< فهرست دروس

درس کلام استاد ربانی

89/11/18

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع بحث : بررسی سخنان صاحب کتاب التفسیر و المفسرون

حاصل مباحث پیشین این شد که قرآن کریم دارای ظاهر و باطن است. نسبت و رابطه این ظاهر و باطن هم بر اساس آنچه از آیات و روایات بدست می آید، رابطه طولی است که بر دو گونه می باشد :

به لحاظ رتبه

این قسم آنجاست که آیات قرآن، معانی مختلفی را به صورت لایه به لایه و در طول هم دارد که هر لایه معنای عمیق تر نسبت به لایه قبل دارد. مانند تقوا در آیه « یا ایها الذین آمنوا اتقوا الله » . تقوا دارای مراتب و مدالیل مختلفی است که در طول و عمق یکدیگر قرار دارد.

به لحاظ زمان

این قسم را در اصطلاح «جری و تطبیقي گویند. برخی آیات قرآن دارای مصادیقی است که در زمانهای بعد تحقق پیدا می کند. مانند آیاتی که خطاب به مومنان و یا مردم بیان شده است « یا ایها الناس ».

تاویل، معنای دیگری دارد که از بحث کنونی ما خارج است و آن به معنای قرآن قبل از نزول است . « إِنَّا جَعَلْنَاهُ قُرْءَانًا عَرَبِيًّا لَّعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ(3) وَ إِنَّهُ فىِ أُمّ‌ِ الْكِتَابِ لَدَيْنَا لَعَلىِ‌ٌّ حَكِيمٌ»[1]

بنابراین تاویل دو معنا دارد :

تاویل قبل از نزول تاویل بعد از نزول . این قسم خود بر دو گونه است :

الف) معانی آیات در طول هم قرار دارند.

ب ) آیات، دارای مصادیق جدیدی هستند که در زمان های بعد حاصل می شوند.

بررسی و نقد کتاب « التفسیر و المفسرون»

دکتر محمد حسین ذهبی در کتاب خود بنام التفسیر و المفسرون به نقد روش شیعه در باب تفسیر پرداخته است و این عقیده که قرآن دارای ظاهر و باطن است را مورد نقد قرار داده است . وی اشکالاتی را بر این دیدگاه شیعه بیان می کند :

اشکال اول :

می گوید شیعیان بر اساس این قاعده که قرآن دارای ظاهر و باطن است ، قرآن را به دلخواه خویش تفسیر می کنند . مثلا ایشان معتقد هستند که از مظاهر لطف خداوند این است که به لحاظ مطالب باطنی به حوادث آینده اشاره دارد و این خود یکی از وجوه اعجاز قرآن است . مثلا در مورد آیه 19 سوره انشقاق «لَتَرْكَبُنَّ طَبَقاً عَنْ طَبَق‌» می گویند این آیه اشاره دارد به این که امت اسلامی نیز مانند امت های پیشین نسبت به اوصیاء نبی بی وفایی کرده و با نیرنک عمل می کنند . ( کتاب التفسیر و المفسرون ، ج 1 ، ص 361)

نقد :

این تفسیر که آیه اشاره به حوادث آینده دارد، سخنی نیست که اختصاص به مفسرین شیعه داشته باشد بلکه مفسرین اهل سنت نیز آن را بیان داشته اند .

فخر الدین رازی وجوه چهارگانه ای را برای این آیه بیان داشته که از این قرار است :

معنای آیه این است که مسلمانان در دنیا و عقبی تحولاتی را پشت سر می گذرانند. آیه مربوط به آخرت است و بیان می کنند که برای مسلمانان در آنجا مواقف و منازل شدیدی در انتظار دارند . آیه بیان می کند که وضع مردم در قیامت غیر از آن چیزی است که در دنیا داشته اند. چه بسا افرادی که در صدر بوده و در آنجا در پایین قرار دارند . همین وجه مورد نظر را بیان می کند . «رابعها: أن يكون المعنى لتركبن سنة الأولين ممن كان قبلكم في التكذيب بالنبوة و القيامة» مفاتیج الغیب ، ج 31 ، ص 102

آلوسی نیز در تفسیر روح المعانی می گوید :

«الطبق هنا القرن من الناس مثله في قول العباس بن عبد المطلب يمدح رسول اللّه صلّى اللّه عليه و سلم: « و أنت لما ولدت أشرقت الأر / ض و ضاءت بنورك الأفق‌ . تنقل من صالب إلى رحم / إذا مضى عالم بدا طبق‌ .» و إن المعنى لتركبن سنن من مضى قبلكم قرنا بعد قرن،»[2]

مرحوم طبرسی نیز در مجمع البیان می گویند : «قيل لتركبن سنن من كان قبلكم من الأولين و أحوالهم عن أبي عبيدة و روي ذلك عن الصادق (ع)»[3]

پس چگونه شما می گویید که این معنا را شیعه بیان کرده اند .

نکته :

روش این مفسران این گونه است که اگر سخنی که مختصات شیعیان را نقل کنند یا آن را به گونه ای بیان می کنند که بوی رد از آن می آید و یا می گویند رافضه چنین گفته اند. اما اینکه قولی را به عنوان یکی از وجوه آیه بیان می کنند نشان از آن دارد که آن را مفسرین اهل سنت پذیرفته اند .

اشکال دوم :

«کذالک مکن لهم القول بالباطن القرآن من ان یقول ان اللفظ الذی یراد به العموم ظاهرا کثیرا ما ... » وی در ادامه می گوید : شیعیان چون قائل به ظاهر و باطن برای قرآن هستند الفاظی که معنای عام دارد را به افراد خاصی اختصاص می دهند. مانند اینکه کلمه کافران در قرآن را به معنای منکران ولایت می گیرند . ( همان ، ج 1 ، ص 361)

نقد :

این موردی که ایشان بیان کرده اند از باب جری و تطبیق است و هرگز باعث حصر این کلمات نخواهد شد. کلمه کافران به همان معنای عام خود باقی است منتهی کافر گاه به منکر خداوند و گاه منکر رسالت و گاه منکر ولایت صدق می کند .

از طرفی این مساله از باب فقهی فرق می کند زیرا بر اساس فقه اسلامی برخی از افراد دارای کفر ظاهری هستند که در این صورت احکام مسلمان بر آنها بار نمی شود و برخی کفر باطنی دارند که ایشان ظاهرا مسلمان هستند و احکام مسلمان بر آنها بار می شود اما در آخرت دستشان تهی خواهد بود .

بررسی آیه ولایت به عنوان نمونه

علامه طباطبایی درباره آیه ولایت «إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذينَ آمَنُوا الَّذينَ يُقيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ راكِعُونَ »[4] می فرماید : کلمه الذین آمنوا بر معنای جمع دلالت دارد اما در عصر رسالت از میان صحابه مصداق آن تنها علی ابن ابیطاب (ع) بوده است . در اعصار بعدی این آیه مصادیق جدیدی یافته است که در روایات نیز بیان شده است .

اما چرا با اینکه در عصر رسالت یک مصداق بیشتر نداشته با لفظ جمع آمده است ؟ مفسرین در این باره وجوهی را بیان کرده اند . مرحوم طبرسی می فرماید : این از باب تعظیم و تکریم است . حضرت امیر (ع) سر آمد همه مومنان می باشد و این امر هم در کلام عرب و غیر عرب رایج و شایع است . صاحب کشاف می فرماید : علت جمع آمدن کلمه الذین امنوا این است که به مومنان درس درهد که علی (ع) را در مساله انفاق الگوی خویش قرار دهند .

اشکال سوم :

دکتر ذهبی می گوید: شیعیان در مورد آیه «وَ لَوْ لَا أَن ثَبَّتْنَاكَ لَقَدْ كِدتَّ تَرْكَنُ إِلَيْهِمْ شَيًْا قَلِيلا»[5] می گویند درست است که آیه خطاب به پیامبر است اما در واقع خطاب به ایشان نیست و از باب «ایاک اعنی و اسمع یا جاره» می باشد . زیرا شأن پیامبر اکرم (ص) اجل از این است که مرتکب معصیت شود.( همان ، ج 1 ، ص 362 )

نقد :

پاسخ آن است که اگر هم این مطلب از باب باطن باشد باز ایرادی بر آن وارد نیست زیرا مساله مبنایی است. یعنی چون پیامبر اکرم (ص) به دلیل قطعی معصوم است در صورتی که ظاهر آیه خلاف این مطلب را بیان کند از آن رفع ید می شود . کما اینکه در مورد آیه «ید الله فوق ایدیهم » چون به دلیل یقینی می دانیم که خدای متعال داری جسم نیست لذا از ظاهر آیه دست بر می داریم . بنابراین مانعی ندارد زیرا بر اساس مبنا می باشد نه اینکه از باب ظاهر و باطن داشتن قرآن این تفسیر شده است .

این آیه مانند آیه سوره یوسف است «وَ لَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَ هَمَّ بِها لَوْ لا أَنْ رَأى‌ بُرْهانَ رَبِّهِ كَذلِكَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَ الْفَحْشاءَ إِنَّهُ مِنْ عِبادِنَا الْمُخْلَصينَ »[6] در فکر و خاطر یوسف هرگز میلی به گناه نبود زیرا برهان رب وجود داشت . نه اینکه ایشان تمایلی داشتند و خداوند مانع شد بلکه چون برهان الهی بود اصلا میل و تقاضایی از ناحیه ایشان نبود . این ویژگی کلمه «لولا» در زبان عربی است . کلمه «لولا » افاده می کند نفی چیزی را به خاطر وجود امری دیگر.

عبارت «لولا علی (ع) لهلک عمر » نیز همین گونه است . آیا عمر در مورد آن سوالاتی که از از او پرسیدند هلاک شد؟ نه. چرا؛ زیرا علی (ع) بود. در مورد آیه شریفه هم می گوییم پیامبر اکرم (ص) بذات دارای عصمت نبوده است بلکه خدای متعال به وی اعطا نموده است و چون این اعطا است پس معصیت و عصیان در وی منتفی است .

جواب دیگر اینکه اساسا این مطلب از اختصاصات شیعه نیست و سایرین نیز آن را بیان نموده اند . فخر رازی می گوید : «معناه أنه حصل تثبيت اللّه تعالى لمحمد صلّى اللّه عليه و سلم فكان حصول ذلك التثبيت مانعا من حصول ذلك الركون‌»[7]

* * *

اللهم صل علی محمد و آل محمد

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo