< فهرست دروس

درس کلام استاد ربانی

89/12/21

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع بحث : مکتب تفکیک و بررسی و نقد آن

 در جلسات قبل برخی از آیات قرآن که مشتمل بر معارف بلند است به عنوان نمونه بیان شد و این نتیجه حاصل شد که درک آن معارف عمیق و بلند بدون موشکافی و ورزیدگی عقلی امکان پذیر نمی باشد.

نقش عقل در کشف استدلال های پنهان آیات

 یکی دیگر از نقش های عقل در فهم آیات قرآن کریم، کشف نکات نهفته در درون آیات است . عمده ترین کاربرد عقل همین نقش است و تعداد این آیاتی که در این زمینه است زیاد است. در این آیات، استدلالی به صورت ظاهری مطرح نشده بلکه به صورت گزارش و توصیف، مباحث خداشناسی و صفات جمال و جلال الهی و یا حوادث عالم طبیعت آمده است و در آخر فرد را به تفکر و تعقل واداشته است. این مسائل تعبدی نبوده و عقل می تواند استدلال درونی آنها را کشف نماید.

 در اینجا به چند مورد از آیات اشاره می شود :

آیه 164 آل عمران « إِنَّ في‌ خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلافِ اللَّيْلِ وَ النَّهارِ وَ الْفُلْكِ الَّتي‌ تَجْري فِي الْبَحْرِ بِما يَنْفَعُ النَّاسَ وَ ما أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ السَّماءِ مِنْ ماءٍ فَأَحْيا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها وَ بَثَّ فيها مِنْ كُلِّ دابَّةٍ وَ تَصْريفِ الرِّياحِ وَ السَّحابِ الْمُسَخَّرِ بَيْنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ » آیه 190 انعام « إِنَّ في‌ خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلافِ اللَّيْلِ وَ النَّهارِ لَآياتٍ لِأُولِي الْأَلْبابِ » آیه 3و 4 سوره رعد « وَ هُوَ الَّذِى مَدَّ الْأَرْضَ وَ جَعَلَ فِيهَا رَوَاسىِ‌َ وَ أَنهَْارًا وَ مِن كلُ‌ِّ الثَّمَرَاتِ جَعَلَ فِيهَا زَوْجَينْ‌ِ اثْنَينْ‌ِ يُغْشىِ الَّيْلَ النهََّارَ إِنَّ فىِ ذَالِكَ لاََيَاتٍ لِّقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ(3) وَ فىِ الْأَرْضِ قِطَعٌ مُّتَجَاوِرَاتٌ وَ جَنَّاتٌ مِّنْ أَعْنَابٍ وَ زَرْعٌ وَ نخَِيلٌ صِنْوَانٌ وَ غَيرُْ صِنْوَانٍ يُسْقَى‌ بِمَاءٍ وَاحِدٍ وَ نُفَضِّلُ بَعْضَهَا عَلىَ‌ بَعْضٍ فىِ الْأُكُلِ إِنَّ فىِ ذَالِكَ لاََيَاتٍ لِّقَوْمٍ يَعْقِلُون‌ »

جمع بندی

 حاصل بحثی که تا کنون درباره نقش عقل در فهم قرآن مطرح شد این بود که بعد از بیان سخنان عده ای بزرگان درباره نقش عقل در قرآن، به بررسی مستقل در این باره پرداخته شد و بدست آمد که این مساله، دارای زوایای مختلفی است؛ از جمله این که عقل می تواند به عمق معانی آیات پی ببرد. و اینکه نقش ابزاری آن در قرآن در همه جا نمایان است. همچنین از نقش های عقل در تفسیر و فهم قرآن کشف التزامات و استدلال های پنهان در میان آیات است .

روش علامه طباطبایی در تفسیر

 موضوع اصلی، بحث نقش عقل در فهم قرآن بود. اما مناسب است در اینجا به گوشه ای از سخنان مکتب تفکیک که در مواردی با آنچه گفته شد، اصطکاکی دارد، ‌پرداخته شود.

 ما معتقد هستیم، علامه طباطبایی که در فنون مختلفی مهارت داشتند و در علم تفسیر خیلی برجسته هستند با اینکه از تفکر عقلی عمیق فلسفی در تفسیر قرآن بهره گرفته اند در عین حال از تطبیق آیات قرآن بر آراء فلسفی و تفسیر به رای پرهیز نموده اند. خود ایشان در مقدمه تفسیر المیزان نسبت به تطبیق برخی افراد در قرآن انتقاد نموده اند. کسانی که آراء فلسفی را مسلم و آیات قرآن را بر آن تطبیق نمایند تفسیر به رای و تطبیق نموده اند .

 اما فرق علامه که در رشته های مختلف ذو فنون بودند و به تفسیر قرآن پرداختند و برخی که با این دانش ها وارد قرآن شده و سر از تفسیر به رای و تطبیق در آورده اند چیست ؟

 پاسخ این سوال در روش ایشان می باشد. علامه طباطبایی وقتی در موضوعی شروع به بحث می نمودند، همه آیات پیرامونی را مورد بررسی قرار داده و قواعد زبانی و قواعد محاوره ای فهم را رعایت می نمودند . به عبارت دیگر ایشان بر اساس سه رکن اساسی در تفسیر مشی می نمودند. این ارکان ، ارکانی صحیح و قابل دفاع است .

رعایت قواعد زبان عربی رعایت قواعد و ضوابط محاروه و فهم کلام جامع نگری

 اما در اینکه ایشان در تطبیق این روش چقدر درست عمل کرده اند یا نه، چه بسا انتقاداتی باشد اما اصل روش درست و صحیح است. این برخلاف روش برخی مفسرین است که صرفا آراء فلسفی ، کلامی یا عرفانی خود را حاکم نموده اند و بدون کلی نگری و رعایت قواعد فهم به تطبیق آراء خود بر قرآن پرداخته اند .

بررسی مکتب تفکیک

 مکتب تفکیک یا مکتب خراسان اندیشه ای است که عده ای در حوزه علمیه مشهد آن را بیان نموده اند. این مکتب با بزرگانی همچون مرحوم سید موسی زر آبادی ، میرزا مهدی اصفهانی ،‌میرزا آقا مجتبی قزوینی آغار شده است و در زمان ما جناب آقای محمد رضا حکیمی و آقای سیدان از افراد شاخص این مکتب می باشند. آقای حکیمی کتابی به نام «مکتب تفکیک» نگاشته و در آن به شرح و بیان اندیشه های این مکتب پرداخته اند . وی می گوید ما معتقد هستیم که فهم معارف اسلامی به صورت ناب و خالص، جز از روشی که در مکتب تفکیک بیان شده ، ممکن نمی باشد. وی همچنین کتابی با نام «مقام عقل» را به رشته نگارش در آورده اند که در اینجا به برخی از آراء شاخص آن اشاره شده و نقد آنها بیان می شود .

چیستی عقل دفائنی

 اگر از ایشان بپرسیم که نظر شما از عقل چیست؟ آیا عقل را در فهم دین معتبر می دانید؟ پاسخ ایشان مثبت است . ایشان معتقد هستند که عقل در فهم دین، بسیار نقشی اساسی و مهم دارد و افرادی که عقل را کنار گذاشته اند هرگز راه درستی را طی نکرده اند. سپس از ایشان سوال می کنیم که منظور شما از عقلی که در شناخت دین و قرآن معتبر است چه عقلی است؟ ایشان در پاسخ می گویند عقلی که ما آن را معتبر می دانیم عقل دفائنی و انواری است و سایر عقل ها مثل عقل فلسفی ،‌کلامی ، علمی را عقل ابزاری و سطحی می دانیم که در شناخت دین نباید به کار گرفته شوند. عبارت ایشان چنین است :

 « تفکیکیون به اعتبار پیروی از وحی مثیر دفائن عقول ، از عقل دفائنی استفاده و بهره می برند که اعماق عقل است و دیگران همه از سطوح عقل استفاده می کردند و فرق است میان عقل ابزاری و عقل انواری ، فرقی بسیار »[1]

نقد و بررسی

 در بررسی این سخن باید گفت که با بازی با الفاظ و اصطلاحات چیزی حاصل نمی شود بلکه باید به معنا و مغزای آن وارد شد . لذا ما هم می گوییم همان عقلی که انبیاء الهی برای شکوفایی آن ارسال شده اند ، درست است . اما مقصود شما از عقل دفائنی و انواری چیست؟ اگر عقل فلسفی، کلامی ، علمی و عرفانی همه سطحی و ابزاری است پس عقل دفائنی چیست ؟ آیا مراد شما عقل عرفی و عامیانه است . بالاخره در خلا که نمی توان سخن گفت . عقل یا علمی و تجربی است یا فلسفی و کلامی است و یا عرفی و عامیانه است . مراد شما از عقل کدام از این عقول است؟

 نکته دیگر درباره تلاش انبیاء الهی در اثاره عقول است. روش انبیاء در شکوفایی عقل چه بوده است ؟ کارهایی که انبیاء برای شکوفایی عقل انجام می داند از این قرار است :

بشر را مدام به تفکر و تعقل دعوت می کردند . عقل در سرشت انسان به صورت پنهان و دفینه است . شکوفایی این عقل به آن است که بر اساس آیه شریفه «فَبَشِّرْ عِبَادِ(17) الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُوْلَئكَ الَّذِينَ هَدَئهُمُ اللَّهُ وَ أُوْلَئكَ هُمْ أُوْلُواْ الْأَلْبَاب‌» زمر ، 18 سخنان مختلف را بشوند و در میان آنها به داوری و سنجش بپردازد و اندیشه احسن را برگزیند . شکوفایی در خلا که ممکن نیست . خود انبیاء از عقل بهره گرفته اند و استدلال آورده اند . قرآن کریم نمونه ای از این استدلال های عقلی را بیان می کند «لَوْ كانَ فيهِما آلِهَةٌ إِلاَّ اللَّهُ لَفَسَدَتا فَسُبْحانَ اللَّهِ رَبِّ الْعَرْشِ عَمَّا يَصِفُونَ » انبیاء ، 22 انبیاء الهی از مخالفان خود می خواستند که اقامه برهان کنند . « قُلْ هاتُوا بُرْهانَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صادِقينَ » بقره ، 111 پیامبران با موانع و آسیب های عقل مبارزه می کردند . موانعی مانند تقلید کورکورانه از نیاکان ، هوا پرستی ، شخصیت زدگی « وَ قالُوا رَبَّنا إِنَّا أَطَعْنا سادَتَنا وَ كُبَراءَنا فَأَضَلُّونَا السَّبيلاَ » احزاب ، 67 و مانند آن . از راه تزکیه نفوس زمینه را برای بالندگی عقل فراهم نموده اند .

 سوالی که در اینجا از قائلین به تفکیک می کنیم آن است که راه شکوفا نمودن عقل چیست؟ انسان به ناچار در فضای جامعه زندگی نموده و محیط در او اثر می گذارد . اگر می گویید مراد ما از عقل دفائنی ، عقلی است که به بیراهه نمی رود و یا عقلی است که با مسلمات وحی مخالف نباشد ، این سخنی است که همگان قائل هستند. آیا تنها عقلی را قبول دارید که با ظاهر متون دینی هماهنگ باشد در حالی که شما تاویل را در مواردی مجاز شمرده اید؟

برخورد مکتب تفکیک با دانش فلسفه

 سوال دیگری را در اینجا طرح کرده و جلسه بعد به آن می پردازیم . نظر شما قائلین به مکتب تفکیک درباره فلسفه چیست؟ آیا حرام است یا مباح و جائز است و یا لازم است ؟ ایشان می گویند ما فلسفه را محترم می شماریم و فلاسفه را احترام می کنیم و آن را مجاز و بلکه برای افرادی که مستعد هستند لازم می دانیم. ایشان سخنی را از مرحوم آیت الله میلانی نقل می کنند که از ایشان درباره فلسفه و تحصیل آن توسط طلاب سوال شد. پاسخ دادند که فلسفه یک صنعت است و طلبه باید آن را بخواند. اما با این حال ایشان می گویند افرادی که فلسفه می خوانند باید از خلط آن با مباحث دینی اجتباب کنند ؟ آیا اساسا چنین چیزی ممکن است؟

* * *

اللهم صل علی محمد و آل محمد

[1] مقام عقل ، ص 262

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo