1403/11/14
بسم الله الرحمن الرحیم
کلام و بحث اخلاق و معنویت، ملاک و معیار افعال اخلاقی
موضوع: کلام و بحث اخلاق و معنویت، ملاک و معیار افعال اخلاقی
اقسام عبادت در کلام امام حسین (ع)
طبق روایتی در تحف العقول، از امام حسین (ع) نقل شده است که فرمودند: «إِنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللَّهَ رَغْبَةً فَتِلْكَ عِبَادَةُ التُّجَّارِ وَ إِنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللَّهَ رَهْبَةً فَتِلْكَ عِبَادَةُ الْعَبِيدِ وَ إِنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللَّهَ شُكْراً فَتِلْكَ عِبَادَةُ الْأَحْرَارِ وَ هِيَ أَفْضَلُ الْعِبَادَةِ»[1] : به راستى، گروهى خدا را براى چشم داشت پرستش نمايند كه آن پرستش بازرگانان است و گروهى او را بيمناكانه پرستش كنند كه آن پرستش بردگان است و گروهى وى را سپاسمندانه مندانه پرستند كه آن پرستش آزادگان است كه اين بهترين پرستش است.
این روایت نورانی بیان می کند که هم پاداش ها و هم مواخذه ها، هر دو لطف الهی است، چرا که باعث می شود انسان به سمت خوبی ها گرایش پیدا کند. نعمت های الهی قابل شمارش نیست. ما به داشته های خود توجه نداریم، وقتی آنها را از دست می دهیم معلوم می شود چه نعمت بزرگی را از دست داده ایم. عبادت بر اساس شکر، دو جنبه دیگر را نیز در بردارد. چنین شخصی هم از دوزخ نجات پیدا می کند و هم نعمت بهشت را به دست می آورد.
ممکن است سوال شود در ادعیه رسیده از اهل بیت (ع)، طلب بهشت و ترس از دوزخ به صورت فراوانی بیان شده است، این مطلب با آنچه بیان کردید چگونه سازگار است؟ در پاسخ می گوییم مطلوب نهایی شکر است، و طلب بهشت بدان جهت که احسان الهی است و ترس از دوزخ و طلب دفع آن بدان جهت که مظهر خشم الهی است در خواست می شود. درباره ثواب و عقاب و رابطه آن با عمل سه تفسیر وجود دارد: برخی این رابطه را قراردادی و وضعی می دانند. برخی دیگر این رابطه را علی و معلولی می داند و دسته سوم ثواب و عقاب را عین عمل می دانند. بنابر هر سه تفسیر، طلب بهشت و دفع دوزخ برای همه حتی ائمه اطهار (ع) مطلوب است، چرا که از سوی رد احسان قبیح است و از سوی دیگر عقوبت نشانه غضب الهی است.
در روایت دیگری از امیرالمومنین (ع) آمده است که فرمودند: «مَا عَبَدْتُكَ طَمَعاً فِي جَنَّتِكَ وَ لَا خَوْفاً مِنْ نَارِكَ وَ لَكِنْ وَجَدْتُكَ أَهْلًا لِلْعِبَادَةِ فَعَبَدْتُك»[2] . در اینجا دیگر بحث شکر مطرح نیست بلکه درجه بالاتری بیان شده و آن اهلیت خدای متعال برای عبادت است. در شکر می گوید چون خدای متعال به ما نعمت هایی فراوانی داده است او را عبادت می کنم، اما در جایی که خدای متعال را کمال مطلق و خود را عبد و بنده او می داند، او را اهل و شایسته عبادت می داند و این منظر عالی تری در عبادت است. البته باید توجه داشت که عبادت به ای نحو کان خوب است، حتی عبادت تاجرانه و بردگانه، منتها عبادت امری مقول به تشکیک است و مرتبه عالی آن این است که چون خداوند را اهل عبادت می داند او را عبادت می کند.
:: در روایت دیگری از امام حسین (ع) نقل شده است که فرمودند: « الِاسْتِدْرَاجُ مِنَ اللَّهِ سُبْحَانَهُ لِعَبْدِهِ أَنْ يُسْبِغَ عَلَيْهِ النِّعَمَ وَ يَسْلُبَهُ الشُّكْرَ»[3] : دام پنهان خداوند براى بندهاش آن است از نعمت فراوان برخوردارش نمايد و توفيق شكرگزارى را از او سلب نمايد
کسی که زبان شکر دارد، خوشا بحال او باشد. چنین شخصی در سختی ها هم خدای متعال را شکر می کند، چون معتقد است که آنچه از دوست رسد نیکو است و لو تلخ هم باشد باز نیکو است و مانند دوایی است که مادر به فرزند می دهد. انسان باید دائما زبان شکر داشته باشد.
«طلبگی» به معنای واقعی کلمه یعنی «عاشقی»
یکی از این نعمت های الهی توفیق فراگیری علوم اهل بیت (ع)، نشستن سر سفره امام عصر (عج) و قرار گرفتن در مدرسه امام صادق (ع) است. در این دنیا راه های زیادی وجود دارد، اما خدای متعال توفیق حضور در مسیر طلبگی را نصیب ما فرموده است؛ مسیری که چشم داشتی به مال و منال دنیا ندارد. طلبه به معنای واقعی کلمه یعنی عاشقی. طلبه باید عاشق و شیفته باشد و این گونه سختی های این راه نیز برای او خوش است. چشم او دیگر به مال و عناوین دنیایی نیست که فلانی رفیق ما بود، اما الان دکتر و مهندس شده و چقدر حقوق می گیرد. نباید انسان داشته های ارزشمند طلبگی را که خداوند به او عطا کرده است دست کم بگیرد. شکر این نعمت آن است که شکر گزار الهی باشیم و از او بخواهیم که برای دین کاری انجام دهیم و مایه افتخار اهل بیت (ع) باشیم و حضرت ولی عصر (عج) از مشی و منش و رفت و آمد ما خوشحال باشد.
دیدگاه کانت در مورد ملاک ارزش اخلاقی
کانت در زمینه ارزش های اخلاقی دیدگاه تکلیف و وظیفه گرایی را مطرح کرده است. وی فیلسوف بلند آوازه ای در غرب است که می گفت برای شناخت معرفت باید از حس استفاده کرد، از طرفی می خواست در بن بست شکاکیت هیوم قرار نگیرند. وی از جهتی حرف هیوم را پذیرفته بودند که دست یابی به ماوراء را غیر ممکن می دانست، زیرا فراتر از درک حسی است. وی برای حل این مساله می گفت: معرفت انسان ماده و صورتی دارد: ماده معرفت، از راه حواس به دست می آید، اما صورت معرفت بر اساس قالب های پیشینی که در عقل و ذهن انسان وجود دارد شکل می گیرد. معرفت، تلفیقی از این هاست. در نظر او قالب های معرفت، مقولات دوازده گانه ای است که پیش ساخته های ذهن است. زمان و مکان نیز پیش ساخته های دیگر ذهن هستند که بر این دوازده مقوله اضافه می شوند. این طرح وی در معرفت شناسی بود که همچنان بحث می شود.
کانت را کپرنیک فلسفه می نامند، چرا که همان طور که کپرنیک گفت تا به حال، برای شناخت پدیده های آسمانی، زمین مرکز قرار می گرفت و خورشید به دور آن می چرخید، اما من این را عوض می کنم و خورشید را ثابت می دانم که زمین به دور آن می چرخد. اگر این فرض صورت گیرد، محاسبه و تحلیل مسائل راحت تر انجام می گیرد. (مساله خورشید محوری ابتدا به صورت یک فرضیه توسط کپرنیک برای آسان تر شدن محاسبات مطرح شد، اما بعدها توسط گالیله شواهدی برای اثبات آن پیدا شد و به عنوان یک نظریه واقعی طرح شد). کانت نیز مساله را جابجا کرد و گفت تا به حال همه فیلسوفان به دنبال شناخت هستی و چیستی آن بودند، اما من می گوییم ابتدا باید ذهن را بشناسیم. به تعبیر دیگر به جای مُدرَک، مُدرِک را بشناسیم. علامه طباطبایی و شهید مطهری نیز به این مساله ورود پیدا کرده اند. شهید مطهری در چند جای کتاب «اصول فلسفه و روش رئالیسم»، می گوید: تا ذهن را نشناسیم فلسفه نداریم.
کانت یک شخصیت برجسته است و «فلسفه نقادی» را پی ریزی کرد. این فلسفه به نقد عقل نظری و عقل عملی می پردازد. وی در باب خداشناسی نیز برهانی ابداع کرد به نام برهان اخلاقی، چرا که معتقد بود از جهت نظری نمی توان به خدا رسید. وی در حوزه نظری بحث معرفت شناسی را مقدم انداخت و در بحث خداشناسی نیز مبدع این برهان است. او در عقل نظری تسلیم دیدگاه هیوم شد و نظام علیت و معلولیت را اختصاص به عالم ماده می داد، در حالی که این نظر اشتباه است. وی گفت اخلاق را همه قبول دارند و این اخلاق بدون خدا و بدون نفس امکان پذیر نیست.
ادامه بحث انشاء الله در جلسه آینده بیان می شود.