< فهرست دروس

درس کلام جدید - وحی پژوهی و حقیقت نبوت استاد ربانی

جلسه 27

بسم الله الرحمن الرحیم

 فرق نبی، رسول و محدث
 فرق نبی و رسول
 
 آنچه که از آیات مربوط به نبوت عامه استفاده می شوداین است که پیامبران الهی گاهی به عنوان نبیین و گاهی به عنوان رسل معرفی شده اند. آیه 213 سوره بقره تعبیر کرده است به نبیین « و بعث الله نبیین مبشرین و منزرین» و آیه 25 سوره حدید به رسل تعبیر کرده «لقد ارسلنا رسلنا بلبینات...» در حالی که آیاتی که درباره آنها بحث داشتیم فرق گذاشته مابین نبی ورسول گویی که عده ای از پیامبران نبی بوده اند با ویژگی های مخصوص به خودشان وعده ای دیگر رسول بوده اند با ویژگی مخصوص خودشان.
 جمع بین روایات وآیاتی که بین نبی و رسول فرق گذاشته است
 سوال: جمع بین این روایات و آن آیات چگونه ممکن است؟
 آیا به راستی فرستادگان الهی دو گروه بوده اند از نظر مصداق یا نه فرستادگان الهی ما نداشتیم ؟
 درواقع باید بگوییم اسم و وصف آنها متفاوت بوده است نه مصداق آنها. مثل اینکه گاهی به کسانی که در احکام دین اجتهاد می کنند تعبیر می شود به فقها و گاهی تعبیر می شود به مجتهدین و حالا مقصود این نیست که دربین علمای شیعه آن کسانی که به استنباط احکام فقهیه می پردازند دو گروه هستند که یک گروه مجتهدین هستند و یک گروه فقها هستند. نه این دو وصف است البته هر وصفی معنی خاصی دارد.
 فرق نبی ورسول در شنیدن و دیدن ملک
 سوال دوم: در این روایات شنیدن صدای ملک و دیدن آن به انبیاء اختصاص پیدا کرده در حالی که از قرآن کریم استفاده می شود که دیدن فرشته و شنیدن صدای او و سخن گفتن او اختصاص به انبیاء ندارد ونداشته. مثلا: ساره همسر حضرت ابراهیم هم فرشته گان را دید و هم کلام آنها را شنید و با آنها حرف زد یا همسر حضری لوط فرشاگانی که برای عذاب قوم لوط رفته بودند را دید. برخی از قوم لوط هم دیدند که روایات دراین مورد داریم. پس این چگونه قابل جمع است؟
 در این روایات این از ویژگی های انبیاء شناخته شده در حالی که از آیات وروایات استفاده می شود که این عمومیت داشته است و از ویژگی های انبیاء نبوده است.( شرح ملاصالح جلد 5 صفحه 115)که فرموده است: «الذی لا ریب فیه ان...»چیزی که در آن شکی نیست این است که بعضی از صحابه ملک و رشته را دیده اند. حتی در بعضی از روایات خود ما آمده است که حضرت سلمان محدث بود.
 ائمه فرشته وحی را دیده اند یا خیر؟
 سوال سوم: در این روایات تبیین شده است به اینکه ائمه ی اهل بیت،( محدث و امام)، فرشته ی وحی را نمی بینند نه در خواب و نه در بیداری و فقط کلام او را می شنود در حالی که در روایات دیگر آمده است که ائمه ی اهل بیت(ع) فرشته ی وحی را دیده اند و آن حدیثی که در نهج البلاغه در خطبه قاصعه است که حضرت علی می فرماید: که پیامبر به من فرمود:انک تسمع ما اسمع وتری ما اری ...در روایتی خواندیم که حضرت علی جبرئیل را که به صورت دحیه کلبی بود را دید و با او حرف زد. پس جمع بین این روایات چه می شود که در این روایات تبیین شده است که امام ومحدث لا یری الملک، لایری الشخص، لایری الصورة و فقط صدا را می شنوند.
 علامه شعرانی این را هم می فرمایندکه: ان هذه الاربعه الاحادیث فی هذالباب یخالف ما ورد فی کثیر من الاحادیث»
 مقام امام بالاتر است یا مقام نبی
 سوال چهارم:از نظر شیعه و بر حسب روایاتی که داریم مقام امام ما فوق مقام نبی است و مقام ائمه ی اهل بیت (ع) ما قوق مقام همه انبیاء الهی به جز رسول گرامی اسلام بوده در حالی که در این روایات مطلب به گونه ای است که عکس این استفاده می شود برای اینکه برای انبیاء و نبی چیزی ثابت شده که از امام صلب شده و آن عبارت است از دیدن ملک یا در بیداری یا در خواب که رسول در بیداری می بیند و نبی در خواب می بیند و امام نه در خواب و نه در بیداری. ظاهر این است که مقام امام پایین تر است در حالی که روایات دیگر به خصوص بابی قبل از این باب که این باب سوم بود که دو حدیث در این باب است که مفادش این است که «ان الله تعالی اتخذ ابراهیم عبدا قبل ان یتخذه نبیا...»
 مقام امامت مقام بالاترین است حتی ازمقام خلّص(خلّد) بالاتر است چون مقام خلص(خلّد) یعنی کسی به جایی می رسد که همه وجودش از غیر خدا خالی می شود و همه وجودش را خدا پر می کند و به همین خاطر بود که ابراهیم در شدیدترین حالات جبرییل که از طرف خدا هم آمده بود را برای کمک نپذیرفت و این یعنی فنای واقعی حضرت ابراهیم در خداوند متعال و ببینید امامت مقامی بعد از این مقام است .
 علامه شعرانی در این مورد در همان مدرکی که گفتیم صفحه 116 می فرمایند : « فی روایاتنا ان اوصیاء خاتم النبیین افضل من الانبیاء ...»
 نوع علم ائمه
 علم ائمه منهای علم مستعمل است منتها با قید انشاء و علموا است. انشاء یعنی اینکه اگر بخواهد می داند و اگر نخواهد نمی داند. آنچه که ما در مورد ائمه معتقد هستیم این است که ائمه علم ما کان و یکون را همه وقت نمی دانند وعلم به شریعت را همه وقت وهمیشه می دانند ودر معارف و احکام انشاء و علموا هم نیست ولی در مسائل تکوینیه و مسائل مربوط به خودشان انشاء و علموا است بر طبق روایت.
 فرستادگان الهی دو گروه یا یک گروه(فرق نبی و رسول)
 سوال اول: آیا از آیات قرآن استفاده می شود که فرستادگان خدای متعال برای هدایت بشر دو گروه بودند که یک عده رسولان ویک عده انبیاء بودند یا نه؟
 جواب:
 از نظر اقوال علمای اسلامی قول مشهوری است که می گویند نبی اعم است از رسول و نسبت اینها را عموم و خصوص مطلق می دانند. می گویند کل رسول نبی ولیس کل نبی رسول .
 پس آن خصوصیتی که نبی دارد چیست؟
 جواب:
 نبی کسی است که تعالیم و معارف الهی به او وحی شده است اما مامور به ابلاغ و تبلیغ نیست اما رسول کسی است که معارف واحکام الهی به او وحی شده و مامور به ابلاغ و تبلیغ هم هست.
 علامه طباطبایی
 مرحوم علامه طباطبایی در جلد 2 المیزان این نظریه را نقل کرده. فرموده است: « فالرسول هو الذي يبعث فيؤمر بالتبليغ و يحمل الرسالة، و النبي هو الذي يبعث سواء أمر بالتبليغ أم لم يؤمر. لكن هذا الفرق لا يؤيده كلامه تعالى كقوله تعالى: «وَ اذْكُرْ فِي الْكِتابِ مُوسى‌ إِنَّهُ كانَ مُخْلَصاً وَ كانَ رَسُولًا نَبِيًّا:» مريم- 51 و الآية في مقام المدح و التعظيم و لا يناسب هذا المقام التدرج من الخاص إلى العام كما لا يخفى.» [1]
 
  رسول کسی است که مبعوث شده از جانب خدا و احکام و معارف به او وحی شده و مامور با تبلیغ است. نبی مبعوث است ولی به شرط شیء نیست و لابه شرط است از نظر تبلیغ. یعنی رسول مکلف به تبلیغ است ولی نبی نه و نه اینکه نبی حق ندارد تبلیغ کند. ( المیزان ج 2 ص 139 )
 منبع برای اقوال (مجمع البیان ج 7 و 8 ص 91 ) آیه 52 سوره حج (وما ارسلنا من قبلک من الرسول..) منشور جاوید از آیت الله سبحانی ج 10 ص 260 الی 27 ( فصلی است درمورد فرق بین رسول ونبی)
 مرحوم علامه طباطبایی بعد از اینکه این نظریه را نقل کرده رد کرده است. می فرماید که این حرف درست نیست و برخلاف قرآن است. دلیلی که آورده بر طبق این آیه است که در مور حضرت موسی فرموده است « فذکر فی الکتاب موسی انه کان مخلصا وکان رسولا نبی » سوره مریم آیه 51 . می فرماید که این آیه دارد حضرت موسی را مدح می کند. می فرماید متعارف بین عقلا در کلام فصیح این است که اگر بخواهند کسی را مدح کنند از عام به خاص می روند نه از خاص به عام .مثلا می گوید فلان شخص مسلمان شیعه است نمی گوید شیعه مسلمان. می گوید سلمان هم مسلمان بود و هم شیعه بود، نمی گوید سلمان هم شیعه بود و هم مسلمان بود این دیگر مدح نمی شود چون اگر شیعه بود پس مسلمان هم بود. پس در مقام مدح عام را اول ذکر می می کنند و بعد خاص را. مثلا می گویند ایرانی شیرازی.
 اشکالات به علامه طباطبایی
  اشکال اول اینکه:
 شما می گویید نبی عام است و رسول خاص است پس این درست در نمی آید
 اشکال دوم: آیه 52 سوره حج. « وما ارسلنا من قبلک...» در اینجا رسول و نبی هر دو به عنوان مرسل توصیف شده اند و ما نمی توانیم بگوییم گه نبی مامور به تبلیغ نبوده اما رسول مامور به تبلیغ بوده.
 اشکال خود علامه: در آیه حج خود علامه می فرماید: که بالخره آیه می فرماید« ارسلنا من قبلک من رسول ولا نبی ...»
 ظاهر این آیه این است که می فرمایند رسولان غیر از انبیاء بوده اند اما فرقشان در این نیست که یک عده مامور به تبلیغ نبوده اند ولی یک عده مامور به تبلیغ بوده اند بلکه هر دو ماموربه ابلاغ احکام، آیات، معارف الهی به مردم بوده اند اما رسولان یک ماموریت ویژه هم داشته اند که آن ماموریت را انبیاء نداشتند وآن ماموریت این بوده که :
 مأموریت ویژیه رسولان
 1.حجت را تمام می کرده و اگر مردم مخالفت می کردند واسرار می ورزیدند عذاب هم بر آنها وارد می شده. (علامه اهل حدثیات نیست که یک مطلبی را بر اساس ذوق یا حدس بیان کند. ایشان یا اهل عقلیات است یا وحیانیات است یا مسائل تاریخی وبحث های عقلایی و در بین شاگردهای ایشان استاد مطهری،علامه دوم است) آیه ای که ایشان آورده است این است که می فرماید: 1. سوره یونس آیه 47 «و لکل امه الرسول فاذا جاء رسولهم قذی بینهم بالحق »
 2. سوره اسری آیه 15 « و ما کنا معذبین حتی نبعث رسولا » می فرماید عذاب دایره مدار رسول است نه نبی
 3. نساء 165 « رسلا مبشرین ومنزرین لعلا یکون لنار علی الله حجه بعد الرسل » اتمام حجت که رسولان این خصوصیات را داشته اند.
 حالا آیا فرمایش علامه قابل قبول هست یا نه؟
 والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته


[1] . الميزان في تفسير القرآن ج‌2 140 (كلام في النبوة) ..... ص : 139

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo