« فهرست دروس
درس خارج فقه استاد سید مهدی نقیبی

1403/10/23

بسم الله الرحمن الرحیم

مکاسب محرمه / نوع دوم / اعانة بر إثم/ شرایط تحقق اعانت از منظر فقها /دیدگاه صاحب انوار الفقاهه

 

موضوع: مکاسب محرمه / نوع دوم / اعانة بر إثم/ شرایط تحقق اعانت از منظر فقها /دیدگاه صاحب انوار الفقاهه

شرایط تحقق اعانت از منظر فقها

مطلب محل بحث این است که در تحقق اعانت از منظر فقها، چه اموری شرط است؟

بعضی از فقها بر این اعتقادند که تحقق اعانت و صدق آن به دو مطلب بستگی دارد:

انجام مقدمه‌ای از مقدمات فعل دیگری، چه فرد بداند که این فعل مقدمه‌ای برای فعل غیر است و چه نداند. همچنین، چه قصد وقوع فعل غیر از دیگران را داشته باشد و چه نداشته باشد.

وقوع فعل معان علیه در خارج.

عدم کفایت صرف انجام مقدمه

برخی از آقایان بیان کرده‌اند که صرف انجام مقدمه‌ای از مقدمات فعل غیر برای صدق اعانت کافی نیست. صاحب انوار الفقاهه قصد را به عنوان شرط در صدق اعانت می‌داند و برای توضیح این مطلب، امور خاصی را به عنوان مقدمات ذکر کرده است.

تأکید بر عرف در صدق اعانت

قبل از اینکه آن امور را بیان کنیم، این عبارت را از صاحب انوار الفقاهه به شما می‌گویم: برخی از فقها در مورد اعانت اظهار کرده‌اند که مدار بر صدق عرفی است؛ یعنی هر جا که عرفاً اعانت صدق کند، در آنجا اعانت وجود دارد.

اشکال صاحب انوار الفقاهه بر این کلام

اما صاحب انوار الفقاهه بر این کلام اشکالی دارد: [1]

أمّا القول بأنّه يدور مدار الصدق عرفا، فهو في الواقع فرار عن تعيين الضابطة، لأنّ للعرف في هذه الامور ضوابط لا بدّ من استخراجها و لا تكون بغير ضابطة و الحقّ في المقام يظهر بعد ذكر امور:

الأوّل- إنّ الإعانة من العناوين القصدية، و لكن قد يحصل القصد قهرا كما عرفت آنفا، فمن أعطى العصا إلى الظالم عند إرادة الظلم يعدّ معينا لظلمه، و قصده قهري، و الظاهر أنّ بيع العنب ممّن يعلم أنّه يصنعه خمرا أيضا كذلك، فلا ينفك عن قصد الإعانة، و القصد فيه قهري.

الثّاني- لا بدّ في صدق عنوان الإعانة أن يكون مقدّمة قريبة، فمن أعطى عنبا لغيره يعلم أنّه يزرع حبّاته ثمّ يأخذ عنبها فيبيعها ممّن يعمله خمرا، يشكل صدق الإعانة عليه لا سيّما إذا كثرت الوسائط.

الثّالث- إذا لم يتحقّق المعان عليه لم يكن هنا إلّا تجرّيا، لعدم تحقّق إثم حتّى يكون فعله إعانة عليه، كما هو ظاهر.

الرّابإذا لم يكن بصدد إيجاد مقدّمة لفعل غيره، لكن حصل من فعله ما ينتفع به في مقصده، كالتاجر الذي يتّجر، و لكن الظالم العشّار يأخذ منه العشور و يصرفه في المظالم، فهو لا يفعل شيئا إلّا لنفسه، و لكن الظالم ينتفع بفعله بعد ذلك، و هذا بخلاف ما إذا باعه العنب و جعله تحت يده.

و المعتبر في صدق الإعانة هذه الامور الأربعة: القصد، و جعل مقدّمة تحت اختيار غيره، و كونها قريبة، و وقوع المعان عليه.

و الدليل على اعتبار الأوّل ليس من ناحية كون الإعانة أمرا قصديا، بل من جهة ظهور نسبة كلّ فعل اختياري إلى فاعله أنّه صدر بقصده، و أمّا اعتبار المقدّمية فهو واضح لا ريب فيه، و أمّا كونها قريبة فلصحّة سلب هذا العنوان عن المقدّمات البعيدة، و إلّا لزم العلم الإجمالي بحرمة بعض أفعالنا دائما، لكونها بالواسطة إعانة لبعض المظالم فتأمّل.

و كذلك فيما لو لم يقع المعان عليه، فيكون عدم صدق عنوان الإعانة من الواضحات.

ترجمه: اینکه گفته می‌شود که «اعانت دائر مدار صدق عرفی است»، در واقع فرار از تعیین ضابطه است، چرا که در این موارد عرف دارای ضوابطی است که باید استخراج شوند و بدون ضابطه قابل فهم نیست. حقیقت در این بحث پس از ذکر چند نکته روشن می‌شود:

نکته اول: اعانت از جمله عناوین قصدی است، اما ممکن است قصد به طور قهری حاصل شود.[2] برای مثال، کسی که عصا به ظالم می‌دهد در حالی که اراده‌ی ظلم دارد، به واقع به ظلم او اعانت کرده و قصدش قهری است. همچنین در مورد فروش انگور به کسی که می‌داند آن را به شراب تبدیل می‌کند، هم همین‌طور است و نمی‌توان از قصد اعانت خودداری کرد. در اینجا نیز قصد قهری است.

نکته دوم: در صدق عنوان اعانت، باید مقدمه قریبه باشد. پس اگر کسی انگور را به دیگری بدهد و بداند که او دانه‌های آن را زراعت می‌کند و سپس انگور را به کسی می‌فروشد که آن را به شراب تبدیل می‌کند، صدق اعانت به او محل تردید است، به ویژه اگر وسائط زیاد باشد.

نظر استاد در مورد ملاک اعانت:

تأمل در این سخن به این است که اگر ما ملاک را عرف بدانیم، با این حال، ممکن است که مقدمه بعیده نیز به عنوان اعانت از نظر عرف محسوب شود.

برای روشن‌تر شدن این مفهوم، مثالی بیان می‌شود: فرض کنید که صهیونیست ستمگر برای انجام ظلم به مردم فلسطین، به 50 مقدمه نیاز دارد. در این وضعیت، در نزد عرف حتی کشوری که اولین مقدمه از این مقدمات را انجام داده، ممکن است به عنوان اعانت بر صهیونیست در نظر گرفته شود.

این نکته مهم است که امکان دارد عرف همان مقدمه بعیده را به عنوان اعانت بر ظلم به حساب آورد. بنابراین، ممکن است مقدمه‌ای وجود داشته باشد که مقدمه بعیده به شمار می‌رود، اما عرف آن را معین بداند و اقدام فرد را به عنوان اعانت شناسایی کند.

نکته سوم: اگر معان علیه در خارج متحقق نشود، تنها تجرّی خواهد بود؛ زیرا اثم محقق نمی‌شود تا عمل او را اعانت به آن فرد بشمارد.

نکته چهارم: اگر شخص در صدد ایجاد مقدمه‌ای برای عمل دیگری نباشد، اما از عملش منفعتی نصیب غیر می‌شود، مانند تاجری که تجارت می‌کند و ظالمی که از او مالیات می‌گیرد و آن را صرف ظلم می‌کند، او کاری برای دیگران نمی‌کند، اما ظالم از کار او سود می‌برد. این موارد از فروش انگور و در دسترس قرار دادن آن متفاوت است.

در نهایت، این چهار نکته در صدق عنوان کمک مهم هستند: قصد، قرار دادن مقدمه‌ای تحت اختیار دیگران، نزدیک بودن مقدمه و تحقق معان علیه در خارج.

دلیل اعتبار نکته اول نه به این دلیل است که کمک امری قصدی است، بلکه به خاطر ظهور نسبت هر عمل اختیاری به فاعل آن است که نشان‌دهنده‌ی قصد می‌باشد. اعتبار مقدمه واضح است و نزدیک بودن آن نیز برای نفی این عنوان از مقدمه‌های دور لازم است، وگرنه همیشه به علم اجمالی حرمت برخی از اعمال ما منجر می‌شود، زیرا به واسطه‌ی آن‌ها به برخی ظلم‌ها کمک می‌گردد، پس باید فکر کرد.

همچنین اگر معان محقق نشود، عدم صدق عنوان کمک از بدیهیات خواهد بود.

 


[2] یعنی نفس وقوع و انجام فعل، منفک از قصد نیست. به عبارتی، زمانی که فرد فعلی را انجام می‌دهد، در واقع همین انجام فعل، در خودش، قصد نیز نهفته است.این موضوع را در بحث قتل عمد قبلا بررسی کرده‌ایم. به عنوان مثال، اگر شخصی قصد قتل داشته باشد، حتی اگر آلت قتاله نداشته باشد، مثلا فرض کنید فردی به شدت غیظ کرده و به شخصی بگوید: "می‌کشم‌ت". در این زمان، اگر یک قندون در دستش باشد و به سمت شخص دیگر پرتاب کند و به طور اتفاقی قندون به جای حساسی برخورد کند و آن شخص را بکشد، این عمل قتل عمد محسوب می‌شود؛ زیرا شخص قصد کشتن را داشته است.در مقایسه با این حالت، اگر فردی کلت را درآورد و به سمت دیگری شلیک کند، در اینجا آلت به عنوان آلت قتال شناخته می‌شود. در این فرض، لازم نیست که فرد قصد کشتن دیگری را داشته باشد. در واقع، قصد کشتن در اینجا به عنوان یک قصد قهری تلقی می‌شود و لاینفک از این فعل است.
logo