1404/06/24
بسم الله الرحمن الرحیم
واجب تخییری شرعی و تعریف آن / اعتبار نقلی و اجماع فقها / غرض مولا و فلسفه صدور امر / ملاک وجوب و اثر اعمال بر غرض
موضوع: واجب تخییری شرعی و تعریف آن / اعتبار نقلی و اجماع فقها / غرض مولا و فلسفه صدور امر / ملاک وجوب و اثر اعمال بر غرض
مقدمه
در جلسه قبل بیان شد که واجب تخییری به دو دسته تقسیم میشود. یکی از مهمترین دستهها، واجب تخییری شرعی است که محل بحث و اختلاف است.
تعبیر دقیق این نوع واجب، واجب تخییری شرعی یا گاهی واجب تخییری نقلی ذکر شده است. هدف از این بحث، بررسی نحوه تعلق تکلیف به مکلف و ماهیت اختیار او است؛ اینکه تعلق تکلیف به صورت عقلی است یا شرعی.
اعتبار نقلی و اجماع فقها
در بررسی نقلی، اگر روایت مربوطه ثابت نشود، نمیتوان آن را به معصوم نسبت داد و ملاک استناد نخواهد بود. بنابراین، در این بحث، تنها واجب تخییری شرعی مورد بررسی قرار میگیرد.
اجماع فقها نیز با شرایط خاص خود تأکید دارد که مکلف در انجام فعلی که بر عهده اوست، مخیر است. یعنی مکلف میتواند بین چند گزینه اختیار کند و حکم شرع، او را به انجام یکی از آنها مخیر ساخته است.
غرض مولی و فلسفه صدور امر
هیچ حکمی از سوی مولای متعال بدون غرض صادر نمیشود. در واجب تخییری شرعی، غرض مولا از هر یک از افعال مستقل محقق میشود.
برای مثال، در کفارات ثلاث:
• اطعام ستین مسکین
• صیام شهرین متتابعین
• عتق رقبه
هر یک از این افعال موجبات متعددند، اما غرض مولا واحد است. اگر مکلف یکی از این افعال را انجام دهد، غرض مولا تحقق یافته و دیگری مورد نیاز نیست. اگر هر دو انجام شود، اثر یکی دیگری را خنثی میکند و غرض مولا به طور کامل تحقق نمییابد.
اصل فلسفی: «الواحد لا یصدر الا من الواحد»
قاعده فلسفی مهمی که در این بحث مورد تأکید است این است که واحد باید از واحد صادر شود.
یعنی یک غرض نمیتواند از امور متعدد حاصل شود. هر عمل مستقل، غرض واحدی را محقق میسازد. اگر واحد از متعدد حاصل شود، سنخیت علت و معلول مخدوش میشود و موجب فساد حکم خواهد شد.
جامع و متعلق امر
در این بحث، محصل غرض، جامع است. جامع یک کلیت است که متعلق امر مولا نیز همان جامع است و این جامع بر افراد متعدد در خارج منطبق میشود.
زحمت انطباق بر افراد، بر عهده مولاست، نه مکلف. بنابراین، واجب تخییری شرعی در واقع یک نوع واجب تخییری عقلی نیز محسوب میشود؛ زیرا متعلق امر مولا، جامع است و جامع بر افراد متعدد منطبق میشود.
اشکال اول به صاحب کفایه
قائده «الواحد لا یصدر الا الواحد» زمانی است که وحدت شخصی باشد نه وحدت نوعی، اما در محل بحث ما بحث درباره وحدت نوعی است.
اشکال دوم به صاحب کفایه: وجوب افعال و ملاک آنها
هر یک از افعال در واجب تخییری، دارای ملاک وجوب مستقل است. اگر یکی از افعال انجام شود، غرض محقق میگردد و دیگری لازم نیست. اگر هر دو انجام شود، هر یک اثر دیگری را خنثی میکند و غرض مولا تنها با یکی از آنها محقق میشود.
بنابراین، در واجب تخییری:
• متعلق تکلیف، یکی از دو عمل است.
• اگر مکلف یکی را انجام دهد، کافی است و مستحق ثواب میگردد.
• اگر هر دو را انجام دهد، مستحق دو ثواب نیست؛ بلکه تنها یک عمل محققکننده غرض است.
تفاوت با واجب مشروط
در مقابل کلام صاحب کفایه بیان شده که هر یک از این افعال به نحو مطلق واجب است و شرطی ندارد. بنابراین، واجب تخییری شرعی با واجب مشروط متفاوت است و برگشت به واجب مشروط صحیح نیست. هر عمل مستقل، ملاک وجوب و محققکننده غرض مولاست، مشروط بر آنکه دیگری انجام نشده باشد.
جمعبندی
• واجب تخییری شرعی: مکلف بین چند گزینه اختیار دارد، و هر گزینه مستقلاً محققکننده غرض مولا است.
• غرض مولا: واحد است و از اعمال متعدد مستقل حاصل میشود.
• ملاک وجوب: هر یک از افعال، مستقل و واجد ملاک وجوب است.
• نتیجه عملی: کافی است مکلف یکی از افعال را انجام دهد؛ اگر هر دو انجام شود، تنها یک اثر محقق است.