: « علم إنّ الأصل في الايمان هو المعرفة بالجنان.و أما العمل بالأركان فإنّما يعتبر لتوقّف المعرفة على إصلاح القلب و تهذيب الباطن و تلطيف السرّ و توقّفها على فعل الحسنات و ترك السيّئات.»[2]

 ایشان از صدرا المتالهین این گونه دفاع کرده اند که علمی که صدرا گفته، علم خاص است و مرادشان علم متعارف نمی باشد. زیرا ایشان سخن از معرفتی به میان آورده اند که متوقف بر اصلاح قلب و تلطیف سر است در حالی که آن معرفتی که از ایمان و تسلیم منفک است و نقد بر آن وارد است ، معرفت عام است . به عبارت دیگر می توان گفت مراد صدرا از معرفتی که آن را حقیقت ایمان می دانند ،‌ معرفت شهودی است نه علوم حصولی .

بررسی

 با دقت در این مطلب روشن می شود که این دفاع خالی از اشکال نیست زیرا :

 الف) اولا ایمان شرعی دایره اش گسترده است و همه مومنان را در بر می گیرد در حالیکه اگر ایمان را به معرفت شهودی معنا نماییم، تنها برخی از خواص انسانها دارای ایمان خواهند بود.

 ب) ثانیا خود ملا صدرا در ابتدای استدلال خویش بیان کرده اند که ایمانِ در شرع، همان معنای ایمان لغوی را دارد و فقط متعلق آن فرق می کند . در حالی که معرفتی که از سنخ شهود است با معرفتی که از سنخ تصدیق است ( معنای لغوی ایمان ) متفاوت است. معرفت شهودی، محصول تصویه نفس و تهذیب باطن است و از باب « وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ يُعَلِّمُكُمُ اللَّهُ وَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْ‌ءٍ عَليمٌ »[3] است . اما تصدیق از جنس معرفت حصولی است . بنابراین اگر این معرفت را ایمان بدانیم با این سخن که ایمان را به معنای لغوی آن بگیریم، سازگاری ندارد

 ج ) ثالثا فعل حسنات و ترک سیئات بعد از ایمان حاصل می شود . ابتدا آمن بما جاء النبی (ص) است سپس التزام بما جاء النبی (ص) است و در مرحله سوم عمل به آن دستورات می باشد .

 لذا غیر از اینکه بگوییم منظور ایشان درجه خاصی از ایمان بوده است راه دیگری نخواهیم داشت .

اشکال

 اگر گفته شود مراد ملا صدرا از ایمان، ایمان عام نیست بلکه ایشان در صدد بیان ایمان خاص و ناب است. لذا دیگر اشکال شما بر ایشان وارد نمی باشد.

پاسخ

 سوال می کنیم آیا در علم شهودی، تسلیم و انقیاد و گرویدن به مفاد آن علم، لازمه لاینفک آن می باشد ؟ آیا تسلیم لازمه غیر اختیاری این علم است یا لازمه اختیاری آن ؟ آیا اگر یقین، حضوری شد، التزام و تسلیم قلبی جبرا حاصل می شود یا ممکن است تسلیمی در برابر آن صورت نگیرد ؟ جواب آن است که علم بما هو علم، هر چقدر هم درجه آن بالا باشد نمی تواند انتخاب را برای فرد به حد اجبار برساند. توضیح بیشتر آنکه متفکران درباره علم الیقین ، عین الیقین و حق الیقین می گویند: علم الیقین آن است که از راه استدلال به علم دست یافته شود مانند اینکه از راه علت به ضرورت وجود معلول پی ببریم مثل آنکه باران را می بیند و یقین می کند که زمین تر و لطیف شده است با اینکه خیسی زمین را به چشم خود ندیده است . و یا از وجود حرارت پی به وجود آتش می برد. عین الیقین آنجایی است که فرد تری زمین و شعله آتش را با چشم مشاهده می کند . حق الیقین که بالاترین مرحله یقین است آن است که فرد در دل پدیده قرار می گیرد مانند اینکه در زیر باران خیس می شود و یا در دورن آتش قرار گرفته است . حال سوال می کنیم آیا فردی که از درجه بالای یقین یعنی حق الیقین برخوردار است و در درون آتش قرار گرفته است، دیگر خروج از آتش برای او اجباری است و نمی تواند در آتش بماند؟ مسلما نه. افرادی به جهت اغراضی در میان شعله آتش می مانند و یا با علم به وجود میدان مین، از روی ایثار خود را در مهلکه می اندازد و یا مانند شهید فهمیده خود را زیر تانک می اندازد. این ها گویای آن است که علم ، تسلیم و انقیاد را به صورت جبری در پی نخواهد داشت . لذا می شود عین الیقین و حق الیقنی هم داشت اما به مفاد آن ملتزم نبود . پس علم به ما هو علم، هر کاری را انجام دهید لازمه لاینفکی نسبت به الترام و تسلیم ندارد.

نکته :

 در باب عصمت مساله مهمی مطرح است که منشا عصمت چیست؟ یک نظریه که علامه طباطبایی هم آن را برگزیده اند این است که منشا عصمت، علم خاص است. معصوم علم ویژه ای نسبت به جمال و جلال الهی و آثار طاعات و معصیت دارد لذا آن علم جلوی او را از انجام معاصی می گیرد .

 استاد مصباح در این باره دیدگاه دیگری دارد . ایشان می فرماید منشا عصمت معصومین ، اراده قوی و بلند آنان است . این اراده، ترمز محکمی است که آنها را از معصیت باز می دارد . به نظر می رسد این سخن استاد مصباح از دقت بیشتری برخوردار است. هر چند این تنها طرح مساله بود و بررسی این مساله نیازمند دقت نظر و بررسی بیشتری است و سوالات جدی دیگری باقی مانده است مانند اینکه سوال می شود چگونه این اراده، نشکن شده است؟ اما با این حال باید دانست علم به تنهایی نمی تواند مشکل را حل نماید .

ایمان، تسلیم و انقیاد درونی

 دسته دیگر کسانی هستند که معتقد اند، ایمان از مقوله معرفت نیست بلکه این امر درونی مربوط به اراده و اختیار آدمی است . علامه طباطبایی این دیدگاه را برگزیده اند. ایشان می فرماید « الإيمان هو العلم بالشي‌ء مع الالتزام به بحيث يترتب عليه آثاره العملية، و كل من العلم و الالتزام مما يزداد و ينقص و يشتد و يضعف كان الإيمان المؤلف منهما قابلا للزيادة و النقيصة و الشدة و الضعف فاختلاف المراتب و تفاوت الدرجات من الضروريات التي لا يشك فيها قط. هذا ما ذهب إليه الأكثر و هو الحق و يدل عليه من النقل قوله تعالى: «لِيَزْدادُوا إِيماناً مَعَ إِيمانِهِمْ» و غيره من الآيات، و ما ورد من أحاديث أئمة أهل البيت ع الدالة على أن الإيمان ذو مراتب.»[4]

 شیسخ محمد عبده صاحب المنار نیز همین دیدگاه را برگزیده اند. وی می گوید « الایمان هو التصدیق الجازم المقترن باذعان النفس و قبولها و استسلامها و آیته العمل بما یقتضیه »[5]

 سید محمود آلوسی هم عبارتی دارد که تلویها نظر ایشان را همین دیدگاه نشان می دهد . می گوید « و أوضح المذاهب أنه التصديق و لذا قال يعسوب المؤمنين علي كرم اللّه تعالى وجهه إن الإيمان معرفة و المعرفة تسليم و التسليم تصديق،»[6]

* * *

اللهم صل علی محمد و آل محمد

[1] بقره ، 146

[2] تفسیر قرآن ، ج 1 ، ص 252

[3] بقره ، ص 282

[4] المیزان ، ج 18 ، ص 259

[5] المنار ، ج 1 ، ص 126

[6] روح المعانی ، ج 1 ، ص 114

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo