< فهرست دروس

درس کلام جدید - وحی پژوهی و حقیقت نبوت استاد ربانی

جلسه 78

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع : دیدگاه استاد مطهری درباره وحی و چگونگی آن
 استاد شهید مرتضی مطهری در بیان مباحث خویش سبک و روش ویژه ای دارند و نوع آوری در آثار ایشان به چشم می خورد. مطالب ایشان بخصوص آن مباحثی را که برای مجموعه افراد تحصیل کرده مطرح کرده اند برای عرضه به مخاطبان جدید از قوام و برتری بیشتری برخوردار است.
 ضرورت ایمان به وحی
 اولین مساله در باب وحی قبل از هر چیزی مساله ایمان به آن است. شناخت وحی از ضروریات ایمانی نیست اما ایمان به وحی از ضرورات اسلامی است. از طرفی برای ما شناخت کنه و باطن وحی نیز ممکن نیست.
 راههای شناخت وحی
 اگر بخواهیم در باب وحی در حدی که برای ما ممکن است، شناختی بدست آوریم، راه کسب آن چیست؟
 ایشان دو راه را بیان در این زمینه بیان می کنند:
 الف: وحی را از زبان اولیاء وحی بشناسیم زیرا وحی از جمله مسائلی است که نه می توان روی آن تجربه نمود و نه می توان بر آن استدلال کرد. به این معنا که مانند بحث توحید و وجود خداوند که از مبحث استدلالی است، نیست. پس باید معرفتی را از طریق خود وحی بدست بیاوریم آنگاه ببینیم آیا خودمان می توانیم معرفتی نیز نسبت به آن داشته باشیم یا نه؟
 بنابراین در مساله وحی ابتدا باید کار نقلی نمود و بعد از آن از طریق عقل به کشف زوایای آن پرداخت . این روشی که استاد مطهری در اینجا در پیش گرفته اند گویای اعتدال شخصیت ایشان است زیرا بسته به نوع مسأله ای که مورد مطالعه قرار می دهند از روش عقل و نقل بهره می گیرد.
 ب. راه دیگری که ایشان برای شناخت وحی بیان کرده اند این است که گفته اند: چون قرآن کریم وحی را عمومیت داده و موجودات مختلفی را در این زمینه نام برده است ، شاید بتوان به تناسب آنچه در آنجا هست، وحی نبوت را نیز شناخت .
 استاد مطهری می فرماید « ما بايد به وجود وحى ايمان داشته باشيم، بر ما لازم نيست كه حقيقت وحى را بفهميم؛ اگر بفهميم يك معرفتى بر معرفتهاى ما افزوده شده است، و اگر نفهميم جاى ايراد به ما نيست، زيرا يك حالتى است مخصوص پيغمبران، كه قطعا ما به كنه آن پى نمى‌بريم، ولى چون قرآن وحى را عموميت داده در اشياء ديگر، شايد به تناسب آن انواعى از وحى كه مى‌شناسيم، بتوانيم تا اندازه‌اى آن وحيى را كه با آن از نزديك آشنايى نداريم- كه وحى نبوت است- توجيهى بكنيم، و اگر نتوانستيم توجيهى بكنيم، از خودمان حتى گله‌مند نيستيم، چون يك امرى است مافوق حد ما و يك مسأله‌اى است كه از مختصات انبياء بوده است.» [1]
 بررسی سخن اقبال در کلام استاد مطهری
 استاد مطهری وحی را از منظر قرآن را به دو گروه عام و خاص تقسیم کرده اند: وحی عام مربوط به غیر انبیاء و وحی خاص مربوط به انبیاء است. سپس ایشان سخنی را از علامه اقبال لاهوری در باره وحی بیان می کنند که خلاصه آن چنین است:
 وحی خاصیتی از زندگی و حیات است که شکل و خصوصیت آن بر حسب مراحل مختلف تکامل زندگی مختلف است. تفاوت ها، یا تفاوت های شکلی است و یا نوعی. اقبال، وحی را از ویژگی های زندگی انسان می دانند. وی این مطلب را در کتاب خود با نام « احیاء فکر دینی در اسلام» آورده است.
 استاد مطهری سخن اقبال را تا اینجا پذیرفته و آن را بسیار متین و درست دانسته اند و گفته اند این سخن از موارد استعمال کلمه وحی در قرآن نیز بدست می آید . سپس بر کلام اقبال تکمله ای را اضافه کرده و گفته اند: وحی خاصیت حیات نیست بلکه خاصیت موجود است. ( یعنی یک قدم فراتر گذاشته اند ) وحی اختصاصی به جانداران ندارد. قرآن کریم درباره وحی به آسمان می فرماید: « وَ أَوْحى‌ في‌ كُلِّ سَماءٍ أَمْرَها» [2] و نیز در مورد وحی به زمین می فرماید « بِأَنَّ رَبَّكَ أَوْحى‌ لَها » [3] .
 ویژگی های وحی در کلام شهید مطهری
 ایشان چهار ویژگی را برای وحی نبوت بیان کرده اند که از این قرار است :
 1- وحی نبوت درونی است. این مطلب با آنچه آقای سروش در باب وحی گفته است کاملا متفاوت است. زیرا آنچه آقای سروش گفته مربوط به جنبه فاعلی وحی است اما آنچه شهید مطهری می فرماید مربوط به جنبه قابلی وحی است. شهید مطهری می گوید «يكى از خصوصياتى كه آنها در امر وحى توضيح داده‌اند جنبه درونى بودن آن است؛ يعنى وحى را مثل ما [كه محسوسات را] از طريق [حواس ظاهر تلقى مى‌كنيم،] از راه گوشمان يا چشم ظاهرمان تلقى مى‌كنيم، مثلا از يك زيدى حرفى مى‌شنويم، تلقى نمى‌كردند، بلكه از طريق باطن و درون تلقى مى‌كردند. ما مى‌بينيم كه پيغمبر اكرم در حالتى كه وحى بر ايشان نازل مى‌شد (در اكثر حالات وحى كه نوشته‌اند) حواسش تعطل پيدا مى‌كرد، حالتى غش مانند به او دست مى‌داد به طورى كه در ظاهر به خود نبود، از خود بيخود بود يعنى چشمش مثل چشم آدمِ خواب بود كه نمى‌بيند و گوشش مثل گوش آدم خواب بود كه نمى‌شنود و حالتش هم از اين جهت غير عادى بود كه سنگين مى‌شد و بعد عرق مى‌كرد و عرق زيادى روى پيشانى‌اش مى‌نشست (قرآن هم مى‌گويد: نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِينُ. عَلى‌ قَلْبِكَ [4]
 کلیت آنچه استاد مطهری می فرماید ، مورد قبول است . در وحی گاه حواس ظاهری دخالت دارد مانند اینکه جبرئیل نزد آن حضرت آمده و مانند غلامی می نشسته و وحی را به ایشان می فرموده است و گاه هیچ دخالتی ندارد.
 2- معلم داشتن وحی. ویژگی دوم وحی آن است که پیامبر آن از چیزی تعلیم می گرفته است. وحی درونی هست یعنی از راه حواس و تجربه و آزمایش بدست نیامده است، از طرف دیگری از درون ذات خویش بوجود نیامده است بلکه از بیرون از خویش دریافت کرده است. استاد مطهری می فرماید: « اساسا هيچ معلمى ندارد يعنى از ذات خودش دارد؛ در ذات خودش بشرى است مثل ما، در ذات خودش جاهل است (أَ لَمْ يَجِدْكَ يَتِيماً فَآوى‌. وَ وَجَدَكَ ضَالًّا فَهَدى‌. وَ وَجَدَكَ عائِلًا فَأَغْنى‌)، در ذات خودش يعنى در روح خودش، در سلولهاى مغز خودش قبلا از اين اطلاعات نداشته است. در قرآن خيلى روى اين قضيه [تأكيد شده:] ما كُنْتَ تَعْلَمُها أَنْتَ وَ لا قَوْمُكَ «2»، وَ عَلَّمَكَ ما لَمْ تَكُنْ تَعْلَمُ‌ «3»پيامبر كسى است كه نمى‌داند، قطعا هم نمى‌داند ولى به او آموزانيده مى‌شود؛ «عَلَّمَهُ شَدِيدُ الْقُوى‌» است. » [5]
 وحی از سنخ آموختن است. در وحی هر آنچه پیامبر شخصیت دارد در جنبه واسطه بودن اوست. توان شخصیت او در این است که توانسته با خارج از خودش ارتباط برقرار کند.( استاد مطهری دانشمندی بودن که از زمان خویش بسیار جلو تر بودند . آن وقتی که ایشان این مباحث را مطرح می نمودند ، نظراتی مانند سخن سروش و بحث پلورالیزم اصلا مطرح نبود . اما ایشان با کلامشان ، راه را برای این نظرات باطل بسته اند )
 3- استشعار: ویژگی دیگر وحی آن بوده که پیامبر در حین وحی متوجه این امر بوده که مطالب را از معلمی دریافت می کنند. آنچه در ویژگی دوم مبنی بر معلم داشتن مطرح شد مربوط به مقام ثبوت است اما این ویژگی استشعار مربوط به مقام اثبات است. این ویژگی است که وحی نبوت را از الهام به اولیاء جدا می کند. ولی خدا می گوید: به من الهام شده اما نمی دانم از کجا بوده است اما پیامبر به مبدا سرچشمه وحی کاملا اشعار دارد .
 « در حالى كه دارد مى‌گيرد مستشعر است كه از جايى ديگر دارد مى‌گيرد. همين طور كه ما در همين طبيعت وقتى پيش معلمى درس مى‌خوانيم مى‌فهميم كه در مقابل كسى نشسته‌ايم و از او گوش مى‌كنيم و به ذهن خودمان مى‌سپاريم كه از معلم ياد بگيريم [و مطالب‌] در ذهنمان باشد، او هم عينا همين حالت را دارد با اين تفاوت كه معلمش در اين عالمى كه ما مى‌بينيم نيست، در جاى ديگر است؛» [6]
 4- ادراک واسطه وحی. شهید مطهری می فرماید « اكثر، وحى واسطه هم دارد. اين هم يك مطلبى است. نمى‌شود انكار كرد. يك حقيقتى است و بايد به آن ايمان داشت چون يكى از چيزهايى كه ما در قرآن داريم و بايد به آن ايمان بياوريم ملائكه است (كُلٌّ آمَنَ بِاللَّهِ وَ مَلائِكَتِهِ [7]


[1] مجموعه آثار، استاد شهید مطهری ، ج4 ، ص 343 ، ط: صدرا
[2] فصلت/سوره41، آیه12
[3] سوره زلزال، آیه 5
[4] مجموعه آثار، استاد شهید مطهری ، ج4 ، ص 346 ، ط: صدرا
[5] مجموعه آثار، استاد شهید مطهری ، ج4 ، ص 347 ، ط: صدرا
[6] مجموعه آثار، استاد شهید مطهری ، ج4 ، ص 348 ، ط: صدرا
[7] مجموعه آثار، استاد شهید مطهری ، ج4 ، ص 348 ، ط: صدرا

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo