1403/08/28
بسم الله الرحمن الرحیم
مکاسب محرمه/مسأله کهانت/ ادامه فرمایش صاحب جواهر الکلام/ بررسی کلام ایضاح النافع
موضوع: مکاسب محرمه/مسأله کهانت/ ادامه فرمایش صاحب جواهر الکلام/ بررسی کلام ایضاح النافع
مسئله مورد بحث این است که: علم و تعلم و تعلیم، درصورتی که عمل در کنارش نیست، آیا اینها جایز هست یا جایز نیست؟
این بحث را به طور مستقیل مرحوم صاحب جواهر مورد بحث قرار داده: [1]
نعم قد يقال بعدم الحرمة في العلم والتعلم والتعليم ، لا للعمل للأصل وغيره ، بعد انصراف الكهانة والكاهن للعمل والعامل، اللهم إلا أن يقال بعدم انفكاك العلم عن العمل هنا ، وفيه منع ، وما سمعته من الإيضاح يمكن إرادة العمل منه ، ولو فرض اتباع بعض الجن لبعض الناس من دون تسبيب منهم ، وإخبارهم ببعض الأمور ، يمكن أن لا يكون كهانة ، وإن أخبر بما أخبره به ، مع الاسناد عنه وعدمه معتقدا به أو لا ، لظهور الأدلة في غيره ، بل قد يقال بعدم حرمة أخذ الأجرة على استعلامه ، في أمر من الأمور إلا أن الاحتياط يقتضي خلافه ، بل الانصاف عدم خلوه من الإشكال ، لإمكان استفادة حرمة مطلق الاخبار بالغيب من هذا الطريق ، وأنه من وحي الشياطين إلى أوليائهم زخرف القول غرورا
ترجمه: مگر اینکه گفته شود علم از عمل جدا نیست و در این زمینه منعی وجود دارد. آنچه که از کتاب ایضاح النافع نقل شده، میتواند به معنای عمل باشد. حتی اگر فرض شود که برخی از جنها بدون برانگیختن از سوی انسانها به برخی افراد اطلاعاتی بدهند، ممکن است این غیبگویی محسوب نشود، حتی اگر چیزی را که به آنها گفتهاند، بدون اعتقاد یا با اعتقاد نقل کنند. شواهد در موارد دیگر روشن است. بلکه میتوان گفت که گرفتن مزد برای کسب اطلاعی در یک موضوع خاص، حرمت ندارد، هر چند احتیاط در این مورد خلاف آن را ایجاب میکند. انصافاً میتوان گفت که این مسأله خالی از اشکال نیست؛ زیرا ممکن است از این طریق حرمت مطلق خبر دادن از غیب متوجه شود و این موضوع مربوط به وحی شیطان به دوستانش بوده و زینتی فریبنده باشد.
توضیح: مگر اینگونه گفته شود: در فقه انفکاک علم و عمل دیده میشود و متصور و معقول است.
اما این علم کهانت یه چیز خاصی است. جدایی بین علم و عمل اتفاق نمی افتد. مثلا از طریق کهانت دانست که امروز این ساختمان پایین میریزد. اینجا عمل طبق علم هست.
اگر این حرف رو پذیرفتیم که انفکاک بین علم و عمل نیست و صرفا می داند، اما جنب عمل مد نظر نیست. آیا جایز هست او جایز نیست؟ همین مورد بحث ما هست.
ممکن است گفته شود که در مورد علوم و یادگیری و آموزش، حرمت وجود ندارد، نه به خاطر عمل بلکه به خاطر اصل و دلایل دیگر.
پس از آنکه تفکر در غیبگویی و عمل غیبگو مشخص گردد، اگر در شک قرار گرفتیم که آیا این علم کهانت حرام هست یا نیست، شک در اصل تکلیف است. اصل عدم حرمت است. یا آن ادله عامی که از کتاب و سنت استفاده می شود همه چیز در عالم مباح است.
در مورد ادله حرمت کهانت هم میگوییم که آن ادله انصراف دارند به شخص کاهنی که علمش به عمل میکند.
برخی به حرمت آن تصریح کردند. مثل ایضاح النافع عبارتش این است: [2]
و فی إیضاح النافع تعلیمها و تعلمها و استعمالها حرام فی شرع الإسلام
صاحب جواهر نسبت به این عبارت ایضاح النافع توجیهی دارد.
صاحب جواهر می گوید: ممکن است که ایشان از تعلیم و تعلم، عمل را اراده کرده است. یعنی ان که تعلیم میدهد تعلیم برای عمل است.
پس نهایتا آنچه که حرام است، عمل به علم کهانت است.
نظر استاد: این فرمای صاحب جواهر یک مقدار شاید گیر داشته باشد، جهتش این است که ایضاح النافع تصریح دارد به تعلیم کهانت، تعلیم کهانت، و استعمال آن.
یعنی واو را به معنی مع بگیریم: منظوریشان این است که تعلیم و تعلیم با استعمال حرام هست. در این صورت شاید همان که صاحب جواهر فرموده برداشت بشود. اما این خلاف ظاهر است.
صرف تعلیم حرام است یا استعمالش هم حرام است؟
البته چیزی که روشن هست استعمال نیاز به تعلیم دارد.
ولیکن در سابق از مصباح الفقاهه سخنی را عرض کردیم که رفتن پیش کاهن همراه با تصدیق حرام است.