< فهرست دروس

درس کلام استاد ربانی

89/07/13

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع بحث : کاربردهای عقل در قرآن کریم

در قرآن کریم به مساله تعقل و ادراک پرداخته شده و از کلمات مختلفی در این باره استفاده شده است :

بیشترین کلمه ای که مورد قوه ادراکی بشر، بکار رفته مشتقات کلمه عقل است . که 49 بار در قرآن ذکر شده است . دومین واژه به لحاظ کمیت واژه «لب » است این واژه 16 مورد بکار رفته است . سومین کلمه ، واژه «نهی» جمع نهیه است واژه دیگر واژه «احلام» است . قرآن کریم در سوره طه آیه 32 می فرماید « أَمْ تَأْمُرُهُمْ أَحْلامُهُمْ بِهذا أَمْ هُمْ قَوْمٌ طاغُون‌ » مفسرین این کلمه را به معنای عقول معنا کرده اند. ( امحال یعنی مهلت دادن که ریشه در عقل دارد )‌ واژه دیگر کلمه «حجر » است . سوره فجر آیه 5 « هَلْ في‌ ذلِكَ قَسَمٌ لِذي حِجْر»

عقل نظری و عملی در قرآن

در قرآن کریم آن گاه که کلمه عقل و مشتقات آن بکار رفته است منظور معرفت و شناخت است . معرفت و شناخت نیز بر دو گونه است . گاه در حوزه بینش ها و گاه در حوزه عمل و گرایش ها است. گونه اول را عقل نظری گویند که در اموری بکار می رود که از اختیار انسان خارج است. گونه دوم را عقل نظر گویند که مربوط به امور اختیاری انسان است .

[.] مومنون / 80 «وَ هُوَ الَّذِى يحُْىِ وَ يُمِيتُ وَ لَهُ اخْتِلَافُ الَّيْلِ وَ النَّهَارِ أَ فَلَا تَعْقِلُون‌»

[.] نحل / 12 «وَ سَخَّرَ لَكُمُ الَّيْلَ وَ النَّهَارَ وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ وَ النُّجُومُ مُسَخَّرَاتُ بِأَمْرِهِ إِنَّ فىِ ذَالِكَ لاََيَاتٍ لِّقَوْمٍ يَعْقِلُون‌»

[.] انبیاء / 67 «قَالَ أَ فَتَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ مَا لَا يَنفَعُكُمْ شَيًْا وَ لَا يَضرُُّكُمْ(66) أُفٍ‌ّ لَّكمُ‌ْ وَ لِمَا تَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ أَ فَلَا تَعْقِلُون‌» این آیه مربوط به عقل عملی می باشد زیرا عبادت فعل اختیاری انسان است . عبادت دو گونه است گاه معقول است و گاه نامعقول

[.] اعراف / 169 « فَخَلَفَ مِن بَعْدِهِمْ خَلْفٌ وَرِثُواْ الْكِتَابَ يَأْخُذُونَ عَرَضَ هَاذَا الْأَدْنىَ‌ وَ يَقُولُونَ سَيُغْفَرُ لَنَا وَ إِن يَأْتهِِمْ عَرَضٌ مِّثْلُهُ يَأْخُذُوهُ أَ لَمْ يُؤْخَذْ عَلَيهِْم مِّيثَاقُ الْكِتَابِ أَن لَّا يَقُولُواْ عَلىَ اللَّهِ إِلَّا الْحَقَّ وَ دَرَسُواْ مَا فِيهِ وَ الدَّارُ الاَْخِرَةُ خَيرٌْ لِّلَّذِينَ يَتَّقُونَ أَ فَلَا تَعْقِلُون‌» این آیه به هر دو جنبه عقل نظری و عملی توجه دارد. این که معاد و سرای آخرت در اختیار ما نیست، ناظر به عقل نظری است و اینکه زندگی بهتر داشتن در اختیار خود انسان است به جنبه عقل عملی نظر دارد. ( آیه شریفه بیشتر ناظر به مساله تقوا می باشد ).

[.] حجرات / 4 «إِنَّ الَّذِينَ يُنَادُونَكَ مِن وَرَاءِ الحُْجُرَاتِ أَكْثرَُهُمْ لَا يَعْقِلُون‌» این آیه ناظر به عقل عملی است و به این معنا می باشد که برخی از انسان ها به زشتی این کار خود توجه ندارند .

[.] مائده / 58 «وَ إِذَا نَادَيْتُمْ إِلىَ الصَّلَوةِ اتخََّذُوهَا هُزُوًا وَ لَعِبًا ذَالِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَّا يَعْقِلُون‌» این آیه نیز مربوط به عقل عملی می باشد. این آیه به افرادی دارد که درکی درستی نسبت به کارهای ناروا ندارند .

عقل به معنای عزم و اراده در قرآن

قرآن کریم که به مساله عقل پرداخته است به جنبه ادراکی و معرفتی عقل توجه داشته است. اما سوال این است مطرح است که آیا برای عقل غیر از این معنایی در قرآن هست یا نه ؟ حضرت استاد جوادی معتقد هستند در برخی از آیات قرآن که مساله تعقل را مطرح کرده است به حیث ادراکی آن نظر ندارد بلکه مراد از عقل، تصمیم و عزم است. کار عقل حفظ و منع انسان از جهالت و سفاهت است . عقل نفس انسان را از تمایلات حفظ می کند . برخی افراد می فهمند و جهالت ندارند اما نفس اماره خود را حفظ نمی کنند. ایشان اراده و عزمی که بتوانند در مقابل نقس بایستند ندارند .

ایشان در کتاب منزلت عقل در هندسه معرفت دینی می فرماید « در موارد متعددی که قرآن از عقل یاد می کند گاه عقل نظری را مورد توجه دارد و گاه عقل عملی را . بسیاری از جملات «لا یعقلون » در قرآن که به تعقل در اموری نظیر مبدا و معاد عالم و حقانیت قرآن و بی اثر بودن بتها و بطلان ربوبیت غیر خدا فراخواند ، به عقل نظری ناظر است . اما آیات فراوانی نیز هست که معطوف به عقل عملی است ، عقلی که منشا عزم و اراده و نیت و اخلاص و تصمیم است . عقل عملی منشا عزم است بر خلاف عقل نظری که منشا جزم است »[1] [2]

ایشان سپس در ادامه دو آیه را که عقل در آنها به معنای عزم و اداره است می آورند :

آیه 44 سوره بقره «* أَ تَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبرِِّ وَ تَنسَوْنَ أَنفُسَكُمْ وَ أَنتُمْ تَتْلُونَ الْكِتَابَ أَ فَلَا تَعْقِلُون‌» و آیه 14 سوره حشر «لَا يُقَاتِلُونَكُمْ جَمِيعًا إِلَّا فىِ قُرًى محَُّصَّنَةٍ أَوْ مِن وَرَاءِ جُدُرِ بَأْسُهُم بَيْنَهُمْ شَدِيدٌ تحَْسَبُهُمْ جَمِيعًا وَ قُلُوبُهُمْ شَتىَ‌ ذَالِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَّا يَعْقِلُون‌»

ایشان بیان می کنند که چون تمایلات نفسانی مهار نشده باعث تفرقه گردیده است . ریشه تفرقه در شهوات است و چون این افراد تابع شهوات هستند دیگر اراده قوی ندارند. اگر اراده اینها قوی می بود و تمایلات خود را مهار می کردند هرگز دچار تشتت و اختلاف نمی شدند.

بررسی سخن استاد جوادی

آنچه در بررسی تفاسیر مختلف ذیل آیه سوره حشر آمده است روشن می شود که مفسران عقل را به معنای فهم و ادراک گرفته اند .

فخر الدین رازی در تفسیر مفاتیح الغیب این ایه را به گونه بیان می کند که ناظر به درک است نه عزم و تصمیم . وی می گوید « قوله: ذلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا يَعْقِلُونَ‌ فيه وجهان: الأول: أن ذلك بسبب أنهم قوم لا يعقلون ما فيه الحظ لهم و الثاني: لا يعقلون أن تشتيت القلوب مما يوهن قواهم‌»[3] چون نفع را از ضرر تشخیص نمی دهند گرفتار تشتت شده اند. و یا نمی دانند که این تشتت قلوب چنین می کند .

زمخشری در کشاف می گوید «قَوْمٌ لا يَعْقِلُونَ أن تشتت القلوب مما يوهن قواهم و يعين على أرواحهم »[4]

طبرسی و شیخ طوسی نیز همین گونه معنا کرده اند و آن را از مقوله فهم دانستنه اند .

«أی لایعقلون ما فیه الرشد مما فیه الغی »[5]

تفسیر کبیر و کشاف می گوید :

در اینکه این آیه بیان گر این است که عمل آنها بر موازین عقلی نبوده است سخنی نیست .

آلوسی می گوید « لایعقلون شیا حتی یعلموا طرق الالفه و اسباب الاتفاق »[6] یعنی راهکار بیرون آمدن از تشتت را بلد نیستند . یعنی مدیریت اینها ضعیف است.

بنابراین معلوم شد که مفسرین از این آیه مساله فهم و ادارک را فهمیده اند. داروی منصفانه در این باره چیست ؟ در اینکه این آیه بیان گر آن است که عملهم لیس علی میزان عقله سخنی نیست و امری مسلم می باش اما در اینکه آیا مقصود، عقلانیت ادراکی است یا مراد عزم و عزم است و یا آیا در این عمل درک عقلانی ندارید یا عزم ندارید؟ پاسخ این سوال به ظهور و سیاق آیه باز می گردد. در این باره می توان گفت که برداشت استاد جوادی از آیه با ظاهر موافق تر است .

نعمت ولایت فقیه

یکی از نعمت های بزرگ ایران اسلامی، که از آیین تشیع بر می خیزد ، نعمت ولایت فقیه است. الان ببینید در افغانستان و عراق و سایر بلاد اسلامی چه خبر است؟ در ایران ولایت فقیه به عنوان یک اصل مهم قانون اساسی مطرح است.چقدر شیطنت کردند تا این اصل را کنار گذارند و مرحوم شهید بهشتی توانست با مدیریت صحیح به دفاع از این اصل در برابر رواشن فکران بایستد . حقیقتا باید ولایت را یاری نمود . هرکس دلش به حال ارزشها می سوزد باید این اصل را حفظ کند .

* * *

اللهم صل علی محمد و آل محمد

[1] منزلت عقل در هندسه معرفت دینی

[2] ، ص 69

[3] مفاتیح الغیب ، ج 29 ،‌ص 510

[4] کشاف ، ج 4 ، ص 507

[5] مجمع ج 9 ، 264 و تفسیر ‌تبیان ج 9 ، ص 569

[6] روح المعانی ، ج 28 ، ص 84

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo