< فهرست دروس

درس کلام جدید - وحی پژوهی و حقیقت نبوت استاد ربانی

جلسه 57

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع بحث : نقش قوای ادراکی پیامبر در تحقق معرفت وحیانی
 دیدگاه علامه در مورد آیه 194 سوره شوری
 مرحوم علامه طباطبایی در تفسیر آیه 194 سوره شوری «عَلى‌ قَلْبِكَ لِتَكُونَ مِنَ الْمُنْذِرين‌» [1] به این نکته پرداخته اند که وجه بیان شدن کلمه «علی قلبک» در این آیه چیست؟ ایشان می فرماید: می تواند وجه آن این باشد که قرآن مستقیما بر قلب پیامبر اکرم (ص) نازل شده است. مرحوم علامه در اینجا مطلب را در حد احتمال بیان می کنند سپس در قدم دوم به روایات استشهاد کرده و می فرماید بر اساس روایات، دستگاه حسی پیامبر اکرم (ص) در وحی قرآنی دخالت نداشته است. در روایات آمده است وقتی وحی بر پیامبر نازل می شد، حالت اغمی به ایشان دست می داد و بعد از بر طرف شدن آن حالت، معارف وحیانی را برای مردم بازگو می کردند.
 در قدم سوم ایشان بحث را عقلی می کنند و قاطعانه می فرماید: در صورتی که بگوییم وحی بر پیامبر ، کلام لفظی بوده اما دیگران آن نمی شنیدند، در این صورت باعث می شود در حوزه معرفت خلل ایجاد شده و کل نظام معرفت متزلزل شود .
 « و لعل الوجه في قوله: «نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِينُ عَلى‌ قَلْبِكَ» دون أن يقول: عليك هو الإشارة إلى كيفية تلقيه ص القرآن النازل عليه، و أن الذي كان يتلقاه من الروح هو نفسه الشريفة من غير مشاركة الحواس الظاهرة التي هي الأدوات المستعملة في إدراك الأمور الجزئية.
 فكان ص يرى و يسمع حينما كان يوحى إليه من غير أن يستعمل حاستي البصر و السمع كما روي أنه كان يأخذه شبه إغماء يسمى برجاء الوحي.
 فكان ص يرى الشخص و يسمع الصوت مثل ما نرى الشخص و نسمع الصوت غير أنه ما كان يستخدم حاستي بصره و سمعه الماديتين في ذلك كما نستخدمهما.
 و لو كان رؤيته و سمعه بالبصر و السمع الماديين لكان ما يجده مشتركا بينه و بين غيره فكان سائر الناس يرون ما يراه و يسمعون ما يسمعه و النقل القطعي يكذب ذلك فكثيرا ما كان يأخذه برجاء الوحي و هو بين الناس فيوحى إليه و من حوله لا يشعرون بشي‌ء و لا يشاهدون شخصا يكلمه و لا كلاما يلقى إليه.
 و القول بأن من الجائز أن يصرف الله تعالى حواس غيره ص من الناس عن بعض ما كانت تناله حواسه و هي الأمور الغيبية المستورة عنا.
 هدم لبنيان التصديق العلمي إذ لو جاز مثل هذا الخطإ العظيم على الحواس و هي مفتاح العلوم الضرورية و التصديقات البديهية و غيرها لم يبق وثوق على شي‌ء من العلوم و التصديقات. » [2]
 حاصل سخن مرحوم علامه اینکه ایشان به سه امر استناد می کنند که وحی بر قلب پیامبر نازل شده و کلام لفظی نبوده است :
 1- قرآن ، عبارت « علی قلبک»
 2- روایات
 3- دلیل عقلی
 بررسی دلیل قرآنی مرحوم علامه
 در مورد استدلال ایشان به آیه می توان گفت معنای آیه این است که معرفت حقیقتا کار نفس است. زیرا همان طور که گفته شد هرگاه کلمه قلب در قرآن با ادراک همراه باشد، به معنای نفس است. ابزار حسی انسان تنها نقش معد دارند و زمینه را برای افاضه الهی ایجاد می کنند .
 نکته دیگر اینکه در مسأله وحی، علم تنها مطلوب نیست، بلکه ایمان به آن هم لازم است. ایمان نیز کار قلب است. قرآن کریم در سوره حجرات می فرماید : « قالَتِ الْأَعْرابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَ لكِنْ قُولُوا أَسْلَمْنا وَ لَمَّا يَدْخُلِ الْإيمانُ في‌ قُلُوبِكُمْ وَ إِنْ تُطيعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ لا يَلِتْكُمْ مِنْ أَعْمالِكُمْ شَيْئاً إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحيم‌ » [3] عربهاى باديه‌نشين گفتند: «ايمان آورده‌ايم» بگو: «شما ايمان نياورده‌ايد، ولى بگوييد اسلام آورده‌ايم، امّا هنوز ايمان وارد قلب شما نشده است! و اگر از خدا و رسولش اطاعت کنید، چیزی از پاداش كارهاى شما را فروگذار نمى‌كند، خداوند، آمرزنده مهربان است.» پیامبر کسی است که هم باید بداند و هم ایمان داشته باشد به همین خاطر است که در آیه 194 سوره شوری عبارت «علی قلبک» بکار رفته است. در جای دیگر قرآن، نزول قرآن بر پیامبر با واژه «علیک» آمده است: « ما أَنْزَلْنا عَلَيْكَ الْقُرْآنَ لِتَشْقى‌ » [4] بنابراین وجه اول نمی تواند دلیلی بر چنین مدعایی باشد.
 بررسی دلیل روایی مرحوم علامه
 در مورد دلیل روایی که ایشان بیان می فرماید دو نکته باید توجه شود:
 1.در روایات آمده «رسول» کسی است که ملک را می بیند و با او سخن می گوید. پیامبر اکرم (ص) نیز مقام رسالت را داشتند لذا طبق این احادیث، جبرئیل را می دیدند و با او سخن می گفتند. در روایاتی آمده است که گاهی که جبرئیل بر آن حضرت نازل می شد ، به شکل دحیه کلبی متمثل می شد. مرحوم علامه در مورد تمثلی که در آیه « فَتَمَثَّلَ لَها بَشَراً سَوِيًّا » [5] صورت گرفته می فرماید: اساسا تمثل ظاهری نیست.
 2. مرحوم علامه از روایات در باره نقش دستگاه ادراکی پیامبر در وحی این مطلب را نتیجه گرفتند که دستگاه حسی پیامبر در آن دخالتی نداشته است و روایات این مساله را تکذیب می کند. اما این سخن ناتمام است . در روایات آمده وقتی وحی بی واسطه برای آن حضرت اتفاق می افتاد آن حضرت به حالت اغمی می رفتند. اما وقتی جبرئیل بر آن حضرت داخل می شدند اذن می گرفت و در نزد پیامبر مانند بنده ای در مقابل مولا می نشست.( بحار ج 18 ص 260 و 265 )
 علامه در جلد 14 تفسیر المیزان مطالبی دارند که می فرمایند:
 « و لما سمع موسى ع قوله تعالى: «يا مُوسى‌ إِنِّي أَنَا رَبُّكَ» فهم من ذلك فهم يقين أن الذي يكلمه هو ربه و الكلام كلامه و ذلك أنه كان وحيا منه تعالى و قد صرح تعالى بقوله: «وَ ما كانَ لِبَشَرٍ أَنْ يُكَلِّمَهُ اللَّهُ إِلَّا وَحْياً أَوْ مِنْ وَراءِ حِجابٍ أَوْ يُرْسِلَ رَسُولًا فَيُوحِيَ بِإِذْنِهِ ما يَشاءُ»: الشورى: 51، أن لا واسطة بينه تعالى و بين من يكلمه من حجاب أو رسول إذا كان تكليم وحي و إذ لم يكن هناك أي واسطة مفروضة لم يجد الموحى إليه مكلما لنفسه و لا توهمه إلا الله و لم يجد الكلام إلا كلامه و لو احتمل أن يكون المتكلم غيره أو الكلام كلام غيره لم يكن تكليما ليس بين الإنسان و بين ربه غيره.» [6] در سوره طه، آیات مربوط به حضرت موسی(ع) بیان می دارد که وحی به آن حضرت، به صورت مستقیم اما از پشت حجاب رخ داده است. ثبوت حجاب و رسول در مقابل تکلیم منافاتی ندارد بی واسطه باشد تکلم. زیرا مانند سایر افعال الهی هیچ گاه از واسطه خالی نیست. منتها مخاطب دو حالت دارد: گاه به این واسطه التفاط دارد و گاه ندارد. اگر توجه به واسطه نماید، با واسطه است و اگر تنها توجه به خدا کند وحی بی واسطه است.
 
 
 * * *
 اللهم صل علی محمد و آل محمد


[1] شعرا، ، 194
[2] المیزان ، ج15 ، ص 317و 318
[3] حجرات ، 14
[4] طه ، 2
[5] مریم ، 17
[6] المیزان ، ج14 ، ص 138

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo