< فهرست دروس

درس کلام جدید - وحی پژوهی و حقیقت نبوت استاد ربانی

جلسه 28

بسم الله الرحمن الرحیم

 فرق نبی، رسول و محدث
 فرق نبی و رسول
  نظر علامه طباطبایی رحمه الله
 در جلسه گذشته نظریه علامه طباطبایی را در باره تفاوت ما بین نبی و رسول نقل کردیم ایشان دیدگاهی را که گفته شده است در باب فرق ما بین نبی و رسول به اینکه نبی ماموریت ابلاغ رسالت ندارد اما رسول آن پیامبری است که حقایق وحیانی را که دریافت کرده مامور به تبلیغ آنها به مردم هم هست که این نظریه را نپذیرفته است و شواهدی برای رد این قول آوردند و خود ایشان با توجه به آیه 52 سوره حج که می فرماید:« و ما ارسلنا من قبلک من رسول ولا نبی » که ظاهر آیه گویی دو نوع از فرستادگان الهی را معرفی می کند. رسول کیست .نبی کیست؟ و دیدگاه هایی را که بیان شد را نپذیرفتند و خودشان فرمودند از آیات قرآن استفاده می شود که هردو گروه از نظر مامور بودن به تبلیغ پیام ها و رسالتهای الهی به مردم یکسان بودند.
 تفاوت آنها در این بوده است که رسولان آن کسانی هستند که علاوه بر این ابلاغ پیامها و احکام الهی به مردم ماموریت ابلاغ یک پیام یا دستور خاصی را هم داشته اند که لازمه آن ماموریت خاص این بوده است که حجت بر مردم تماکم می شده و کسانی که با انبیاء مخالفت می کردند مستوجب عذاب الهی و حلاکت می شدند. آیاتی که ایشان برای بیان مطالب خود استفاده کردند یکی آیه 47 سوره یونس می باشد که می فرماید:« وَ لِكُلِّ أُمَّةٍ رَسُولٌ فَإِذا جاءَ رَسُولُهُمْ قُضِيَ بَيْنَهُمْ بِالْقِسْطِ وَ هُمْ لا يُظْلَمُونَ » [1]
 
 و هر امّتى را پيامبرى است. پس چون پيامبرشان بيايد، ميانشان به عدالت داورى شود و بر آنان ستم نرود.
  که در آیه رسول آمده و وقتی که آن رسول برای آن کردم می آمد قضی بینهم بالحق که مقصود ایشان از این قضی هلاکت است و مرگ آنها حتمی می شد .
 وآیه دیگری که استشهاد فرمودند آیه 15 سوره اسری « وَ ما كُنَّا مُعَذِّبينَ حَتَّى نَبْعَثَ رَسُولاً » [2]
 و ما تا پيامبرى برنينگيزيم، به عذاب نمى‌پردازيم.
  اینجا هم بحث تعذیب و عذاب الهی متوقف شده است بر بحث رسول
 آیه سوم: آیه 165 سوره نساء است « رُسُلاً مُبَشِّرينَ وَ مُنْذِرينَ لِئَلاَّ يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَى اللَّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ وَ كانَ اللَّهُ عَزيزاً حَكيماً»
  پيامبرانى كه بشارتگر و هشداردهنده بودند، تا براى مردم، پس از [فرستادن‌] پيامبران، در مقابل خدا [بهانه و] حجّتى نباشد، و خدا توانا و حكيم است. »
  اینجا هم بحث اتمام حجت است. دو آیه قبل سخن از هلاکت و عذاب مردم داشت و این آیه سخن از اتمام حجت خدا بر مردم دارد.
 اشکالاتی بر علامه
 در قسمت اول فرمایشات ایشان عرض کردیم که نمی توان فرق قائل شد ما بین برگزیدگان و فرستادگان الهی برای هدایت بشر به اینکه یک عده مامور ابلاغ نبوده اند و یک عده مامور ابلاغ پیام الهی به مردم بوده اند که این فرق را نمی توان پذیرفت.
 اینکه نمی توان پذیرفت را اول از نظر عقلی بحث می کنیم و بعد نقلی.
 به لحاظ عقلی غرض از نبوت وبعثت، هدایت مردم است که چیز واقعی هم هست. وقتی که از امام رضا(علیه السلام)یا امام صادق(علیه السلام) سوال می کنند که فلسفه بعثت انبیاء چه بوده؟ فرموده اند که خدا انسانها را خلق کرده و تکالیفی را هم متناسب با این نوع از مخلوق در عالم علم ربوبی تشریع کرده یعنی یک نوع از مخلوق که انسان باشد شایسته گی و استحقاق این تکالیف را دارد و خدا هم که دیده نمی شود و مردم هم باید این تکالیف را به طریقی دریافت می کردند و آن می شوند انبیاء الهی.
 این بحث عقلی است که انبیاء سفیران الهی هستند برای هدایت و راهنمایی مردم و بیان احکام الهی به مردم. پس درست نیست که بگوییم یک دسته از پیامبران کسانی بوده اند که مبعوث به نبوت بودند اما مامور نبودند به تبلیغ که این تناقض است. فلسفه نبوت ابلاغ احکام الهی به بشراست. بنابراین اگر مراد از نبوت معنای اصطلاحی و اعتقادی آن باشد همان که ما به عنوان آموزه های اعتقادی به آن معتقدیم « آمن الرسول بما انزل الیه من رب و المومنون ...»این یک عقیده است و از آموزه های ایمانی است اگر به معنای استلاحی بنگریم یعنی کسانی که ماموریت ابلاغ برای بشر داشته اند ودیگر فرض به اینکه انبیائی هم بوده اند به این معنی اما مامور به تبلیغ نبوده اند می شود تناقض.مثل اینکه بگوییم مجتهد است اما در احکام دینی قدرت استنباط ندارد و این تناقض است.
 پس از نظر عقلی النبوت به المعنی الاصطلاحی ،آنکه قرآن از آن سخن می گوید و علمای اسلامی در مورد آن بحث می کنند این معنای از نبوت است و حرف ایشان به لحاظ عقلی درست است.
  از نظر نقلی و از نظر خود قرآن قبلا عرض کردیم که آیات نبوت عامه شاخص بسیار روشنی است که می بینیم در آیات نبوت عامه گاهی تعبیر از نبیین شده است و گاهی تعبیر از رسل. در آیه 213 سوره بقره می فرماید:« فبعث الله نبیین مبشرین و منزلین...» اینجا نبی آمده و معلوم است که مبشر و منذر است.
 آیه 25 سوره حدید می فرماید:« لقد ارسلنا رسلنا بالبینات ....» هر دو آیه که از آیات نبوت عامه است که عموم انبیاء را دارد.
  مطرح می کند، فرستادگان الهی را یک جا نبی ویک جا رسل معرفی کرده و در هر دو جا هم ماموریت مطرح است.
 پس اگر ما به قرآن هم رجوع کنیم آیات نبوت عامه این مطلب را تایید می کند و ما نمی توانیم بین نبی و رسول فرق
 بگذاریم ازحیث ابلاغ و رسالت.
  نمی توان ادله را فرق گذاشت، حالا اگر از جهات دیگر فرق دارد بماند. این مطلب از نظر قرآن هم بسیار روشن است و شاهد بسیار گویا بر این مطلب از روایات فرمایش امیر المومنین (علیه السلام)در خطبه اول نهج البلاغه است که این خطبه در بحث ما راه گشا و قابل توجه است که می فرمایند:« و صفا سبحانه من ولده انبیاء... » خداوند سبحان برگزید از فرزندان آدم انبیاء را و اولین شانی که مربوط به انبیاء می شود شان وحی است و از انبیاء پیمان گرفته می شود چون که این یک امانت است که خداوند در اختیار آنها قرار می دهد و همه آنها که انبیاء الهی بوده اند به آنهاوحی شده و گفته شده که ابلاغ کنند و هیچ استثنایی نبود. فلسفه اینکه چرا انبیاء را فرستاد این است که اکثر خلق خدا عهد الهی را مبدل کردند.امیرالمومنین در ادامه دو گروه از انبیاء و رسل را معرفی نمی کنند بلکه دو شان را بیان می کنند که پی درپی آمدند. در ادامه مرسل را وصل به نبی قرار داده است یعنی کل نبی کان مرسلا .
 در پایان مطالب خطبه همه را رسل معرفی می کنند و انبیاء به گونه ای بودند که انبیاء قبل و بعد خودشان را معرفی می کردند. در فرمایش حضرت امیر نبی و رسل هیچ فرقی با هم ندارد فقط چهار تعبیر در مورد آنها به کار برده شده که یک جا می فرمایند رسل ودر جای دیگر می فرمایند نبی و یک جا هر دو را می گوید و در جای دیگر یکی را وصف دیگری قرار می دهد.اول سخن با انبیاء شروع می شود چون که در مورد وحی انبیاء است. در ادامه هم انبیاء دارد و هم رسل «فبعث فیهم رسلاو واتر علیهم انبیاء». بعد مرسل را وصف نبی قرار می دهد یکی صفت و دیگری موصوف می شود و جلوتر تعبیر رسل به کار می برد و در آخر می فرمایند: ماخوذ علی نبیین میثاقه.در سخن امیر ما دو دسته و گروه نداریم که یک عده مامور به ابلاغ باشند و عده ای مامور به ابلاغ نباشند.
 پس این قسمت از فرمایش علامه متین است که ادله عقلی و نقلی همه گواه است.اما قسمت دوم فرمایش ایشان این است که از آیه فهمیده می شود که بین رسل و نبی فرقی است « و ما ارسلنا من قبلک من رسول و لا نبی »آیه 52 سوره حج.
 رسل کسانی بودند که وقتی می آمدند حجت تمام می شد و اگر مخالفت با آنها هم می شد عذاب هم می آمد.
 علامه می فرماید:« لئلا یکون لناس علی الله حجت بالغه بعد از رسل..» آیا واقعا این رسل یک طبقه خاص هستند؟ و این اتمام حجت اختصاص دارد به گروهی از انبیاء نه جمیع انبیاء یا نه اتمام حجت از اوصاف خاص عده ای نبوده؟ همه انبیاء این ویژگی را داشتند و برای هر قومی که خدا پیغمبری فرستاد بافرستادن آن پیغمبر حجت تمام شد و فرق نمی کند که رسول یا نبی باشد.
 آیه 163 تا 165 سوره نساء می فرماید:«انا اوحینا الیک کما اوحینا الی نوح ...»در این آیه بحث از نبیین است و از نوح یاد میکند وبعد از ابراهیم نام می برد و انبیاء قبل از نوح و ابراهیم را نام نمی برد «و رسلا قد قصصنا علیک قبل ..» اینجا هم تعبیر رسل دارد. در این آیه دو تا نیستند،انبیاء و رسل یکی است و فارق بین دو گروه نیست از باب اتمام حجت. همان طور که علامه فرمودند فرق بین دوگروه نیست از جهت ابلاغ و رسالت، فارق از دو گروه نیست از جهت اتمام حجت. از این آیه استفاده نمی شود که اتمام حجت اختصاص به بعض انبیاء الهی داشته و هم الرسل.
