< فهرست دروس

درس کلام جدید - وحی پژوهی و حقیقت نبوت استاد ربانی

جلسه 33

بسم الله الرحمن الرحیم

 فرق نبی، رسول و محدث
 افضلیت ائمه بر انبیا علیهم السلام
 درباره افضلیت امامان علیهم السلام بر انبیاء غیر از پیامبر اسلام، دو دسته روایات داریم ای از روایات است. یک دسته اینکه امام از این انبیا و اولیا بالاتر است. از آن طرف در دسته ای از روایات خصوصیاتی برای رسول و نبی مطرح شده که محدث فاقد آن است و موقعی که امام می خواهد حکم شرعی را دریافت کند و از طریق ملک می خواهد به آن آگاه شود، فرشته وحی را مشاهده نمی کند نه در خواب و نه در بیداری. اما نبی در این مورد در خواب ملک وحی را می بیند و رسول در بیداری می بیند.
 چگونه امام بالاتر از رسول و نبی شمرده شده است اما این خصوصیات کمال برای رسول و نبی است و برای امام نیست؟
 اقوال :
  علامه شعرانی
 برخی شارحین روایات به این مسئله نپرداخته اند. مرحوم ملا صالح از این دسته علماست که چیزی نفرموده اند اما در شرحی این روایات در تعلیقه ایشان برشرح ملاصالح مرحوم شعرانی در این باره می فرماید:
 و فى رواياتنا أن أوصياء خاتم النبيين أفضل من الأنبياء فيشكل كون الأنبياء مفضلين بشي‌ء لا يحصل لهم [1] ، و فى بعض الروايات أن مرتبة الامامة اعلى من مرتبة النبوة و الحق ارجاع هذه‌ الامور إليهم‌ و التوقف فيها و الاكتفاء بما نفهمه من متبادر اللفظ و هو ان النبي مأمور بتبليغ الاحكام و الشريعة و الائمة بتنفيذها و تفسيرها، و أما كيفية ارتباطهم مع الله و الفرق بين ارتباطه و ارتباطهم فهم أعلم به و نعلم بالاجمال أن كل من رأى ملكا من الملائكة أو سمع صوتا حقا أو ألهم إليه معنى ليس نبيا و لا إماما اذا لم يؤمر بوجه تمت به الحجة بتبليغه و العمل به و لم يقارن بآية تدل على صدقه اذ قد اتفق هذه الامور لجماعة على ما ورد فى الروايات، ... (ش) [2]
 ... حق در جمع این دسته، توقف کنیم ارجاع علم آن به خود ائمه است. ما باید در این مورد به مقدار فهم خویش اکتفا کنیم به این صورت که بگوییم ما از لفظ این را می فهمیم که نبی مأمور تبلیغ هستند و ائمه مأمور تفسیر و تنفیذ اند اما کیفیت ارتباط آنها به خدا و تفاوت این ارتباط انبیاء و ارتباط امامان، چیزی است که بر ما مشخص نیست. وصرف شنیدن صدای ملک نه کسی امام می شود نه نبی و هرکه اهل کشف هم باشد همینطور بلکه باید مأمور باشد به گونه ای که به واسطه او بر مردم حجت تمام بشود...
 نقد
 ایشان مسئله را حل نکرده است و اینهایی که ایشان می فرمایند ربطی به مسئله ما ندارد چون ایشان فرمودند که ما نمی دانیم نحوه ارتباط امام و نحوه ارتباط نبی با ملک چگونه است درست نیست چون ما می دانیم نحوه ارتباط نبی و نحوه ارتباط امام چگونه است به این صورت که یکی ملک را نمی بیند و یکی می بیند یا در خواب و یا در بیداری. پس کیفیت ارتباط معلوم است و نیاز به ارجاء نیست . اما مشکل این است که برتری ائمه بر انبیا غیر از رسول اکرم از یک طرف و برتری نبی و رسول بر محدث طبق این روایات از طرف دیگر.
 چرا ائمه نبی نشدند
 مرحوم مجلسی هم به این نکته اشاره نکرده است. ایشان به مطلب دیگری یعنی به این مطلب توجه کرده اند که چرا ائمه آورنده شریعت نشده اند؟ چرا اینها به عنوان نبی غیر صاحب شریعت شناخته نشده اند؟ مثل اوصیاء انبیاء که نبی بوده اند. چرا ائمه اهل بیت به عنوان نبی شناخته نشده ند؟
 ایشان می فرماید: از نظر عقل وجهی برای آن نیافتیم. مگر تکریما و تجلیلا برای نبی خاتم. یعنی به احترام پیامبرخداوند یک حریم برای ایشان گذاشته و ختم کرده. نبوت را تکوینا و تشریعا، در نزد باری تعالی محفوظ است. ائمه در صدد توصیف وتبیین آن شریعت بوده اند. [3]
 
 نظر برگزیده
 برای جواب باید مقدمتا این مسئله را روشن کنیم که آیا عقلا و نقلا ـ در مقام ثبوت ــ دیدن ملک در خواب یا بیداری به خودی خود ملاک کمال است؟ ملاک علو مقام است یا نه؟ یا این کار یک رمز ونشانه است که به مقام اثبات و تمییز بین امور مختلف مربوط می شود.
 اگر در نفس الامر ملاکی برای کمال باشد، ائمه نباید برتر و افضل مطلقه باشند بر انبیا و این مطلب به ارجاع آن به ائمه مشکل حل نمی شود. زیرا ما در اسلام تناقض نداریم. ما مثل مسیحیان که قائل به تثلیث هستند که هم خدا یکی است و هم سه تاست نیستیم .
 حضرت امیرالمومنین افضلیت او بر انبیا نسبی نیست که برخی کمالات را دارد و برخی را ندارد. بلکه هر آنچه از کمال در آنان است او دارد و علاوه بر آن کمالات دیگری.
 اما اگر دیدن ملک ملاک کمال نیست در اینجا اگر بگوییم رویت ملک، ملاک کمال نیست در اینجا مشکل حل می شود. اما چرا این نشانه برای رسل قرار داده شده اما برای محدث نه؟ می گوییم نمی دانیم.این ندانستن مانعی ندارد زیرا تناقض حل شده است.مثل شخصیتی مهم که در دیدارهایی که دارد به هر مناسبت یک لباس را بپوشد مثلا برا ی دیدار با سیاسیون یک لباس و برای دیدار با علما یک لباس دیگر و... فضیلت و انتخاب این لباس، ملاک کمال نیست. بلکه تنها نشان دهنده است. ویا مثل اینکه خلبانان یک لبایس وروحانتیون یک لباس و پزشکان یک لباس و .. برتن دارند که برتری آنها به درجات علمی آنها است واین لباس کاشف از برتری نیست بلکه تنها نشان دهنده است.
 در ما نحن فیه می گوییم فلان شخص شأنش امامت است و این هم نشانه اش است و فلان شخص نبی است و این نشانه را دارد
 در مانحن فیه این گزینه درست است که دیدن ملک را نشانه بگیریم چرا که بلا شک فُسّاق قوم لوط و همسر ایشان ملائکه را در تمثیل بشری دیده اند.
 مقام ائمه به دلیلهای دیگر ثابت شده و رویت ملک بما هو هو ملاک برتری نیست. در روایات دیگر هم داریم که در جنگهای صدر اسلام خداوند فرشته ها را به عنوان سرباز می فرستاد هم کفار آنا را می دیدند و ترس و رعب به دل آنها می افتاد. بنابراین با توجه به این واقعیت ها نمی توان گفت مشاهده ملک بما هو هو ملاک کمال است. اگردیدن، ملاک برتری بود باید اینها از انبیا بالاتر باشند.
 اگردیدن ملک در مقام ثبوت و نفس الامر ملاک کمال باشد یعنی تا به این درجه از کمال نرسی شایستگی نداری برای دیدن اینگونه می شود که شایسته ای آنقدر نیست تا ملک را بتوان رویت کرد. اما میبینم فساق و کفار شایستگی نداشتند اما ملک را دیدند.
 بنابر این دیدن ملک ملاک برتری نیست. اما اینکه چرا خدا این لباس را به پیامبر داده و به دیگری لباس دیگر داده ، حرف دیگری است و می گوییم علت این را نمی دانیم کما اینکه خیلی چیزها را نمی دانیم اما دلیل داریم که ائمه افضل اند ولی نمی دانیم که چرا به ایشان رویت ملک در این حال را نداده مثل اینکه مثلا اساتید دانشگاه که لباس خاصی دارند بر دانشجویان که آنها هم لباس خاصی دارند برترند اما اینکه چه هر کدام یک لباس خاص دارند و اینگونه لباس پوشیده اند ما علتش را نمی دانیم . پس اما ما با این بیان که افضلیت به دیدن ملک نیست تناقض را برداشتیم.
 اشکال
 روایاتی که فرق بین نبی و رسول و محدث را بیان کرده است ظهورش این مطلب شما را نمی گوید بلکه می گوید که رسول یک مزیتی دارد که نبی ندارد کما اینکه نبی یک مزیتی دارد که امام ندارد وآن هم این است که مشاهدت الملک است.
 جواب
 ین روایات هم صریح نیستند که نتوانیم کاری بکنیم بلکه غایت امر میگوییم اینها یک ظهوری دارند وقتی ظهوری با یک دلیل قطعی عقلی ناسازگار شد از او رفع ید می کنیم و اینجا اگر ظهور را بگیریم می شود تناقض و ادله مقابل یعنی ادله ای که می گوید ائمه افضلند مثل آیه مباهله و آیه تطهیر حدیث ثقلین حدیث طیر مشوی و... نه دلالتا و نه سندا قابل خدشه نیست.
 «و السلام علیکم و رحمت الله و برکاته»


[1] . مقصود از این بشیء لا یحصل لهم رویت الملک است که برای ائمه طبق این روایات در خصوص زمانی که می خواستند حکمی شرعی دریافت کنند ، وجود نداشت.
[2] مازندرانى، محمد صالح بن احمد، شرح الكافي-الأصول و الروضة (للمولى صالح المازندراني)، 12جلد، المكتبة الإسلامية - تهران، چاپ: اول، 1382 ق.
[3] . مرآة العقول ج 2 ص 290

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo