« فهرست دروس
درس کلام استاد علی ربانی‌گلپایگانی

1403/11/29

بسم الله الرحمن الرحیم

پاسخ به شبهات فضای مجازی

 

موضوع: پاسخ به شبهات فضای مجازی

 

سوال: هوش مصنوعی و مساله توحید در خالقیت

سوال: اگر بشر در ارتباط با هوش مصنوعی به مرحله ای برسد که بتواند چیزی را بسازد که توانایی تفکر و تحلیل داشته باشد یعنی مانند انسان درباره اطلاعاتی که به او داده می شود تفکر و تحلیل کند و بتواند نظر و پیش بینی کند، آیا چنین مصنوعی دارای نفس ناطقه و روح انسانی خواهد بود؟ اگر پاسخ مثبت است، آیا با اینکه روح انسان نفخه الهی است و خدای متعال است که آن را در کالبد جسمی می دهد، منافاتی ندارد؟ آیا توحید در خالقیت (که بیان می کند، خالق فقط خداوند است) خدشه دارد نمی شود؟

طبق آیات قرآن کریم، نفخه روح توسط خدای متعال انجام می گیرد: «فَإِذا سَوَّيْتُهُ وَ نَفَخْتُ فيهِ مِنْ رُوحي‌ فَقَعُوا لَهُ ساجِدين‌»[1] : پس چون او را معتدل و آراسته گردانم و از روح خود در او بدمم ، براى او سجده كنان بيفتيد. و در آیه ای دیگر می فرماید: «ثُمَّ سَوَّاهُ وَ نَفَخَ فيهِ مِنْ رُوحِه‌»[2] : آن گاه او را [ از جهت اندام ] درست و معتدل ساخت، و از روح خود در وى دميد.

سوال کننده می گوید اگر بشر بتواند چیزی شبیه روح بسازد آیا با مساله خالقیت الهی تعارض ندارد؟

 

پاسخ

تعریف هوش مصنوعی

در مورد هوش مصنوعی تعاریفی بیان شده است.

در تعریفی گفته اند: «هوش مصنوعی عبارت است از مطالعه این که چگونه رایانه‌ها را می‌توان وادار به کارهایی کرد که در حال حاضر انسان‌ها آن‌ها را صحیح یا بهتر انجام می‌دهند». در تعریف دیگر گفته شده: « هوشی که یک ماشین از خود نشان می‌دهد یا به دانشی در کامپیوتر که سعی در ایجاد آن دارد گفته می‌شود». و نیز گفته اند: «هوشی است که توسط ماشین‌ها ظهور پیدا می‌کند، در مقابل هوش طبیعی[الف] که توسط جانوران شامل انسان‌ها نمایش می‌یابد. اما پیش از هرچیز باید این موضوع را دانست که کلمه هوش، نشان دهنده امکان استدلال است و اینکه آیا هوش مصنوعی می‌تواند به توانایی استدلال دست یابد یا خیر، خود موضوع اختلاف محققان است».[3]

در تعریف دیگر آمده است: «هوش مصنوعی یا به اختصار AI، یکی از شاخه‌های علوم کامپیوتر است که با بکارگیری مجموعه‌ای از تکنولوژی‌ها به کامپیوترها این امکان را می‌دهد تا قابلیت‌هایی مثل دیدن، ترجمه همزمان گفتار و نوشتار، تحلیل داده، ارائه پیشنهاد‌های کاربردی و غیره را در سطح پیشرفته بدست آورند.

به زبان ساده، هوش مصنوعی به توانایی تفکر یا یادگیری کامپیوتر یا ماشین گفته می‌شود. برای اینکه فردی هوشمند و دارای هوش تلقی شود، باید یادگیری اتفاق بیوفتد و فرد آموزش ببیند. در واقع انسان‌ها هم از روز اولی که به دنیا می‌آیند هوشمند نیستند و برای تبدیل شدن به فردی هوشمند و باهوش باید تحت آموزش قرار بگیرند. وقتی که انسان‌ها یاد می‌گیرند، در واقع مواردی را به خاطر می‌سپارند و اطلاعاتی را در مغزشان ذخیره می‌کنند. سپس از این اطلاعات ذخیره شده در مغز برای تصمیم‌گیری هوشمندانه استفاده می‌شود. در خصوص ماشین‌ها و هوش مصنوعی هم شرایط یکسان است و درست مشابه انسان‌ها کامپیوترها هم باید ابتدا یاد بگیرند و نمی‌توانند تا زمانی که آموزش ندیده‌اند هوشمند شوند»[4] .

 

طرح دو سوال در مورد پیدایش روح در هوش مصنوعی

امروزه دستگاه های مختلفی در زندگی بشر وجود دارد که هوشمندانه عمل می کند. آنچه تاکنون وجود دارد این است که انسان این دستگاه ها را به گونه برنامه ریزی و تنظیم کرده که اینگونه عمل کنند. شبهه این است که این مصنوعی که بشر ساخته است، فراتر از آنچه به او آموزش داده شده، بتواند فکر کند و تحلیل و استدلال کند.

گاه می گوییم عملکرد هوش مصنوعی همانند قوه غریزی حیوان است. حیوان، قوه تحلیل ندارد، بلکه بر اساس غریزه و آنچه خدای متعال برای او تعبیه کرده است عمل می کند. او در انجام کارهایی که انجام می دهد فکر نمی کند. اکنون اگر عکس العمل هوش مصنوعی این گونه باشد، اشکال چندانی ایجاد نمی شود، اما اگر توانمندی هوش مصنوعی بالاتر رفته و همانند انسان بتواند تجزیه و تحلیل کند، دو سوال مطرح می شود:

1. آیا هوش مصنوعی که توانایی تفکر داشته باشد، دارای حیات و روح می شود یا نه؟ فکر و تحلیل از آثار روح و نفس ناطقه است. آیا هوش مصنوعی هم وقتی به این درجه می رسد، روح و نفس ناطقه پیدا می کند؟

2. سوال دیگر این است که اگر هوش مصنوعی دارای روح شود، با توحید در خالقیت که نفخه روح را از خداوند می داند، منافات ندارد؟

 

مساله اول: هوش مصنوعی و دارا شدن روح

در ارتباط با سوال اول، اگر واقعا چیزی که ساخته می شود، قوه فکر دارد و تفکر می کند، نه مشابه فکر و انجام کار غریزی و جبری و ماشینی، بلکه ثابت شود که هوش مصنوعی می تواند همانند انسان فکر و استدلال کند، نمی شود گفت دارای روح نیست، زیرا تفکر و استدلال مربوط به قوه عاقله است و قوه عاقله نیز از شئون نفس ناطقه است.

از روی مشابهت نمی توان این همانی را احراز کرد. یعنی ممکن است هوش مصنوعی شبیه فکر کردن عمل می کند و بشر خیال می کند در حال استدلال کردن است، اما اگر فرض بگیریم در سالیان آینده هوش مصنوعی حقیقتا بتواند تفکر و استدلال کند، فکر و استدلال کردن از خواص قوه عاقله است که حیوان ها هم ندارند.

به بیان دیگر اگر هوش مصنوعی همانند طوطی عمل می کند و آنچه به او داده و برایش برنامه ریزی کرده اند را به مخاطب بر می گرداند، در این صورت نمی توان گفت که قوه عاقله دارد. اما اگر این گونه باشد که خودش فکر می کند و تعقل می کند، اولا از نظر عقلی فرض محالی نیست و امکان دارد. ثانیا اگر حقیقتا فکر کند، حقیقتا هم دارای قوه عاقله خواهد بود.

تفکر که کار قوه عاقله است، درک حقایق کلی است. عقل انسان می تواند به قوانین کلی این عالم دست یابد و مراد از تفکر و تعقل همین است اما درک های جزئی را نمی توان از خواص تفکر و قوه عاقله دانست. اگر هوش مصنوعی بتواند از داده هایی که در اختیار او قرار می گیرد، اصول کلی را استخراج کند، آن وقت است که گفته می شود تعقل و تفکر دارد. ویژگی انسان این است که می تواند در حوزه عقل نظری، حقایق کلی را درک کند، یعنی از جزئیات پی به کلیات ببرد. و در حوزه عقل عملی نیز می تواند به بایدها و نبایدها کلی دست یابد.

درک جزئیات از خواص انسان نیست، و برای حیوان هم ممکن است، چرا که حیوانات دارای قوه خیال هستند، اما قوه عاقله که مدرک کلیات است از ویژگی های روح انسان است.

بنابراین اگر هوش مصنوعی به درجه ای برسد که از درک جزئیات بتواند قانون در حوزه عقل نظری و عملی در آورد، در این صورت می گوییم که دارای روح است. مگر روح چه خاصیتی دارد؟ مهمترین خاصیت روح تفکر و تعقل و خودآگاهی است. قرآن کریم وقتی بشر را معرفی می کند، سخن از تفکر و تعقل او دارد: «لعلهم یعقلون»، «لعلهم یتفکرون».

 

شناخت خداوند در معلومات و نه مجهولات

ما نباید بر اساس محدودیت های علم امروز، عقائد خودمان را وضع کنیم و این همان اشتباهی بود که متکلمان مسیحی انجام دادند. آنان هر جا که علم پاسخی برای حل مساله نداشت، می گفتند کار خدا است. در اصطلاح نازیبایی می گفتند: خدای رخنه پوش، یعنی مواردی که نمی فهمیدند را به خدا نسبت می دادند. نقل شده گالیله برخی از مسائل علمی را که نمی توانست حل کند، علت آن را خداوند می دانست. لاپلاس آمد و بدون فرض گالیله مشکلات را حل کرد و کتابی در این باره نوشت. وقتی به او گفتند چرا در این کتاب، نامی از خدا نبرده اید، گفت: نیازی به او نداشتم و من خودم آن را حل کردم. طبق این اندیشه، متافیزیک، بایگانی مجهولات است.

شهید مطهری در این باره می فرماید: « نتيجه اين طرز تفكّر اين است كه خدا را در ميان مجهولات خود جستجو كنيم. طبعاً هر چه بر معلومات ما افزوده مى‌گردد و از مجهولات ما كاسته مى‌شود، منطقه خداشناسى ما محدودتر مى‌گردد تا جايى كه اگر فرض كنيم جميع مجهولات بشر يك روز حل شود، ديگر جايى براى خدا و خداشناسى باقى نمى‌ماند.

طبق اين طرز تفكّر، تنها برخى موجودات جهان آيت و حكايت و آينه وجود خداوند مى‌باشند و آنها همان موجوداتى هستند كه علل آنها مجهول است؛ امّا موجودات شناخته شده از نظر اسباب و علل، از قلمرو آيت و معرّف بودن ذات پروردگار خارج‌اند.

سبحان اللّه! چقدر اين طرز تفكّر غلط است و اين چقدر گمراهى است و چقدر ناآشنايى به مقام و جايگاه الوهيّت است! در اينجا بايد تعبير قرآن را ذكر كنيم كه مى‌فرمايد: «ما قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ» «1» خدا را آن‌چنان‌كه شايسته است و ممكن است، تصوّر نكرده و اندازه‌گيرى نكرده‌اند.

الفباى خداشناسى اين است كه او خداى همه عالم است و با همه اشياء نسبت متساوى دارد. همه اشياء بدون استثناء مظهر قدرت و علم و حكمت و اراده و مشيّت اويند و آيت و حكايت كمال و جمال و جلال او مى‌باشند.»[5]

 

مساله دوم: هوش مصنوعی و خالقیت الهی

اگر فرض کنیم که هوش مصنوعی به درجه ای رسید که دارای تفکر و تعقل و روح شد، آیا با توحید در خالقیت منافات دارد؟ خیر. در این عالم هر چه عقلا ممکن است بشر انجام دهد، هیچ مشکلی برای اعتقادات ما پیدا نمی کند. نحوه استدلال ما در اینجا این گونه است:

1. بر اساس مبانی عقلی، نظام عالم توسط خدای متعال خلق شده است. همه براهینی که در این باره بیان شده است مانند برهان حدوث، برهان حرکت و برهان امکان، همه اثبات می کنند که عالم مصنوع خدای متعال است.

2. خدای متعال این عالم را اعم از متافیزیک و عالم طبیعت، به گونه ای طراحی کرده که قابلیت هایی دارد، و چنانچه بشر پی به این قابلیت ها ببرد، می تواند پدیده های نویی را شکل دهد. قرآن کریم هم می فرماید: ﴿وَ يَخْلُقُ ما لا تَعْلَمُون﴾[6] : و چيزهايى [در آينده جز اين وسايل نقليه حيوانى] به وجود مى‌آورد كه شما نمى‌دانيد.

3. نقش بشر در ساخت پدیده ها، نقش واسطه است. بشر اکنون هم در حیوانات و گیاهان دخالت کرده و شکل های آنها را عوض می کند و تغییراتی در آنها ایجاد می کند و ویژگی های جدیدی را به دست می آورد. انسان توانسته اشیائی را بسازد که از نظر خواص با موجود قبلی کاملا متفاوت است. آیا اینها کار خدایی است و رقیب خداوند به شمار می رود؟ هرگز. این خدای متعال است که این عالم را به گونه ای طراحی کرده که دارای چنین استعدادهایی است. بنابراین هر کاری که بشر انجام می دهد و از نظر قواعد طبیعی ممکن باشد، رقیب خداوند نمی شود، زیرا نقش انسان نقش واسطه ای است.

نکته دیگر اینکه فاعلیت انسان از دو حال خارج نیست: یا اعدادی و یا ایجادی است. فاعلیت اعدادی مانند پدر و مادر است که معد برای بوجود آمدن فرزند هستند﴿: أَ فَرَأَيْتُمْ ما تُمْنُونَ . أَ أَنْتُمْ تَخْلُقُونَهُ أَمْ نَحْنُ الْخالِقُون﴾‌.[7] کشاورز برای زراعت و باغبان برای باغ، فاعلیت اعدادی دارد: ﴿أَ فَرَأَيْتُمْ ما تَحْرُثُونَ. أَ أَنْتُمْ تَزْرَعُونَهُ أَمْ نَحْنُ الزَّارِعُون﴾[8] . اگر نقش انسان در ساختن هوش مصنوعی، نقش معد باشد که مساله معلوم است چرا که فاعلی ایجادی آن خداوند است و تنها انسان بستر و زمینه فیض الهی را فراهم کرده است. فاعلی اعدادی اصلا رقیب خداوند نیست، زیرا نقش ایجادی ندارد، بلکه تنها زمینه ساز است، و خداوند است که این کار را انجام می دهد.

اگر فاعلیت انسان ایجادی باشد، مثلا نفس ما اراده و فکر می کند. اراده و فکر کار ایجادی نفس است. حکما گفته اند نفس در این کارها، فاعل الهی است نه فاعل طبیعی. نفس در این افعال مظهریت دارد و الهی کار می کند. اما این فاعلیت انسان نیز بالغیر است زیرا فاعل بالذات طبق برهان جز خدای متعال نیست. صوری که انسان در ذهن می سازد، انسان سازنده آنها است، اما بالذات نیست بلکه باذن الله است.

بنابراین اگر فرض کنیم که انسان توانست نقش ایجادی در مواد عالم داشته باشد و چیزی را بسازد که تفکر می کند و استدلال می کند، باز فعلی خداوند است که این کار را انجام داده است اما بواسطه انسان. فکری که الان ما انجام می دهیم فعل الله است اما به واسطه نفس من انجام می گیرد. اراده ای که من انجام می دهم فعل الهی است ﴿وَ ما رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ وَ لكِنَّ اللَّهَ رَمى﴾[9] .

بنابراین این حداکثر چیزی که در مورد هوش مصنوعی می توان گفت، باز منافاتی با خالقیت الهی ندارد. البته این صرف یک فرض است، زیرا انسان تنها در حیطه درون خود فاعلیت ایجادی دارد و در خارج از وجود خود فاعلیت اعدادی دارد. مثلا حرکت دست، فعل نفس من است، اما حرکت لیوان فعل من نیست، بلکه من معد آن هستم. من قوای بدنی خودم را تحریک می کنم، تحریک، فعل نفس من است اما چیزی که به واسطه دست من حرکت می کند، نقش من در آن اعدادی است.

خلاصه آنکه اگر فرض کنیم که انسان موجودی بسازد که تمام خواص روح انسان را داشته باشد، باز در مساله اعتقادی مشکلی ایجاد نمی کند و منافاتی با خالقیت الهی ندارد، زیرا نقش انسان یا فاعلیت اعدادی است و تنها زمینه و بستر را برای فیض الهی ایجاد کرده است و یا فاعلیت ایجادی دارد اما بالغیر است، و این خدای متعال است که روح را از طریق انسان در این موجود خلق کرده است. در این فرض هرگز انسان رقیب خداوند در خالقیت نمی شود. این مانند آن است که جبرئیل وحی را از سوی خداوند برای پیامبر (ص) می آورد. آیا این کار باعث می شود که جبرئیل (ع) رقیب و شریک الهی باشد؟

 

هوش مصنوعی و اشرفیت انسان

سوال: اگر بشر چنین هوش مصنوعی ساخت که دارای روح شد، آیا اشرفیت انسان زیر سوال نمی رود؟

پاسخ: از آنجا که این انسان است که توانسته است با فکر خود چنین موجودی را بسازد باز از او برتر خواهد بود. این مانند این است که انسان نمی تواند 300 کیلو بار را از زمین بلند کند، اما هواپیمایی ساخته است که می تواند چندین تن بار را در هوا جابجا کند، آیا هواپیما از انسان اشرف می شود؟ خیر. این فکر انسان است که اشرف است و توانسته است چنین چیزی را بسازد.

در جهان چون حسن یوسف کس ندید *** حسن آن دارد که یوسف آفرید

هر چیزی را بشر بتواند بسازد، برتری بر انسان نمی یابد، زیرا این بشر است که این قدر مهم است که توانسته با اذن الهی چنین چیزی را بسازد.

 


[3] ویکی پدیا.
[4] مجله فرادرس، مقاله هوش مصنوعی.
[5] مجموعه آثار، شهید مطهری، ج1، ص483- 484.
logo