« فهرست دروس
درس خارج اصول استاد سید مهدی نقیبی

1404/02/08

بسم الله الرحمن الرحیم

امر به شی مقتضی نهی از ضد /ضدخاص/مسأله ترتب/بررسی ارتباط فرع فقهی انقاذ غریق با مسئله ترتب

 

موضوع: امر به شی مقتضی نهی از ضد /ضدخاص/مسأله ترتب/بررسی ارتباط فرع فقهی انقاذ غریق با مسئله ترتب

در این بحث، نکته‌های کلیدی درباره علت اصلی و فلسفه‌ی استناد به «ترتب» در موارد واجبین متزاحم و تدریجی، و نقش آن در رفع طلب جمع بین ضدین، به شکل زیر قابل تحلیل است:

۱. نکته اساسی:

«التزام به ترتب، اساساً برای رفع طلب جمع بین ضدین است.»
در فرض‌هایی که دو تکلیف متزاحم و تدریجی وجود دارند، هدف اصلی این است که طلب جمع، برخلاف ظاهر، برقرار نشود، یعنی در حقیقت، نظم و رابطه‌ای بین این دو تکلیف برقرار شود که خواسته‌ی شارع، این باشد.

۲. موارد فرض و نقش ترتب:

مثلاً فرض کنید:

     تکلیف اول: اکرام زید در امروز.

     تکلیف دوم: اکرام عمر در فردا.

در این حالت،:

     طلب جمع بین ضدین از جهت زمان (زمانی اتفاق نمی‌افتد): چون در واقع، امروز اکرام زید، و فردا اکرام عمر، طلب جمع در یک زمان نیست.

     طلب جمع از ناحیه دیگری (مثل محدودیت قدرت مکلف یا نیاز به نظم و ترتیب): یعنی، مکلف، در عین حال که نمی‌تواند هر دو را انجام دهد، می‌خواهد تأثیر و حکم هر دو را در عرصه‌ی مطلوب‌ها داشته باشد، ولی از جهت زمان، قصد جمع ندارد.

اینجاست که «ترتب» وارد می‌شود:

     به‌عنوان راه‌حلی که نشان دهد مکلف باید یکی را در وقت حاضر انجام دهد، و تکلیف بعدی مربوط به وقت بعدی است، اما این نظم و ترتیب، در واقع، رابطه بین حالات فکری و اجرایی است، نه صرفاً تعلق در زمان.

۳. نکته مهم در مطلب فوق:

     وجوب امروز، وجوب استقبالی است، یعنی، حالاً آن حکم بر مکلف تعلق گرفته، و او باید در زمان حال، اکرام زید را انجام دهد.

     اما در ضمن، وجوب فردا، وجوب استقبالی است، اما مشروط بر تحقق شرط آینده (مثل آمدن روز جمعه).

این حالت دقیقا همان شکل شرط متاخر است:

     یکی به شرط متاخر (وجوب اکرام عمر در فردا).

     دیگری به شرط مقارن (وجوب اکرام زید در حال حاضر).

تفاوت اصلی در این است که:

     در حالت معمول، شناخت رابطه ترتب این است که، این دو حکم، به گونه‌ای تنظیم شده‌اند که یکی پس از دیگری ظاهر می‌شوند.

     خاصیت ترتب در این است که رفع اشکال طلب جمع بین ضدین را می‌کند، یعنی این رابطه باعث می‌شود که استقلال و «احتمال طلب جمع» برطرف گردد.

۴. در چه مواردی نیاز به ترتب است؟

     در صورت وجود محدودیت قدرت، حالا چه از طرف عدم امکان جمع، چه از بابت نیاز به نظم و هماهنگی، اضطرار و نیازمند رابطه‌ی خاص بین این تکالیف، ما به «ترتب» پناه می‌بریم.

     حتی اگر در فرض شرط متقارن بر فرض، دو تکلیف هم‌زمان است، باز هم، بنا بر شیوه‌ی منطقی و فقهی، در صورت نیاز، می‌توان از ترتب بهره گرفت.

نکات مهم در فرمایش نائینی و تحلیل آن

در فرمایش مرحوم نائینی، نکته‌ای مطرح است که مورد توجه قرار گرفته است. بر اساس این فرمایش، ترتب زمانی زمانی است که مکلف، بر خودش قدرتی برای اتیان غیر اهم، یعنی فعل غیر مهم، ایجاد کند. در اینجا به او می‌گوییم: «شما در مورد واجبین تدریجیین، قدرتِ ایجاد غیر اهم دارید؛ یعنی به علت تأخر و تقدم زمانی، فرموده‌اید که در این ایجاد قدرت، خاصیت ترتب وجود دارد.»

پرسش اصلی
اگر خاصیت ترتب وجود دارد، چرا باید بر اساس ترتب باشد؟ در حالی که این خاصیت، در واجبین تدریجیین، به‌درستی حاصل است.

تحلیل و پاسخ چالش‌ها
در مقابل فرمایش نائینی، گفته شده است که در واجبین تدریجیین، زمانِ ایجادِ غیر اهم، به لحاظ زمانی، بر زمانِ ایجاد اهم، تقدم دارد. اما نکته مهم این است که این تصور که مکلف قادر است به یکی از این دو، یعنی یا اکرام زید در اکنون یا اکرام عمر در فردا، هر کدام را انجام دهد، صحیح است. چون به یکی از این دو قادر است، بنابراین، فعلیت یافتن یکی از این دو، طبیعی اقتضا می‌کند که یکی به عنوان شرط و دیگری با قید، مورد لحاظ قرار گیرد؛ در مثال ما، قیدش «عصیان ترک اهم» است.

عدم قدرت مکلف بر انجام هر دو تکلیف، این استدلال را به وجود آورده است که باید از ترتب استفاده کنیم؛ چرا که او نمی‌تواند هر دو را هم‌زمان انجام دهد. نتیجتاً، در اینجا، ترتب جاری و اثرگذار است و این مسئله را حل می‌کند.

نتیجه نهایی
ما ترتب را در این موارد، جاری می‌بینیم و آن را رافع اشکال می‌دانیم؛ اشکالی که در طلب جمع ضدین در لحظه واحد است و می‌خواهد این جمع‌برندی اتفاق بیفتد، اما با استفاده از ترتب، این امر محقق نمی‌شود. همچنین، در فرضی که مکلف قادر است به یکی از دو، مثلاً اکرام زید در حال حاضر یا اکرام عمر در فردا، نیاز به ترتب احساس می‌شود.

 

logo