« فهرست دروس
درس کلام استاد علی ربانی‌گلپایگانی

1403/09/19

بسم الله الرحمن الرحیم

پاسخ به شبهات فضای مجازی

 

موضوع: پاسخ به شبهات فضای مجازی

 

شبهه: عدم نیاز بشر به دین

دین متعلق به دوران گذشته بشر است. انسان های اولیه هنگام بیمار، احساس می کرد خدایان به آنها خشم گرفته اند، بنابراین به دعا و نیایش روی می آورند. امروزه نیز نمونه های از این باورها در قالب دعاهای درد معده، سر درد یا بچه دار شدن باقی مانده است. اما با پیشرفت علم، بشر دریافت که دعا نمی تواند جایگزین راه کارهای علمی شود؛ در نتیجه دین را کنار گذاشت. حال آیا وضعمان بدتر شد؟ به هیچ عنوان، بلکه وضع ما بهتر شد.

خب پدیده ای که با نبودش وضع ما بهتر می شود، یعنی پدیده ای است مضر. اگر مفید بود نیازی به کنار گذاشتن آن نداشتیم؛ ما از هر چیزی که بهتر است استفاده می کنیم. در اینکه یک پدیده مضر تا چه زمانی می ماند بستگی به این دارد که علم، دانش، منطق، استدلال چه اندازه می تواند پیشرفت کند. هر اندازه پیشرفت کند دین عقب می افتد.

 

پاسخ

در نقد این شبهه چند نکته بیان می شود:

نکته اول: تعمیم نابجا

در این شبهه از جهت روش چند خطا صورت گرفته است: اولین خطا این است که عقیده خرافی و غیر عقلانی انسان های ابتدایی را که بیماری را نشانه غضب الهی می دانستند، تعمیم داده و به دین وحیانی و بزرگ سرایت داده، بعد گفته است: در منابع دینی هم دعاهایی داریم که برای بیماری و درمان آن است. پس اعتقاد داشتن به دعا در حل مشکلات و بیماری یک عقیده خرافی است و باید کنار گذاشته شود. این در حالی است که در منابع دینی اصلا چنین مطلبی نداریم، اینگونه نیست که دینداران به صورت مطلق بیماری را نشانه غضب الهی بدانید و بعد رفع آن دعا کنند.

آنچه در دین در این باره آمده این است که همان گونه که سلامتی فعل الهی است، بیماری هم فعل الهی است که می تواند نشانه غضب و یا نشانه رحمت الهی باشد. بیماری و مشکلات برای کافران و تبهکاران نشانه نقمت الهی، و برای انسان های پرهیزکار، نشانه رحمت است، به این صورت که یا گناهان آنان را محو می کند و یا باعث ترفیع درجه شده و یا مرتبه و درجه فرد را حفظ می کند. بیماری برای اولیاء الهی که از جهت کمالات، کامل هستند، برای افزایش درجه و مقام نیست بلکه برای حفظ مقام است. آنها به نشئه ملک آمده اند تا از دیگران دستگیری کنند و خودشان چیزی کم ندارند تا افزایش پیدا کند.

بنابراین این سخن که بشر اولیه بیماری را غضب الهی می دانسته و برای رفع آن غضب دعا می کرده است، اگر هم درست باشد کلیت ندارد و فی الجمله صحیح است.

 

نکته دوم: نگاه اشتباه به تاثیر عوامل طبیعی و غیر طبیعی

اشتباه دیگر این شبهه گر این است که تاثیر عوامل ماوراء طبیعی و طبیعی را در عرض هم دیده و خیال کرده وقایعی که در عالم رخ می دهد یا از سوی عوامل ماوراءی است و ربطی به علم ندارد و یا از سوی عوامل طبیعی رخ داده و کاری به ماوراء ندارد، در حالی که اولا: این دو در طول هم هستند. اینطور نیست که قبلا اینها در طول بوده و الان در عرض است، بلکه همواره اینگونه بوده و الان و آینده هم چنین است. ثانیا عوامل ماورائی بر عوامل طبیعی برتری دارند. عوامل طبیعی از همان کانال ماوراء شکل می گیرند و لذا اگر اراده الهی تعلق بگیرد آن عامل مادی اثر نمی کند.

شهید مطهری می فرماید: «در جهان فرق است ميان نقض يك قانون و حكومت كردن يك قانون بر قانون ديگر. در مقام مثال (البته اينها تمثيل است) در قوانين اجتماعى و اعتبارى، مثلا قانونى كه مربوط به ماليات است، يك وقت شما مى‌آييد اين قانون را نقض مى‌كنيد يعنى اصلا عمل نمى‌كنيد، خلافش رفتار مى‌كنيد، و يك وقت شما خلاف مى‌كنيد بدون اينكه اين قانون را نقض كرده باشيد بلكه از يك ماده قانونى ديگر واقعا استفاده مى‌كنيد. مثلا شما مؤسسه‌اى تأسيس مى‌كنيد و مى‌دانيد كه هر مؤسسه‌اى، هر واحد حقوقى اگر دارايى داشته باشد گمرك چنين بايد بدهد، ماليات چنان بايد بدهد. ولى شما مى‌دانيد كه اگر مؤسسه‌اى به صورت يك مؤسسه خيريه در آمد، از گمركات و ماليات معاف است.

بعد شما مى‌آييد مؤسسه‌تان را به صورت يك مؤسسه خيريه در مى‌آوريد يعنى واقعا يك قسمت خيريه هم در آن قرار مى‌دهيد و اصلا از تحت اين قانون خارج مى‌شويد، خودتان را مشمول قانون ديگرى مى‌كنيد.

حكومت يك قانون بر قانون ديگر غير از مسأله نقض قانون است. براى اين امر مثالى ذكر مى‌كنند كه مثال خوبى است: بدن انسان از نظر تركيبات و تشكيلاتش قوانينى دارد. علم پزشكى تا وقتى كه بخواهد از قوانين بدنى و مادى استفاده كند چاره‌اى ندارد الّا اينكه از همين قوانين استفاده كند. ولى در عين حال يك سلسله قوانين روحى «1» و روانى هم در انسان كشف شده است كه گاهى يك حالت روانى روى بدن اثر مى‌گذارد. مثلا يك بيمار در اثر تلقين خوبى كه به او مى‌كنند يا در اثر اينكه نشاط ديگرى به شكل ديگرى در روحش ايجاد مى‌كنند، خود اين حالت نشاط روحى روى بدنش اثر مى‌گذارد و برعكس، يك يأس روحى سير [درمان‌] بدن را كند مى‌كند، برعكسِ تأثير نيكى كه يك دوا بايد روى بدن بگذارد تأثير مى‌كند و اثر آن را خنثى مى‌كند و احيانا او را مى‌كشد. آيا معناى اين مطلب اين است كه قوانين طبى و پزشكى حقيقت ندارد يا قطعى نيست؟ نه، قوانين پزشكى حقيقت دارد، قطعى است، ولى اينجا يك عامل ديگرى كه آن غير عامل پزشكى يعنى عامل روانى است، [دخالت دارد.]».[1]

از مجموع آیات و روایات و سیره معصومین بدست می آید که زندگی انسان در این عالم این گونه است که بر اساس اسباب طبیعی شکل می گیرد. به همین خاطر از اول توصیه نشده به سراغ اسباب غیر طبیعی برویم، بلکه در مواردی از دعا و اسباب غیر طبیعی کمک گرفته می شود.

انسان مومن از تمام اسباب طبیعی و غیر طبیعی استفاده می کند، آیا این بهتر است یا کسی که تنها از اسباب طبیعی استفاده می کند؟ اینگونه نیست که مومن اسباب طبیعی را کنار بگذارد، مثلا او نیز در آزمایشگاه به تحقیق و آزمایش دست می زند و تمام تلاش خود را می کند، اما علاوه بر آن از اسباب ماورائی نیز کمک می گیرد؛ روشن است که این راه درست تر است.

بنابراین دعا به عنوان یک عامل ماوراءی در عرض عوامل طبیعی قرار نمی گیرد، بلکه در طول این عوامل است و این مساله ربطی به قدیم و جدید ندارد، همواره اینگونه بوده است.

 

نکته سوم: اشتباه در رابطه میان علم و دین

اشتباهی که در مساله رابطه میان علم و دین معمولا رخ می دهد این است که تعارض نوعا میان علم و دین نیست بلکه میان فلسفه و تفسیر علمی و دین است، یعنی میان تفسیری است که از علم شده و دین تعارض رخ داده است، و آن تفسیر با دین مخالفت و تعارض داشته است. مثلا قاعده اصالت علم را بیان کرده و آن را معارض دین دانسته اند، در حالی که علم اصلا لسان نفی ندارد بلکه می گوید این مقدار را من فهمیده ام، اما اینکه راه تنها منحصر در آن است، کار علم نیست. بنابراین اگر از علم تجربی سوال کنیم آیا با دعا مخالفت می کنید یا نه، در این باره ساکت است، چون اظهار نظر از ماوراء، از حیطه ابزار علمی او خارج است.

قسمتی از بحث باقی ماند و آن اینکه با توجه به واقعیت های تاریخی و منابع دینی، آیا دین کارکرد اجتماعی و فردی داشته است یا نه؟ آیا این فوائد در قدیم بوده و الان نیست؟ این بحث انشاء الله در جلسه پاسخ به شبهات بعد پیگیری می شود.


[1] مجموعه آثار، شهید مطهری، ج4، ص390- 391.
logo