« فهرست دروس
درس کلام استاد علی ربانی‌گلپایگانی

1404/01/23

بسم الله الرحمن الرحیم

کلام و بحث اخلاق و معنویت، ملاک و معیار افعال اخلاقی

 

موضوع: کلام و بحث اخلاق و معنویت، ملاک و معیار افعال اخلاقی

دیدگاه دیگر در ملاک افعال اخلاقی: جامعه گرایی

یکی دیگر از نظریاتی که درباره ملاک و معیار ارزش های اخلاقی بیان شده، نظریه «جامعه گرایی» است. این نظریه توسط دورکیم مطرح شده است. وی سرچشمه اخلاق را جامعه می داند و معتقد است جامعه دارای نیرویی است که ارزش هایی را بر افراد تحمیل می کند، مانند مفاهیمی که قوامشان به حیات اجتماعی است مانند ایثار، عدالت، و راستگویی[1] .

شخصیت دیگری که همین دیدگاه را بیان کرده برکسون (م 19419) است، با این تفاوت که وی بر خلاف دورکیم، برای اخلاق دو منشا بیان کرده است: اخلاق نازل که منشا آن جامعه است، و اخلاق عالی که منشا آن عالم بالا است و به امری متعالی و آسمانی باز می گردد. وی در توضیح گفته است: اخلاق نازل، مربوط به زندگی محدود اجتماعی مانند خانواده، شهر و کشور است. بایدها و نبایدهای که مربوط به زندگی های اجتماعی محدود است، اخلاق زمان مند و مکان مندی را ایجاب می کند، اما اخلاق مربوط به جامعه جهانی، جهان شمول است و مبدا آن جامعه محدود نیست. منشا این اخلاق، روحی متعالی است که به نفوس زکیه بر می گردد، و در نهایت گفته است که این روح متعالی به اراده الهی منتهی می گردد و سرچشمه نهایی آن اراده الهی است که از طریق این انفاس مطهر جاری می شود[2] .

 

برکسون و اخلاق متعالی

مقصود برکسون در اخلاق متعالی و جهان شمول چیست؟ چند احتمال در این باره می طرح مطرح کرد:

1. ایشان از آنجا که در جهان مسیحیت زندگی کرده است، احتمال دارد مراد وی از روح متعالی، حضرت مسیح (ع) باشد. در دیدگاه او اخلاقی که در جوامع محدود شکل می گیرد جهان شمول نیست و زمان مند و مکان مند است، اما اخلاق مربوط به روح متعالی، جهان شمول است. آن روح متعالی، انسان کامل و اسوه حسنه ای است که محدود به ظواهر این دنیا نمی شود.

2. احتمال دیگر این است که سخن برکسون در اخلاقیات را بر فطرت الهی انسان منطبق کنیم. فطرت در حقیقت نماینده خدای متعال در وجود انسان است. «و نفس و ما سواها » و «فطرت الله التی فطر الناس علیها». بنابراین سخن برکسون، از این جهت سخن درستی است که گونه ای از ارزش های اخلاقی جهان شمول و گونه ای دیگر محدود است که همان آداب و رسوم اجتماعی است که بر اساس زمان و مکان تغییر می کند.

 

اصالت جامعه و اصالت فرد

برای بررسی این دیدگاه ابتدا باید ببینیم آیا جامعه منهای افراد، هویتی مستقل دارد یا نه؟ معمولا کسانی که طرفدار اصالت اجتماع هستند، برای جامعه یک هویت مستقل قائل اند و اصالت را از آن می دانند. در مقابل برخی مفهوم جامعه را صرفا یک مفهوم انتزاعی و ذهنی می دانند و معتقدند آنچه هست همان هویت افراد است و هویت مستقلی به نام هویت جمعی نداریم. اینان مفهوم جامعه را مانند مفهوم عشره می دانند تنها یک مفهوم انتزاعی است و واقعیتی وراء آن انتزاع ندارد. لیبرالیسم، تنها به هویت فردی قائل است و برای جامعه هیچ گونه اصالتی قائل نیست.

نظریه دیگر حد وسط است؛ علامه طباطبایی در «المیزان» و استاد مطهری در کتاب «جامعه و تاریخ» همین دیدگاه را برگزیده و شرح داده اند. طبق این دیدگاه هم فرد دارای هویت است و هم جامعه دارای یک مفهوم مستقل است و در صورتی که میان این دو تعارض رخ دهد، هویت جمعی مقدم است. طبق این دیدگاه، هم جامعه افراد را متاثر می کند و هم فرد جامعه را تحت تاثیر خود در می آورد. جامعه یک هویت اجتماعی دارد که تاثیر گذار است و سنت هایی دارد که جامعه با آن دوام پیدا می کند. آنان به آیاتی همچون ﴿وَ لِكُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٌ فَإِذا جاءَ أَجَلُهُمْ لا يَسْتَأْخِرُونَ ساعَةً وَ لا يَسْتَقْدِمُونَ ﴾ و ﴿وَ كَذلِكَ جَعَلْناكُمْ أُمَّةً وَسَطاً﴾[3] استناد کرده اند. از معاصرین مرحوم آیت الله مصباح، مخالف این دیدگاه و طرفدار اصالت فرد بودند. ایشان جامعه را یک مفهوم ثانیه منطقی می داند اما علامه و شهید مطهری مفهوم ثانیه فلسفی می دانستند.

 

نقدهای دیدگاه جامعه گرایی

1. نقد اول این است که مساله اخلاق فقط مربوط به رفتار نیست، بلکه همان طور که پیش از این گفته شد، اخلاق دو جایگاه دارد: رفتار و صفات. در مباحث اخلاقی بیش از اینکه به مساله رفتار پرداخته شود، به صفات اخلاقی پرداخته می شود. آنچه از طرف جامعه بخواهد به فرد منتقل شود نهایتا رفتار است و صفات، مربوط به جنبه درونی و فردی فرد است. بر این اساس مثلا روح متواضعانه، اخلاق است نه رفتار متواضعانه، چرا که ممکن است فرد رفتار متواضعانه داشته باشد اما به نیت ریا و یا نیت های نادرست دیگر انجام دهد. بنابراین اگر روح جامعه را منشا بایدها و نبایدهای اخلاقی در رفتار بدانیم، تنها بخشی از مسائل اخلاقی را حل کرده ایم، و صفات اخلاقی که عمده مباحث این علم را تشکیل می دهد، بدون بررسی می ماند.

2. نکته دیگر اینکه حتی رفتارهای اخلاقی هم، همه اجتماعی نیستند بلکه بخشی وابسته به روح اجتماع است.

 


[1] فلسفه اخلاق (حکمت عملی)، ص120؛ جامعه شناسی، ص176- 177.
[2] فلسفه اخلاق(حکمت عملی)، ص122- 125؛ سیر حکمت در اروپا، فروغی، ج3، ص804- 806؛ تاریخ فلسفه، کاپلستون، ج9، ص244- 246.
logo