1404/06/26
بسم الله الرحمن الرحیم
واجب تخییری / اشکال بر احدهمای بعینه / مفهوم انتزاعی و تعلق تکلیف / نتیجهگیری و ورود به اقل و اکثر
موضوع: واجب تخییری / اشکال بر احدهمای بعینه / مفهوم انتزاعی و تعلق تکلیف / نتیجهگیری و ورود به اقل و اکثر
مقدمه
موضوع بحث ما واجب تخییری است. برای این نوع واجب تعاریف متعددی ارائه شده و هر فقیه یا متکلم، آن را به نحوی تعریف کرده است. یکی از تعاریف این است که مراد از واجب تخییری، احدهمای لا بعینه است؛ یعنی وقتی مولا مکلف را به یکی از دو فعل یا به یکی از امور ثلاثه امر میکند، منظور او همان احدهمای بعینه یا احدهمای لابعینه است.
اشکال بر تعریف احدهمای بعینه
یکی از اشکالاتی که به این نظریه وارد شده، مثالهای رایج است. برای نمونه گفته میشود:
«کوسهایست که ریش دارد؛ اگر کوسه است که محاسن ندارد و اگر ریش پهن است که کوسه نیست.»
صدر و ذیل این مثال با هم سازگار نیست.
در واقع، اگر گفته شود احدهمای لا بعینه، منظور فردیت خارجی یک فرد است؛ زیرا فردیت به معنای آن است که یک شی به عینه وجود داشته باشد و دارای حد و حدود مشخص باشد. تا زمانی که این مشخصات تعیین نشود، تحقق ندارد.
بنابراین، اگر احدهمای لا بعینه در خارج وجود نداشته باشد، مولا نمیتواند مکلف را به آن امر کند. این نشان میدهد که چنین تکلیفی قابل اتصال نیست.
مفهوم انتزاعی احدهمای لابعینه
اگر منظور از احد، مفهوم انتزاعی باشد و نه مصداق خارجی، این نظریه پذیرفتنی است. در این حالت، متعلق تکلیف یک مفهوم انتزاعی است که از امر مولا انتزاع میشود و جامع هم هست؛ یعنی هر کدام را بیاوری، فردی از احدهمای لابعینه تحقق مییابد.
این مفهوم انتزاعی با فهم عرف نیز سازگار است؛ زیرا وقتی مولا مکلف را به نحو واجب تخییری امر میکند و میگوید: «یا این را بیاور یا آن را»، ما مفهوم احد را انتزاع میکنیم و متعلق تکلیف همین مفهوم است. این مفهوم انتزاعی قابل تطبیق بر کثیری افراد است و با ظاهر دلیل نیز سازگار است؛ زیرا از لحاظ مقام اثبات و دلالت، مفهوم واحد انتزاعاً به تکلیف تعلق دارد.
پاسخ به اشکال ملاک وجوب
اگر کسی اشکال کند و بگوید که در این مفهوم انتزاعی، ملاک وجوب وجود ندارد و مولا چگونه میتواند به چیزی امر کند که دارای ملاک وجوب نیست، پاسخ این است که از مفهوم انتزاعی خارج شده و با مفهومی حقیقی مواجه هستیم. این مفهوم حقیقی یک ماهیت است که به تکلیف تعلق گرفته است. در این حالت، ملاک و مصلحت در افراد موجود است؛ مثلاً نمازگزار نماز بخواند تا آثار آن نماز تحقق یابد. مصلحت در فرد خارجی است، نه در عنوان انتزاعی.
تعلق تکلیف به طبیعت
تکلیف به طبیعتی تعلق میگیرد که مرعات افراد است. این طبیعت عنوانی است که تمام افراد را پوشش میدهد و متعلق تکلیف میشود. به عبارتی، تحقق تکلیف میتواند برای هر فرد در خانه یا مسجد اتفاق بیفتد و مصلحت در افراد تحقق مییابد.
نتیجهگیری درباره واجب تخییری
نتیجه آن است که واجب تخییری متعلق تکلیف در قالب عنوان عام انتزاعی است و با عرف و ظاهر ادله سازگار است. بنابراین، استبعاد و اشکال بر واجب تخییری وارد نیست، حتی اگر مکلف بتواند آن را ترک کند و به جای آن به واجب دیگر مراجعه کند.
به بیان دیگر، یکی از این تکالیف را باید انجام دهد، مانند اطعام مسکین یا روزه متتابعین.
ادامه بحث: واجب تخییری بین اقل و اکثر
تصویر صحیح و بدون اشکال از واجب تخییری ارائه شد. ادامه بحث مربوط به واجب تخییری بین اقل و اکثر است که انشاءالله در جلسه بعد بررسی خواهد شد.
قبل از ورود به آن، به فرمایشات مرحوم امام خمینی رضوانالله تعالی علیه و تقریرات ایشان که توسط آیتالله جوادی آملی نوشته شده است، مراجعه میکنیم. ایشان در قالب طرح یک اشکال به واجب تخییری پرداخته و پاسخ مرحوم نائینی را ذکر کردهاند که البته ایشان قبول نمیکنند. همچنین، برخی نظرات آقا ضیاء عراقی مورد نقد قرار گرفته است و انشاءالله تحلیل کامل آن در جلسات بعد ارائه خواهد شد.
نکته پایانی درباره مفهوم و فرد خارجی
برخی ممکن است سؤال داشته باشند که آیا منظور از احد، فرد خارجی است یا مفهوم انتزاعی. پاسخ این است:
1. اگر منظور مفهوم انتزاعی باشد، اشکالی وجود ندارد و جامع و قابل تطبیق بر کثیری افراد است.
2. اگر منظور فرد خارجی باشد، این نیز با فرض انتزاع مفهوم سازگار است و متعلق تکلیف مشخص میشود.
در هر دو حالت، واجب تخییری بدون اشکال تحقق مییابد.