 آیه 15 سوره اسری. آیا عذاب در این آیه مربوط به عذاب دنیوی است؟اگر مربوط به عذاب دنیوی باشد یک وجهی برای ایشان خواهد شد « و ما کنا معذبین فی الدنیا حتی نبعث رسولا» آیه می فرماید : « و کل انسان الزمناه طائره ..» این که راجب به آخرت است . « اقرء کتابک .... و ما کنا معذبین حتی نبعث رسولا » اگر ما باشیم و سیاق می گوییم این مربوط به عذاب اخروی است و بعد القاء خصوصیت کنیم و بگوییم نه خیر این دلیل داریم که گاهی اوقات عذاب دنیایی هم می شود و حلاکت امتهای تاقی از عذابهای الهی است و لیکن نمی شود اینها را به دنیا مربوط بکنیم. عذاب در آخرت است . پس اگرما نگوییم که این مربوط به آخرت است و اختصاص ندارد ، حداقل باید بگوییم که تعمیم دارد بنابراین آنه علامه می خواهد استفاده کند شامل حال ایشان نمی شود.
 البته در ادامه می فرماید: « واذا اردنا ان نهلک ...» ذیلش شاهد می اوریم که هم عذاب اخروی را شامل می شود هم عذاب دنیوی یعنی سیاق را اگر بگیریم قبل از این آیه عذاب اخروی است و بعد از این آیه عذاب دنیوی است پس آیه تعمیم دارد بنابر این آن عذابهایی که در آخرت می خواهد بشود که مخصوص رسولان نیست بلکه مربوط به مخالفت با دستورهای خدای متعال است خود علامه هم قبول کرده است که اوامر و نواهی را همه انبیا رساندند و مخصوص رسولان الهی نیست.
 پس عذاب اخری مترتب است بر احکام الهی و احکام الهی را هم انبیا رساندند و فرقی بین نبی و رسول نیست. بنابر این این آیه معنایش این می شود که وقتی انبیا می آمد ند و کسانی لجاجت می کردند هم عذاب اخروی داشتند و هم عذاب دنیوی چنانچه قوم لوط دچار آن شدند و همینطور قوم نوح و...
 آیه دیگری که ایشان استشهاد فرمودند آیه 47 یونس است « وَ لِكُلِّ أُمَّةٍ رَسُولٌ فَإِذا جاءَ رَسُولُهُمْ قُضِيَ بَيْنَهُمْ بِالْقِسْطِ وَ هُمْ لا يُظْلَمُونَ ...»
 ما از علامه سوال می کنیم که از کجای این آیه استفاده می شود که « ولکل امة رسول » یختص به طایفه ای از انبیا و شامل همه انبیا نمی شود؟
 ما می گوییم چنین خصوصیتی استفاده نمی شود و این مثل آیه سوره 36 نحل است که می فرماید: ولقد بعثنا فی کل ...» که کلمه رسول دارد.در آیه که می فرماید:«لقد بعثنا..»چکار باید بکند؟ انعبدالله واجتنبوا الطاغوت. مگر این نبوده؟ آیا این اختصاص به بعض انبیاء داشته است؟ یعنی فقط رسل بودند که به مردم می گفتند واجتنبوا الطاغوت یا کل نبی کل کان کذالک. این عمومیت دارد .این آیه «و لقد بعثنا...» مثل همان آیه « و لقد ارسلنا رسلنا بالبینات..» است که یکی از اهداف همه انبیاء بوده از آدم تا خاتم.همان رسولی که آنجا می فرماید همین جا هم می فرماید که شما می فرمایید نه چون اینجا رسول آمده یختص بالطائفت. پس آنجا که رسول آمده را شما چه می گویید؟
 « ولقد بعثنا...» مردم دو گروه می شوند. بروید و در زمین سیر کنید و ببینید مکذبین چه بلایی به سر آنها آمد.مکذبین چه کسی؟ مکذبین رسل. رسل چه کسانی هستند؟آنهایی که گفتند اعبدالله. اعبدالله را چه کسانی گفتند؟ همه انبیاء. ما پیامبری نداریم که به مردم نگفته باشد اعبدالله. در ذیل آیه دارد که یک عده هدایت و یک عده گمراه شدند ودر ادامه می فرماید: بروید ببینید که کسانی که با رسل مخالفت کردند حلاک شدند.رسل چه کسانی بودند؟ آنهایی که گفتند: اعبدالله .اعبدالله را چه کسانی گفتند؟ همه انبیاء. پس رسل شامل همه انبیاء می شود و شامل گروه خاصی از انبیاء نمی شود.
 پس نمی شود فرق گذاشت بین نبی و رسول از حیث ابلاغ رسالت ونمی شود فرق گذاشت بین اتمام حجت عذاب و اینجور چیزها.
 والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته
 
 


[1] . يونس : 47
[2] . الإسراء : 15

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo