< فهرست دروس

درس کلام جدید - وحی پژوهی و حقیقت نبوت استاد ربانی

جلسه 83

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع: بررسی فرضیه دکتر سروش درباره وحی و نبوت
 نقش فاعلی یا قابلی پیامبر در وحی
 از سخنان دکتر سروش بر می آید که ایشان به جد معتقد به نقش فاعلیت پیامبر در وحی است. وی در کتاب بسط تجربه نبوی گفته است: « پیامبر(ص) که همه سرمایه اش شخصیت او بود، این شخصیت محل و موجد و فاعل و قابل تجارب دینی و وحیی بود و بسطی که در شخصیت او می افتاد به بسط تجربه و بالعکس منتهی می شد و لذا وحی تابع او بود نه او تابع وحی.» [1]
 و یا در مقاله بشر و بشیر می گوید : « در تلقی وحی خود برتر پیامبر برخود فروتر او سخن می گوید. » در اینجا وی وحی را هم از حیث محتوا و هم حیث صورت، بشری دانسته است که به فاعلیت پیامبر صورت گرفته است .
 با جمع بندی عبارات و مطالب گفته شده آقای سروش بدست می آید که ایشان وحی را هم از حیث محتوی بشری می دانند و هم از حیث صورت دهی . او این مطلب را در دو مرتبه بیان کرده است: در مرحله معانی نفس پیامبر را خالق وحی و در مرتبه صورت دهی، او را صورت دهنده و سازنده الفاظ آنها می داند .
 بررسی چند نکته درباره فرضیه آقای سروش
 نکته اول
 تا اینجا فرضیه آقای سروش درباره وحی بیان شده. قبل از اینکه به دلایل این فرضیه پرداخته شود باید بررسی شود که آیا چنین فرضیه ای از نظر عقل امکان پذیر هست یا نه؟ در صورتی که پاسخ مثبت باشد و چنین فرضیه ای از نظر عقل محال باشد در این صورت دلایلی که آورده شود نادرست و از باب مغالطه خواهد بود. مانند همین مطلب، مساله حال، کسب و طفره در مباحث کلامی است.
 برخی از منتقدین درباره این فرضیه گفته اند این فرضیه امکان عقلی ندارد. آنان دلیل این امر را این دانسته اند که این فرضیه مستلزم وحدت فاعل و قابل است. زیرا نفس پیامبر اگر فاعل است پس دارا است. چگونه نفسی که دارا است می خواهد قابل یعنی ندار و پذیرنده باشد؟ حیثیت فعل، وجدان و حیثیت قبول، فقدان است و این دو قابل جمع نخواهد بود .
 بررسی و نقد
 اما این نقد وارد نیست زیرا آنچه سروش گفته این است که در تلقی وحی خود برتر پیامبر با خود زمینی او سخن می گوید. لذا دو مرتبه برای پیامبر قائل شده است: روح قدسی و روح بشری. او روح قدسی پیامبر را فاعل و روح بشری ایشان را قابل وحی دانسته است.
 بنابراین این نقد بر فرضیه وی وارد نیست. اما باید توجه داشت که فرضیه آقای سروش غیر از آن چیزی است که فلاسفه گفته اند. زیرا فلاسفه چه در مرتبه روح قدسی و چه روح بشری ، پیامبر را قابل وحی می دانند. آنچه در اینجا گفتیم بیان دو جنبه داشتن وحی است .
 بله برخی از فلاسفه در مورد صورت وحی گفته اند پیامبر در این مرتبه نقش فاعلی داشته و به حقایق و معانی که صورت ندارند صورت می دهد.
 بنابراین از نظر عقلی فرضیه سروش قابل امکان است و به محال نمی انجامد. بله اگر او می گفت مرتبه برین پیامبر هم فاعل است و هم قابل در این صورت تناقض بود اما با دو مرتبه کردن بحث، از تناقض خارج شده است. لذا از نظر عقلی چنین فرضیه ای ممکن است اما آیا دلیل دارد یا نه بعدا بررسی می شود.
 نکته دوم
 آقای سروش وقتی می گوید در حالیکه قرآن محصول پیامبراست به خداوند هم استناد دارد. یک وجه آن انتساب طولی است. مانند میوه آلبالو که هم به درخت استناد دارد و هم باغبان و هم خدای متعال. اما وی مطلب دیگری نیز دارد که انتساب کلام پیامبر به خداوند تنها از باب تسبیب نیست بلکه می گوید چون شخصیت پیامبر بالاست و به مقام فناء فی الله رسیده است و مطهر است (فعل همه خدایی است زیرا فعل هیچ کس بالذات از خود او نیست اما پیامبر به صورت ویژه به این مطلب توجه دارد ) او می داند هر چه انجام می دهد فعل خداست.
 به عبارت دیگر فعلی که انجام می شود گاه جنبه اذن تکوینی آن مورد نظر قرار می گیرد و گاه اذن تشریعی. در وجه اول سخن در فعل تکوینی الهی بود مانند مثال آلبالو. آقای سروش می خواهد بگوید فاعلیت پیامبر در وحی علاوه بر اذن تکوینی ، اذن تشریعی هم دارد.
 وی در مقاله بشر و بشیر می گوید « اولیاء خدا، چنان به خدا نزدیک و در او فانی اند که کلامشان عین کلام خدا است و امر و نهی شان و حب و بغضشان عین امر و نهی و حب و بغض الهی است . پیامبر عزیز اسلام بشر بود و خود به بشریت خویش مقر بود اما در عین حال این بشر چنان رنگ و وصف الهی به خود گرفته بود که هر چه می گفت هم کلام نفسی او بود و هم کلام وحیانی خداوند و این دو از هم جدا نبود.»
 وی در جای دیگر از مقاله بشر و بشیر گفته است: « محمد(ص) که فاعل و قابل وحی است، بشری است موید و مطهر و لذا از کوزه همان طراود که در اوست و از شجره طیبه وجود او جز میوه طیب بر نخواهد »


[1] بسط تجربه نبوی، عبدالکریم سروش، ص13.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo