< فهرست دروس

درس کلام استاد ربانی

89/09/07

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع بحث : عصمت در قرآن و عقل

     در باب نبوت دو بحث مطرح شد :

ضرورت نبوت و نیاز به آن راه اثبات راستگویی مدعی نبوت

     اکنون به مساله سوم در باب نبوت می رسیم که عبارت باشد از عصمت انبیاء الهی

     موضوعاتی که در باب عصمت مورد توجه است عبارتند از :

تعریف و قلمرو های عصمت دیدگاههای مذاهب اسلامی در باب عصمت بررسی حکم عقل در عصمت . آیا، عقل عصمت را در انبیاء لازم می داند ؟ مقدار آن چقدر است ؟ عصمت انبیاء در نگاه آیات قرآن بررسی روایات درباره عصمت پاسخ گویی به شبهات در باب عصمت

     از آنجا که موضوع بحث، عقل و دین می باشد؛ به صورت مستوفی به این مباحث پرداخته نمی شود و تنها به زوایایی از بحث که به موضوع ما مربوط می شود نظر می شود. لذا آنچه در اینجا بیان می شود این است که قرآن کریم چه نگاهی در این باره دارد و نسبت آن با عقل چیست.

مقدمه ای عقلی و عقلایی

     دلیل عقلی و برهان ثابت می کند که اصل عصمت برای نبی لازم و ضروری است و بدون آن هدف و غرض از ارسال نبی تامین نخواهد شد .

     بیان مطلب : هر گاه کسی داعیه هدایت و رهبری جامعه و قومی را داشته باشد و هدف او سعادتمندی آن جامعه باشد - بخصوص که بر مبنای حقی باشد- منطق عقل اقتضا می کند که سه عنصر را داشته باشد :

تنظیم برنامه ای صحیح ابلاغ و رساندن این برنامه از راه مطمئن به مردم تلاش برای اجرای آن در جامعه

     اگر یکی از این سه عنصر مخدوش شود به آن غرض و هدف خلل وارد می شود . این مساله ای عقلی است و تردیدی در آن نیست. در بحث نبوت نیز در مرحله اول بیان شد که بشر به هدایت و دستگیری الهی نیازمند است. در گام دوم برنامه های الهی از طریق وحی و نبوت به مردم ابلاغ می شود. حال کسی را که خداوند می فرستد باید اهلیت این را داشته باشد که پیامها را به مردم برساند و در این راه دچار نسیان و خطا و معصیت نشود . این همان عصمت است .

     اگر خلاف این صورت گیرد یعنی کسانی که از طرف خداوند ارسال می شوند، دارای قدرت درک و فهم درستی نباشند و یا در ابلاغ دستورات الهی دچار خطای عمدی یا سهوی شوند نقض غرض حاصل می شود که با حکمت الهی ناسازگار است .

     گزینش و انتخاب افراد صالح و شایسته اصلی عقلایی است که انسان عاقل در برنامه های خود این کار را می کند و اگر خلاف این عمل کند مورد مذمت قرار می گیرد و غرض او تامین نمی شود. خدای متعال نیز که خالق العقل و خالق العقلاء است همین گونه عمل می کند . آیات قرآنی نیز که در این باره آمده است، همه ارشاد به همین حکم عقل است .

     انسان دارای دو ویژگی یکی نقص و ضعف و دیگری قوه و استعداد رسیدن به کمال است. کمالات بالقوه انسان اگر بخواهد بارور شود، تجهیزات طبیعی که در اختیار انسان ناکافی است. حکمت اقتضا می کند زمینه رشد این استعداد را فراهم کند . متکلمین گفته اند : « إذ العناية الإلهية، تقتضي إيصال كل ذي كمال إلى كماله‌ »[1] . از طرف دیگر انسان موجودی مختار و گزینش گر است. لذا خدای حکیم و علیم و قدیر این نیاز را بودن جواب نمی گذارد و انبیاء الهی را ارسال می کند. حال در صورتی که این انبیاء دارای صفت عصمت نباشند ، نقض غرض حاصل خواهد شد .

      به جهت همین حکم روشن و مسلم عقلی است که هیچ کدام از متکلمین اسلامی در این مقدار از عصمت - یعنی معصوم بودن از کذب و سهو و نسیان در ابلاغ وحی - اختلافی نکرده اند . مرحوم خواجه در این جا عبارت موجز و معروفی دارند . ایشان می فرمایند : « و يجب في النبي العصمة ليحصل الوثوق فيحصل الغرض‌»[2] این همان برهان علت غایی است که برهان عقلی دقیقی می باشد . همان طور که اگر فاعل ، فاعل تام و کاملی باشد فعلش بدون نقص است ، غایت هم اگر ایده آل و آرمانی است باید مقدمات آن درست باشد .

     ( در مباحث اعتقادی بحث های کلامی کف مساله می باشد. فضا برای مسائل بالاتر از آن هم هست و آن مباحث عرفانی است . البته اهل عرفان پس از کلام باید به این مباحث بپردازند . مرحوم لاهیجی می فرماید : صوفی (عارف ) اول یا باید حکیم باشد یا متکلم . بدون کلام و حکمت دعوی صوفیانه شیادی است . خرد در این وادی طلائه دار است . عارف هم نمی تواند بگوید من با خرد کاری ندارم . جایگاه خرد حتی قبل از وحی است )

عصمت در عمل به دستورات الهی

     تا کنون مرحله اول عصمت بیان شد . حال گام دیگری در قلمرو عصمت بر می داریم و این سوال را مطرح می کنیم که آیا پیامبر خودش در عمل به دستورات الهی که به مردم ابلاغ می کند نیز باید معصوم باشد یا می شود عمدا یا سهوا مرتکب گناه یا خطا شود ؟

     در پاسخ این سوال به کلام خواجه بر می گردیم ایشان فرمودند: نبی باید معصوم باشد تا مردم نسبت به او وثوق و اطمینان داشته باشد. اما آیا اگر نبی خود عامل به فرامین الهی نباشد برای مردم وثوق حاصل می شود ؟ آیا اگر معلم اخلاق و یا دکتر، خود به سخنانی که می گوید عمل نکند ، مردم سخن او را می پذیرند ؟ آیا عالم بی عمل بودن به وثوق و اطمینان او خدشه وارد نمی کند؟ مسلم است که خدشه می زند. خصوصا در مساله واجبات و محرمات که مربوط به سعادتمندی است. این نیز مساله ای عقلی است. البته برد عقل در اینجا محدود است

سوال و جواب

     آیا اگر پیامبر در طول عمر خود مرتکب یک یا دو خطا یا معصیت شود به عصمت او و مورد وثوق بودن او خدشه وارد می شود ؟

     معیار ما در اینجا تحصیل وثوق است .دلیل عقل نیز تا اینجا با ما همراه است . عقل می گوید مردم باید وثوق داشته باشند. عقل این گونه موارد عقل رد نمی کند اما بعدا بیان می کنیم که نقل آن را رد می کند .

     سید مرتضی می فرماید : مراد ما در مورد عصمت سلب کلی نیست. لذا چه بسا افرادی با اینکه فرد مرتکب معصیت شود اما به سخن او اطمینان پیدا می کنند. این ملاک نمی باشد . آنچه در اینجا مد نظر است سلب اعتماد کلی است . لذا اگر عمل او سلب اعتماد از صنفی از مردم را نیز بکند باز نقض غرض حاصل می شود .

عصمت در آیات قرآن

     این نظر عقل در این باره بود . اما آیات قرآن در اینجا چه می گوید؟ وقتی توسط عقل ثابت شد که عصمت در مرحله اول یعنی ابلاغ دستورات الهی ضروری و خدشه ناپذیر است . در مرحله بعدی هر چه کلام خداوند بگوید برای ما حجت است. زیرا وحی است و صادق و به همین خاطر برای ما اعتبار دارد .

تربیت ذهن و حفظ آن از مغالطه

     سعی کنم ذهن را تربیت کنیم تا مطالب را از جدا کند و الا دچار اشتباه و گرفتار مغالطه می گردیم . بازار مغالطه از مشابهات و مشترکات گرم است. حضرت امیر المومنین می فرماید : « وَ لَكِنْ يُؤْخَذُ مِنْ هَذَا ضِغْثٌ وَ مِنْ هَذَا ضِغْثٌ فَيُمْزَجَانِ فَهُنَالِكَ يَسْتَوْلِي الشَّيْطَانُ عَلَى أَوْلِيَائِه‌ »[3] کار شیطان این است که چیز درست را با باطل مخلوط می کند .

     جدا کردن مسائل از هم در مناظره ها بسیاری از مشکلات را حل می کند . به عنوان نمونه اهل سنت در مساله بداء گرفتار همین مشکل هستند. ایشان تصویر درستی از آنچه شیعیان می گویند ندارند . شیعه در مساله بدا همان نظر قرآن را دارد.

     اگر منظور از بدا این است که

قدرت خداوند محدود نیست ید الله لیست مغلوله در مقابل یهود که می گفتند « ید الله مغلوله » . بدا یعنی «یمحو الله ما یشا ء و یثبت و عنده ام الکتاب » بداء یعنی کار دست خداست و اسباب هم دارد . «ان الله لایغیر ما به قوم حتی یغیروا ما بانفسهم »

     اگر فرد منصفی باشد می پذیرد زیرا این همان متن قرآن است .

     لفظ بداء در صحیح مسلم آمده است « بدا لله ان یبتلیهم » . پس چه شده است که شیعیان را متهم می کنند؟

* * *

اللهم صل علی محمد و آل محمد

( تقریرات و تلخیص درس حضرت استاد ربانی گلپایگانی )

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo