< فهرست دروس

درس کلام جدید - وحی پژوهی و حقیقت نبوت استاد ربانی

جلسه 40

بسم الله الرحمن الرحیم

 چگونه نبی به صدق وحی اطمینان پیدا می کند.
 خلاصه گذشته
 گفته شد که اینکه چطور انبیا می فهمیدند آنچه دریافت می کنند از طرف خداست، و چگونه بوده که نبی به صدق وحی اطمینان داشته است. در روایات تعابیری بیان شده بود که عبارتند از:
  تعبیر اول در روایات(بتوفیق من الله )
 گفته شد توفیق الهی منشا علم پیامبر به صدق است. یعنی او از کجا می شود که وحی از جانب خداوند آمده است؟
 یعنی او از کجا مطمئن می شود که وحی از جانبخداوند آمده است. در روایات آمده که این به خاطر توفیق من الله است. درباره این مطلب توجیهات مختلفی مطرح شده است. عده ای معتقدند هم زمان با وحی معجزه ای هم با او رخ می دهد و او از این طریق اطمینان پیدا می کند. این نظر مورد نقد وارد شد.
 قاضی سعید قمی در شرح توحید شیخ صدوق درباره این حدیث اینگونه گفته اند: پیامبران آنگاه به مقام پیامبری رسیدند که از حیث کمالات وجودی به نفس کلی بار یافته اند.( مقصود از نفس کلی، لوح محفوظ است) پیامبران از لوح محفوظ به معرفت حضوری آگاهی داشته اند.کتاب محفوظ هم منشاء علم جبرئیل است. او خود از آن منبع می گیرد حال چون نفس پیامبر با آن منبع بی واسطه در ارتباط است پس نسبت به آنچه جبرئیل می آورد اطمینان حاصل می کند.
  در برسی گفتیم: اولا این پیش فرضی که انبیاء خود مستقیما به لوح محفوظ یا نفس کل آگاه بودند، بی دلیل است. فی الجمله این سخن بر اساس آیات و روایات قابل قبول است. آیه « علم الاسماء» و آیه « فی کتاب مکنون لا یمسه الا المطهرون »
 انبیاء از مقام طهارت برخوردار بوده اند ابته با اختلافی که از حیث درجات دارند. اما این دلیل فی الجمله را ثابت می کند. دلیل اینکه نمی توان بالجمله قائل شویم این است که در روایات تصریح شده است که « ان لله تعالی علمین، علم مکنون لا یعلمه الاالله و ..» لذا اینکه ادعا کنیم همه انبیاء از همه حقایق بدون تعلیم جبرئیل آگاه بوده اند، قابل قبول نیست. آیه 52 شوری هم همین مطلب را بیان می کند «وَ كَذلِكَ أَوْحَيْنا إِلَيْكَ رُوحاً مِنْ أَمْرِنا ما كُنْتَ تَدْري مَا الْكِتابُ وَ لاَ الْإيمانُ وَ لكِنْ جَعَلْناهُ نُوراً نَهْدي بِهِ مَنْ نَشاءُ مِنْ عِبادِنا وَ إِنَّكَ لَتَهْدي إِلى‌ صِراطٍ مُسْتَقيمٍ »
 وهمين گونه، روحى از امر خودمان به سوى تو وحى كرديم. تو نمى‌دانستى كتاب چيست و نه ايمان [كدام است؟] ولى آن را نورى گردانيديم كه هر كه از بندگان خود را بخواهيم به وسيله آن راه مى‌نماييم، و به راستى كه تو به خوبى به راه راست هدايت مى‌كنى.
 بر اساس مجموع آیات می توان گفت که انان که به ایشان وحی می شود، حقایقی را آگاه بوده اند و برخی از معارف را توسط وحی بعدا بدست آورده اند.
 سوال
  اگر پیامبر از قبل معارف را می دانند پس نقش جبرئیل چیست؟ ثانیا با برتری انبیاء آیا چبرئیل می تواند معلم باشد؟
 جواب
 استاد جوادی فرمودند: انبیاء دارای دوبعد هستند. بعد ملکوتی و بعد ناسوتی، از حیثی معلم و از حیث دیگر متعلم ملائکه هستند.
 جواب دیگر
  آنچه را می دانستند می شود تاکید ( و تاکید هم مفید فایده است. بخصوص که ارتباط با موجود ماوراء مادی در آن دخیل است.) و آنچه نمی دانستند می شود تاسیس و تعلیمی.
 اما برتری انبیاء بر چبرئیل معلم را چگونه حل می شود؟
 می گوییم که« رب حامل فقه الی من هو افقه منه» درست است که او معارف تازه ای می آورد اما این آورده دارای ظاهر و باطن و حقایقی است. این ظرایف و حقایق را پیغمبر می فهمد که ملک نمی فهمد.
 اما تعابیر دیگری که داریم در روایات برای اینکه بیان شود چگونه بوده که نبی به صدق وحی اطمینان داشته است.
 تعبیر دوم در روایات:
  زراره از امام صادق (علیه السلام) سوال کرده: چگونه بود که پیامبر (صلی الله علیه وآله) احتمال نمی داد به او وحی شده و منشاء شیطانی ندارد؟ امام فرمود:« ان الله اذ اتخذ عبدا رسولا انزل علیه السکینه والوقار فکان یاتیه من قبل الله عز وجل مثل الذی یراه و بعینه» [1]
 اینکه زراره که فرد عادی نیست سوال می کند معلوم است سوال سوال مهمی است و امام هم نفرمودند تو بیجا کردی این سوال را کردی.
 همین سوال را محمدبن مسلم درباره محدَّث سوال می کند. امام صادق (ع) فرمودند: « انه یاتی السکینه والوقار حتی یعلم انه ملک» [2]
 درباره این حدیث علامه مجلسی فرموده اند : سکینه به معنای اطمینان قلب و آرامش دل و تردید نداشتن است.یعنی خداوند در قلب او تصرف کرده وشک اصلا برای او بوجود نمی آید مثلا این که انسان در روز روشن به روز بودن اطمینان دارد اگر هم کسی بگوید روز نیست این مطلب را تصور می کند اما اعتنا نمی کند.
  وقار حالتی است که بواسطه آن می داند «چه دریافت می کند وحی است». آدرس همان بحارالانوار ج 26 است.
 تعبیر سوم در روایات:
  در برخی از روایات تعبیر اینگونه آمده است « أنّ معرفة ذلك انّما هي النور من اللّه‌ » شرح توحید صدوق ج3 ص 395 از قاضی سعید قمی.
 تحلیل ایشان مانند تحلیل قبلی است با این تفاوت که آنجا گفتند که پیامبر منبع و سرچشمه وحی را می داند. اینجا می گوید منظور از نور، موجود عقلی است. این طبق مبانی فلسفی است که معمولا فلاسفه جبرئیل را با عقل فعال (عقل عاشر) تعبیر می کنند. ایشان می فرماید : ما فوق جبرئیل هم وجود نوری داریم که ما فوق جبرئیل است. ایشان نور در روایات را موجود مافوق عقل فعال می داند. و پیامبر با آن موجود نوری مافوق ارتباط دارد.
 فی الجمله از روایات به دست می آید که جبرئیل از طریق ما فوق خود معارف را دریافت می کند و پیامبر صلی الله علیه وآله با آن موجود که معلم جبرئیل است، در ارتباط است.
  ایشان می فرماید:
 «و معنى قوله عليه السّلام في الخبر الآخر: «انّ ذلك بنور من اللّه» معناه أنّ ذلك العلم انّما هو بالنور العقلي السابق على مقام جبرئيل حيث وصل الرسول إليه و استفاض من ذلك النور الذي هو السبب الأول [3] لكل ممكن جملة العلوم النورية و الأنوار الإلهية فعلم منه أنّ ذلك العلم الجزئي من جملة ذلك العلم الكلي الذي هو النور المحض الفائض من اللّه؛ فتبصّر!» [4]
 در روای داریم اسرافیل ما فوق جبرئیل است و جبرئیل از او معارف را دریافت می کند.
 اما اینکه ایشان فرمود: «فعلم منه أنّ ذلك العلم الجزئي من جملة ذلك العلم الكلي الذي هو النور المحض الفائض من اللّه؛ فتبصّر!»
 یعنی اینکه پیامبر علم کلی یعنی اجمالی را دارد که جبرئیل به نحو تفصیل یعنی جزئی برای او بیان می کند. یعنی آنکه پیش آن عقل مافوق است به صورت کلی است وقتی پیامبر به آن علم دارد علم به نحو کلی و اجمال دارد «وَ إِنَّهُ في‌ أُمِّ الْكِتابِ لَدَيْنا لَعَلِيٌّ حَكيمٌ » اما اینکه جبرئیل آورده است به صورت جزئی است و تک تک . اینکه دو نزول برای قرآن بیان می شود همین است. یکی نزول اجسامی و کلی و دیگری تفصیلی و جزئی.
 مثال: شخصی علم به حقایق کلی مثل گیاهان دارویی دارد. حال یک گیاهی را که تا کنون ندیده وقتی برسی می کند می گوید: آری این فلان گیاه است. از کجا فهمیده؟ از همان علم کلی مخزون او.
 ومثلا کسی سبک شعر هندی را می شناسد و وقتی کسی سروده ای را می آورد می گوید من می دانم که این شعر از نوع سروده سبک هندی است.
 و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته
 


[1] . بحار ج 18 ص 262
[2] . بحار ج 26 ص 68
[3] . یعنی صادر اول
[4] . شرح توحيد الصدوق، ج‌3، ص: 396

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo