< فهرست دروس

درس کلام جدید - وحی پژوهی و حقیقت نبوت استاد ربانی

جلسه 73

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع بحث : دیدگاه فلاسفه در مورد نقش پیامبر در وحی
 موضوع بحث بررسی دیدگاه فلاسفه در مورد وحی و چگونگی آن بود. یکی از بخش های سخن آنان این بود که از نظر فلسفی می توان دخالت نفس نبی در وحی را در مراحل پایینی پذیرفت. اما گفته شد هر چند این دیدگاه از نظر عقل قابل پذیرش است اما وقتی به آیات و روایات مراجعه می کنیم، مساله صورت دیگری پیدا می کند. مستفاد از روایات و آیات این است که مواردی از وحی وجود داشته که در قالب لفظ و کلام به پیامبر القاء شده است. در نتیجه پذیرش این مساله به صورت بالجمله صحیح نیست. زیرا چه بسا برخی از معارفی که توسط وحی به پیامبر رسیده، تنها معنا بوده و نفس نبی به آنها لفظ و صورت داده است. خصوصا درباره قرآن کریم که دلایل فراوانی بر نزول عربی آن است.
 علاوه بر قرآن کریم ، موارد دیگری از وحی بوده است که در قالب لفظ بوده است. از جمله وحی به حضرت موسی (ع) در قالب الواح است. « وَ كَتَبْنا لَهُ فِي الْأَلْواحِ مِنْ كُلِّ شَيْ‌ءٍ مَوْعِظَةً وَ تَفْصيلاً لِكُلِّ شَيْ‌ءٍ فَخُذْها بِقُوَّةٍ وَ أْمُرْ قَوْمَكَ يَأْخُذُوا بِأَحْسَنِها سَأُريكُمْ دارَ الْفاسِقينَ » [1] و براى او در الواح اندرزى از هر موضوعى نوشتيم؛ و بيانى از هر چيز كرديم-«پس آن را با جدّيت بگير! و به قوم خود بگو: به نيكوترين آنها عمل كنند! (و آنها كه به مخالفت برخيزند، كيفرشان دوزخ است؛) و بزودى جايگاه فاسقان را به شما نشان خواهم داد!». این آیه بیان می دارد که آن حضرت ، حقایقی را به صورت الواح و نوشته شده دریافت کرده است.
 مساله تمثل فرشته و نقش نفس نیی در آن
 درباره تمثل فرشته وحی برای پیامبر نیز سه فرض وجود دارد :
  1. خداوند متعال تمثل مادی فرشته را ایجاد کند.
  2. فرشته تنزل یافته و خود حالت مادی پیدا کرده است .
  3. نفس نبی چنین تمثلی را ایجاد کرده است.
 هیچ کدام از این فرض ها از نظر عقلی محال نیست و امکان پذیر است. اما وقتی به آیات و روایات مراجعه می کنیم تنها فرض اول و دوم ، قابل توجیه است و فرض سوم این گونه نیست.
 بیان چند آیه و روایت در این زمینه :
 1- قرآن کریم در آیه « فَأَرْسَلْنا إِلَيْها رُوحَنا فَتَمَثَّلَ لَها بَشَراً سَوِيًّا » [2] می فرماید: ما روح خود را بسوى او فرستاديم؛ و او در شكل انسانى بى‌عيب و نقص، بر مريم ظاهر شد! در این آیه، کار تمثل، به روح نسبت داده شده است که باذن الله تمثل یافته است .
 مرحوم علامه طباطبایی در ذیل این آیه می فرماید: ظاهر سیاق این است که فاعل تمثل حضرت جبرئبل(ع) است.«ظاهر السياق أن فاعل «فَتَمَثَّلَ» ضمير عائد إلى الروح فالروح المرسل إليها هو المتمثل لها بشرا سويا و معنى تمثله لها بشرا ترائيه لها، و ظهوره في حاستها في صورة البشر و هو في نفسه روح و ليس ببشر.» [3]
 2- قرآن کریم در جای دیگری می فرماید «وَ لَقَدْ جاءَتْ رُسُلُنا إِبْراهيمَ بِالْبُشْرى‌ قالُوا سَلاماً قالَ سَلامٌ فَما لَبِثَ أَنْ جاءَ بِعِجْلٍ حَنيذٍ » [4] فرستادگان ما[ فرشتگان‌] براى ابراهيم بشارت آوردند؛ گفتند: «سلام!» (او نيز) گفت: «سلام!» و طولى نكشيد كه گوساله بريانى(براى آنها) آورد. آیاتی که بعد از این آیه بیان شده و نیز روایات ذیل آن، بیان گر آن است که فرشتگان به صورت بشر آمده اند به گونه ای که همسر حضرت ابراهیم (ع) نیز آنها را مشاهده کرد. فرضی که می توان در اینجا نمود این است که یا خدای متعال آنها را بدون واسطه ، به این گونه تمثل داده است یا خود آنها به اذن الهی تمثل یافته اند .
 3- مورد دیگر جریان حضرت لوط (ع) در سوره مبارکه هود است «وَ لَمَّا جاءَتْ رُسُلُنا لُوطاً سي‌ءَ بِهِمْ وَ ضاقَ بِهِمْ ذَرْعاً وَ قالَ هذا يَوْمٌ عَصيبٌ » [5] و هنگامى كه رسولان ما[ فرشتگان عذاب‌] به سراغ لوط آمدند، از آمدنشان ناراحت شد؛ و قلبش پريشان گشت؛ و گفت: «امروز روز سختى است!» (زيرا آنها را نشناخت؛ و ترسيد قوم تبهكار مزاحم آنها شوند.)
 4- از جمله روایات این باب نیز ، تمثل حضرت جبرئیل(ع) برای پیامبر اکرم (ص) به صورت دحیه کلبی است .
 لذا همه این شواهد دلالت بر آن دارد که در مورد تمثل فرشته برای پیامبر، فرض سوم تحقق نداشته است بلکه به صورت اول یا دوم صورت گرفته است .
 دیدگاه فلاسفه در مورد تمثل فرشتگان بر انبیاء
 آیا تمثل بشری فرشته وحی و تصویر زبانی حقایق وحیانی در درون پیغمبر انجام می گرفته و در قوای ادراکی او نمو داشته یا در خارج از قوای ادراکی او مظهر و نمود داشته است؟
 آیا تمثل فرشته اگر از ناحیه خود او باشد تنها در قوای ادراکی نبی تاثیر می گذارد یا برای بقیه هم بوده است؟
 آنچه از دیدگاه فلاسفه در این باره بدست می آید آن است که تمثل در دستگاه ادراکی پیامبر شکل گرفته است و به خارج سرایت نکرده است.
 مرحوم ابن سینا
 ابن سینا در کتاب مبدا و معاد می فرماید « و ليس تخيّل النبي يفعل هذا فى الاتصال بمبادى الكائنات، بل عند سطوع العقل الفعّال و إشراقه على نفسه بالمعقولات، فياخذ الخيال و يتخيل تلك المعقولات و يصوّرها فى الحس المشترك فيرى الحسّ للّه عظمة و قدرة لا توصف، فيكون هذا الانسان له كمال النفس الناطقة و كمال الخيال معا » [6]
 ایشان در الهیات شفاء گفته است « و أفضل الناس من استكملت نفسه عقلا بالفعل، و محصلا للأخلاق التي تكون فضائل عملية، و أفضل هؤلاء هو المستعد لمرتبة النبوة و هو الذي في قواه النفسانية خصائص ثلاث ذكرناها: و هي أن يسمع كلام الله تعالى ، و يرى ملائكته و قد تحولت له على صورة يراها» [7]
 خواجه نصیر الدین طوسی
 مرحوم خواجه نصیر الدین طوسی نیز در شرح اشارات می فرماید: «فيرتسم فيها شي‌ء من الغيب على وجه كلي- و يتأدى أثره إلى التخيل- فيصور التخيل في الحس المشترك صورا جزئية- مناسبة لذلك المرتسم العقل» [8]
 شیخ اشراق
 شیخ اشراق نیز در این باره می فرماید « و الأنبياء و الفضلاء المتألّهون يتيسّر لهم الاطّلاع على المغيبات، لأنّ نفوسهم إمّا قويّة في الفطرة أو يتقوّى بطرائقهم و علومهم فينتقشون بالمغيبات، لأنّ نفوسهم كالمرايا المصقولة تتجلّى فيها نقوش من الملكوت. فقد يسرى شبح إلى الحسّ المشترك، يخاطبهم ألذّ مخاطبة و هو في أشرف صورة. و ربما يرون الغيب بالحسّ المشترك مشاهدة. و ربّما يسمعون صوت هاتف، أو يقرءون من مسطور» [9]
 صدرالمتالهین
 مرحوم صدرالمتالهین در این باره می فرماید: « التكلم و التحديث على ضربين: ضرب لا يتعدى من نشأة العلم و العقل و لا ينزل الى معدن التخيل و التمثل الحسى و هو الاكثر، و ضرب يكون معه سماع حسى باطنى او فى الخارج بان يتعدى صورة الكلام من الحس المشترك الى الصماخ ثم الى الهواء الراكد فيه فيزعم انه سمع من الخارج.» [10] تکلم و تحدیث بر دو گونه است : گاه به مرتبه حس و خیال نمی رسد و در همان مرتبه معنا باقی می ماند و گاه همراه آن گوش نیز می شنود و صورت کلام از حس مشترک به پرده گوش خورده و حتی به هوا برخورد کرده و او خیال می کند از خارج شنیده است.
 ایشان در ادامه در شرح روایتی که فرموده «رسول کسی است که فرشته را می بیند» ، می گوید: رسول کلام فرشته را می شنود و گاهی این امر به گونه ای است که از درون به خارج آمده و هوای صاف مانند آینه این تصویر را نشان می دهد. « و قوله: و الرسول الّذي يسمع الصوت و يرى فى المنام و يعاين الملك، اى فى اليقظة و اذا عاين الملك فى اليقظة فكان سماع الصوت و الكلام منه أيضا فى اليقظة، و وقوع ذلك ليس من جهة اسباب خارجية طبيعية بل هو بروز من مكامن الغيب الى عالم الشهادة، فان الّذي يرى بعين الخيال اذا قوى و اشتد تمثله انفعل منه الحس الظاهر و تعدى الى الخارج من غير ان يكون فى مادة طبيعية، و كذا ما يسمع بسمع الباطن اذا قوى ينفعل منه الاذن و يتعدى صورته الى الكلام الظاهر كما مر.» [11] ایشان گفته است رسول صدا را شنیده و ملک را در بیداری می بیند. وقوع ملک در خارج از اسباب طبیعی خارجی نیست. آنچه او به چشم خیال می بیند اگر قوی باشد در حواس ظاهری خویش هم درک می شود.
 علامه طباطبایی
 مرحوم علامه طباطبایی این رای فلسفی را بسیار محکم گرفته و در تفسیر المیزان و در تفسیر آیه 17 سوره مریم ، فصل را با عنوان « کلام فی معنا التمثل» [12] به آن اختصاص داده است.


[1] اعراف/سوره7، آیه145
[2] مریم/سوره19، آیه17
[3] المیزان فی تفسیر القرآن ،‌علامه طباطبایی ، ج14 ، ص 35 ط: جامعه مدرسین حوزه علمیه قم
[4] هود/سوره11، آیه69
[5] هود/سوره11، آیه77
[6] المبدا و المعاد ، ابن سینا ، ص 119 ، ط: موسسه مطالعات اسلامی
[7] الشفاء(الالهيات)، النص، ص 436 ، ط : نشر مکتبه آیه الله مرعشی
[8] شرح الاشارت و التنبیهات ،خواجه نصیر الدین طوسی ، ج3 ، ص 408 ط : نشر البلاغه
[9] مجموعه مصنفات شيخ اشراق، ج‌4، ص 87 ، ط : موسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی
[10] شرح اصول کافی ، صدرالمتالهین ، ج2 ، ص 443 ، ط : موسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی
[11] همان ، ص 444
[12] المیزان فی تفسیر القرآن ، ج14 ، ص 36

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo