< فهرست دروس

درس کلام جدید - وحی پژوهی و حقیقت نبوت استاد ربانی

جلسه 85

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع: ویژگی سالگرد شهادت استاد مطهری
 روش شناسی استاد مطهری در حوزه معارف دینی
 جایگاه تفکر عقلی و استناد به داده های وحیانی در روش فکری و معرفتی استاد مطهری چیست؟ تعامل عقل و وحی در اندیشه های این استاد بزرگوار بخصوص در حوزه اعتقادات و باورها چگونه است؟
 در اندیشه استاد مطهری هم عقل و هم وحی به صورت جامع مورد اعتنا و توجه است و از این جهت می توان ایشان را نمونه یک شخصیت معتدل دانست. در آثار ایشان از نظر مباحث عقلی یا نقلی افراط و تفریطی یافت نمی شود.
 نگاه استاد شهید به عقل و تفکر عقلی
 استاد مطهری در آثارشان بر خلاف کسانی که حوزه معارف دینی را عقل گریز و عقل ستیز می دانند بر حجیت عقل در این حوزه تاکید دارند. ایشان بر این مطلب دلایلی نیز اقامه کرده اند. در کتاب « آشنایی با قرآن»، جلد1، صفحه 48 این عناوین را آورده اند:
  1. دعوت قرآن کریم به تعقل ؛
  2. استفاده قرآن از نظام علی و معلولی و به رسمیت شناخت آن ؛
  3. بیان فلسفه احکام؛
  4. مبارزه با لغزش های عقل.
 شهید مطهری در کتاب «اصول فلسفه و روش رئالیسم» نیز در مقدمه جلد پنجم و نیز کتاب « سیری در نهج البلاغه»، صفحه 54 این عناوین را آورده است :
  1. ممنوعیت تقلید در اصول دین؛
  2. طرح شدن معارف بلند عقلی در معارف وحیانی ؛
  3. اینکه خود وحی استدلال عقلی کرده در زمینه اصول اعتقادی
 نگاه شهید مطهری به وحی
 آن استاد شهید معتقد است قرآن و روایات الهام بخش عقل در حوزه اعتقادات است و عقل مانعی در برابر وحی نیست بلکه وحی به عقل جهت می دهد. اما در مقابل برخی خیال کرده اند که نقل و عقل در مقابل یکدیگر قرار دارند .
 شهید مطهری در بحث قضا و قدر و سرنوشت می گوید: « سرچشمه اصلى اين نوع تعليم كه بشر را در عين اعتقاد به قضا و قدر، به تسلّط او بر سرنوشت نيز معتقد مى‌كند، قرآن كريم است. قرآن كريم از قضاهاى متعدّد نام مى‌برد: « هو الّذى خلقكم من طين ثمّ قضى اجلا و اجل مسمّى عنده » اوست كه شما را از گل آفريد و اجلى معيّن كرد و اجل نام برده شده در نزد خود اوست.» [1] . ایشان در جای دیگر می فرماید « چيزى كه براى يك نفر محقّق عارف به مسائل توحيد بسيار بسيار اعجاب آور است، منطق مخصوصى است كه قرآن كريم و پس از آن، روايات مأثوره از رسول اكرم (ص) و على (ع) و ساير ائمّه اطهار در مسائل توحيد پيش گرفته‌اند. اين منطق اصلًا و ابداً با منطق آن عصر و زمان تطبيق نمى‌كند، بلكه با منطق قرنها بعد كه كلام رونق گرفت و منطق و فلسفه رايج شد نيز تطبيق نمى‌كند؛ بسى بالاتر و والاتر از آنهاست. آنچه در مسأله سرنوشت، و قضا و قدر، و جبر و اختيار آمده است نمونه‌اى از اين منطق است» [2]
 ایشان در زمینه الهام بخشی عقول از وحی می فرماید « نقش نصوص شرعى اين است كه الهام بخش عقول و افكار و محرك انديشه‌هاست، اصول و مبادى لازم و قابل درك را در اختيار مى‌گذارد. اساساً در مورد مسائل فكرى تعبد معنى ندارد. » [3]
 سخن در این نیست که آیا بشر قادر است پای خود را از تعالیم انبیاء بالاتر بگذارد یا نه؟ زیرا اساسا فراتری وجود ندارد و آنچه به وسیله وحی و خاندان وحی به بشر رسیده است آخرین حد صعود و کمال معارف است. بلکه سخن در استعداد عقل و اندیشه بشری است که می تواند با توجه این اصول تا چه حدی سیر عقلی کند.
 ایشان می فرماید « زبده‌ترين فيلسوفان اسلامى محكم‌ترين برهانهاى خويش را به اقرار و اعتراف خود از قرآن مجيد الهام گرفته‌اند. » [4] . « اهميت قرآن به اين است كه جامع است و يك راه بالخصوص نرفته. شما اگر كتابهاى عرفانى، حتى همان كتابهاى بودايى [را مطالعه كنيد، مى‌بينيد] تمام، آن راه را رفته‌اند و از اين راهها نرفته‌اند، ولى قرآن از همه راهها رفته. » [5]
 استفاده شهید مطهری از عقل و نقل به صورت معتدل
 تا اینجا دو مطلب از اندیشه استاد مطهری بیان شد :
  1. نگاه استاد به عقل و تعامل آن با وحی؛
  2. نگاه استاد به وحی و تعامل آن با عقل.
 کامل ترین روشی که در حوزه معارف می توان بکار برد، روش «تفصیل» است. توضیح اینکه معارف دینی به سه دسته تقسیم می شود:
 1- مسائل ما قبل از وحی، مثل شناخت علم و قدرت الهی. این آموزه ها جزء اعتقادات است و قبل از نبوت مطرح می شود. در اینجا یگانه راه شناخت عقل است، البته لازم نیست پیچیده باشد بلکه درک فطری هم کافی است.
 2- مسائل ما فوق عقل، مثل شناخت عالم برزخ، قیامت و امور جزئی معاد. در این بخش عقل تنها می تواند استمرار نفس را ثابت کند اما به جزئیات آن نمی رسد. یگانه راه فهم در این حوزه نقل است. این سینا در مورد معاد جسمانی می فرماید: « عقل از اثبات معاد جسمانی ناتوان است و تنها می تواند معاد روحانی را اثبات کند، اما چون عقل، نبوت و عصمت را اثبات کرده است در نتیجه هر چه نبوت بگوید می پذیرد.»
 3- (قسمت مهم) دسته سوم آن بخش از معارف است که هم صبغه وحیانی دارد و هم صبغه عقلانی، مثل توحید که از هر راه او می توان به اثبات آن پرداخت. و یا مانند بحث امامت عامه که در آن معمولا عقل و وحی هر دو دخالت دارند. زیرا از طرفی دارای ادله عقلی است و از طرفی چون بعد از نبوت است، ادله نقلی نیز در مورد آن وجود دارد. ( این امر یک قاعده است که هر گاه مساله ای مربوط به بعد از نبوت باشد، در صورتی که استناد به نقل داده شود شیوه ی منطقی طی شده است)
 مثلا اینکه تعداد ائمه اطهار (ع) چقدر است، مساله ای تنها نقلی است. اما اینکه چه کسی بر مسند خلافت رسول اکرم (ص) باید بنشیند هم دارای جنبه عقلی و هم جنبه نقلی است هر چند جنبه عقلی آن کم رنگ است.
 آنچه گفته شد برای کسی که در معارف دینی دارای پختگی است و به آن توجه هم نماید، به روشنی فهمیده می شود. روشی که استاد شهید مرتضی مطهری در بین معاصرین یعنی شاگردان مرحوم علامه طباطبایی برگزیدند، از جهت این دو بعد، از همه کامل تر است. ایشان از عقل و وحی به صورت معتدل بهره گرفته اند . آنجا که باید عقل را مقدم بدارد عقل را مقدم می دارد و آنجا که مباحث صبغه وحیانی دارد ابتدا به سراغ وحی رفته است.
 
 بیان چند نمونه
 1- شهید مطهری در مورد مساله «بداء» می فرماید: اعتقاد به بداء ریشه قرآنی دارد و علاوه بر آن از لطیف ترین حقایق فلسفی به شمار می آید. قرآن کریم برای اولین بار در تاریخ بشر از آن این مساله یاد کرده است.
 « مسأله «بداء» ريشه قرآنى دارد و از لطيف‌ترين حقايق فلسفى است. در ميان فلاسفه شيعه نيز جز بعضى كه در قرآن زياد تدبّر مى‌كرده‌اند و از آثار و كلمات پيشوايان شيعه مخصوصاً كلمات امام اوّل امير المؤمنين على (عليه السّلام) استفاده مى‌كرده‌اند، كسى ديگر به غور اين مطلب نرسيده است. البتّه در چنين مسأله‌اى تنها به تصوّر عاميانه عوام النّاس كه از پيش خود فرض احمقانه‌اى به نام «بداء» مى‌سازند و سپس به مصداق «خود مى‌كشى و خود تعزيه مى‌خوانى» آن ساخته و پرداخته خيال خود را مورد ايراد و انتقاد قرار مى‌دهند، نبايد قناعت كرد. » [6]
 2- در مورد عدل و ریشه آن می فرماید: باید ریشه این بحث را در خود قرآن باید جستجو کرد. این قرآن است که بذر اندیشه عدل را در دلها کاشت.
 « از نظر ما ريشه اصلى و ريشه ريشه‌هاى طرحهاى علمى و عملى مسأله عدل را در جامعه اسلامى، در درجه اول، در خود قرآن كريم بايد جستجو كرد. قرآن است كه بذر انديشه عدل را در دلها كاشت و آبيارى كرد و دغدغه آن را چه از نظر فكرى و فلسفى و چه از نظر علمى و اجتماعى در روحها ايجاد كرد. اين قرآن است كه مسأله عدل و ظلم را در چهره‌هاى گوناگونش: عدل تكوينى، عدل تشريعى، عدل اخلاقى، عدل اجتماعى طرح كرد. » [7]


[1] مجموعه آثار، استاد شهید مطهری، ج1، ص338، ط انتشارات صدرا
[2] مجموعه آثار، استاد شهید مطهری، ج1، ص420، ط انتشارات صدرا
[3] مجموعه آثار، استاد شهید مطهری، ج16، ص389، ط انتشارات صدرا
[4] مجموعه آثار، استاد شهید مطهری، ج2، ص223، ط انتشارات صدرا
[5] مجموعه آثار، استاد شهید مطهری، ج4، ص54، ط انتشارات صدرا
[6] مجموعه آثار، استاد شهید مطهری، ج1، ص391، ط انتشارات صدرا
[7] مجموعه آثار، استاد شهید مطهری، ج1، ص59، ط انتشارات صدرا

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo